زندگی مجردی با عشقم

[شیرین بانوی محزون]

سلام

من عاشق مرد متاهلی هستم و وابستگی زیادی دارم.

قبلا اینجا تاپیک داشتم، اون زمان به حرف بچه ها گوش کردم و رابطه ام رو قطع کردم که باعث شد ایشون تصمیمهای عجیب و غریبی بگیرند، خلاصه زمان گذشت و من دوباره به ایشون برگشتم ولی علاوه بر دلبستگی این دفعه وابستگی هم اضافه شد، الان هم دائم میگه نمیشه زن دومم باشی به هزار و یک دلیل.

من الان احساس یک زن رو نسبت بهش دارم، امیدوارم منظورم رو فهمیده باشید.

دائم هم به فکر زندگی مستقل هستم!! خواهرم میگن برم پبش روانپزشک، یعنی من اینقدر غیر عادی هستم؟

[zendegi-sabz]

سلام دوست عزیز
اول از همه اگه میشه به این سوالا جواب بده .

1-چی در اون اقای متاهل دیدی که وابستش شدی ؟

2-رابطتون چه طوری شکل گرفت از اول ؟

3-اون اومد جلو یا شما رفتین جلو؟

4-سن جفتتون ؟

5-چند وقت بهم زدین . ؟

6-دلیل اینکه دوباره با هم موندین چی بود ؟

7-و در اخر دوس داری شوهر داشته باشی شوهرت با یه دختر خانم دوس باشه ؟

اگه میشه جواب این سوالا رو دقیق بده تا دوستان دیگه هم بتونن دقیق راهنماییت کنن .
و شاید فکر کنین جواب این سوالا خصوصیه و نمیشه گفت اما با جواب دادن بهترین راهنمایی ها رو دریافت میکنین

اما در کل پیشنهاد میکنم پیش یه مشاور برین . نه پیش یه روانپزشک
موفق باشین

[آبان دخت]

سلام دوست عزیز
اول از همه اگه میشه به این سوالا جواب بده .

1-چی در اون اقای متاهل دیدی که وابستش شدی ؟

2-رابطتون چه طوری شکل گرفت از اول ؟

3-اون اومد جلو یا شما رفتین جلو؟

4-سن جفتتون ؟

5-چند وقت بهم زدین . ؟

6-دلیل اینکه دوباره با هم موندین چی بود ؟

7-و در اخر دوس داری شوهر داشته باشی شوهرت با یه دختر خانم دوس باشه ؟

اگه میشه جواب این سوالا رو دقیق بده تا دوستان دیگه هم بتونن دقیق راهنماییت کنن .
و شاید فکر کنین جواب این سوالا خصوصیه و نمیشه گفت اما با جواب دادن بهترین راهنمایی ها رو دریافت میکنین

اما در کل پیشنهاد میکنم پیش یه مشاور برین . نه پیش یه روانپزشک
موفق باشین

دوست عزیز فکر میکنم تمام این سوال ها رو شیرین جان قبلاً توی پست های قبلی شون با بیان جزییات پاسخ دادن.... البته شاید لازم باشه باز هم بگن...

[داود.ت]

خوب شما چرا دوباره به این فروم برگشتید ؟ وقتی جواب سوال هاتون ریز به ریز هست ؟

[zendegi-sabz]

دوست عزیز فکر میکنم تمام این سوال ها رو شیرین جان قبلاً توی پست های قبلی شون با بیان جزییات پاسخ دادن.... البته شاید لازم باشه باز هم بگن...

سلام
شرمنده من نمیدونستم .
اگه لینک اون تاپیکو دارین بدین ممنون میشم

[آبان دخت]

خوب شما چرا دوباره به این فروم برگشتید ؟ وقتی جواب سوال هاتون ریز به ریز هست ؟

برادر عزیزم این که گفتم جواب این سوالات رو دادن به این علت بود که مجدداً موضوع از اول شروع نشه و دوستان با توجه به گفته های قبلی شیرین جان بتونن بهترین راهنمایی ها رو ارائه بدن....





zendegi-sabz
من مدت زمان طولانی ای هست که اینجا میام اما تازه عضو شدم. فکر میکنم قدیمی های سایت در جریان مساله شیرین خانم باشن و من هم موضوع ایشون رو دنبال میکردم به همین خاطر گفتم که ایشون پاسخ این سوالات رو دادن. لینکش رو نتونستم براتون پیدا کنم یا بهتره بگم بلد نیستم پیدا کنم. اما اگه خودش لازم بدونن حتماً یا پاسخ سولات شما رو میدن یا لینکش رو اینجا میزارن....:)

[ballerian65]

نمیتونم بفهمم . یعنی شما هیچ خط قرمزی رو در زندگیتون ندارین که ازش جلوتر نرین؟
نمیخوام سرزنش کنم. شاید بگین کار دله و ...
اما آدم یه حد و حدودی رو برای خودش در نظر میگیره . مثلا اینکه من نباید اصلا به یه مرد متاهل حتی تو ذهنم چشم داشته باشم. مگر اینکه کمبودایی رو از قدیم داشتم و الان میخوام جبرانش کنم.

[شیرین بانوی محزون]

1-چی در اون اقای متاهل دیدی که وابستش شدی ؟

مهربانی، ایمان محکم، اخلاق بسیار عالی و آرامشی که پیشش دارم.

با اینکه یه مرد کاملا امروزی و روشنفکر هستند اما مذهبیون هم علاقه زیادی به مصاحبت با ایشون دارند.


2-رابطتون چه طوری شکل گرفت از اول ؟

به قصد ازدواج با هم آشنا شدیم، البته زمانی که مجرد بودند.


3-اون اومد جلو یا شما رفتین جلو؟

تو این دو سال فراز و فرود زیادی داشتیم، ایشون پیشقدم بودند اما این آخرین بار که کات کردیم، من پیشقدم بودم.


4-سن جفتتون ؟

من 28، و ایشون هم یه جوون خام و بی تجربه نیستند. از نظر اجتماعی ایشون خیلی موفق هستند البته منم زبانزد هستم!

5-چند وقت بهم زدین . ؟


6-دلیل اینکه دوباره با هم موندین چی بود ؟

آرامشی که پیش هم داریم، همدیگرو همسر هم می دونیم، مثل پدرم محکم و فوق العاده صبور است.


7-و در اخر دوس داری شوهر داشته باشی شوهرت با یه دختر خانم دوس باشه ؟

جواب این سوال سخته چون من تو فازش نیستم. راستش جدیدا از فاز زندگی های مرسوم خارج شدم.

یه مدت که برام خواستگار اومده بود، هر دومون تحت فشار بودیم، اونقدر که .............. هر چند که خدا هم نخواست و اون خواستگاری به سرانجامی نرسید، ولی از اینکه بعدش دوباره شونه هاش رو داشتم خیلی آروم شدم.

[ahuman]

سلام

این مزایایی ک فرمودن خیلی از مردها دارن ولی خوب ما آدمایی ک می خوایم دوست داشته باشیم خود به خود نقاط قوت شو بزرگ و ضعف هاشو کوچیک می کنیم . یکی از ضعف هاش می تونه عدم تعهد به زندگی زناشویی باشه . اون قبل از ازدواج شما رو می شناخته و اگه می خواست بدست تون بیاره این کارو می کرد ولی یکی دیگه رو برای ازدواج انتخاب کرد و بعدا یا از خستگی یا پشیمون شدن یا تنوع ... یاد شما افتاده و گفته خوب هم زن دارم هم یه دختر مجرد رو ک امکانش هست میارم پیش خودم هم کیف شو می برم هم اون از خداشه ک با من باشه
زندگی مجردی هم جایگزین محترمانه رابطه نا مشروع هست یا همون زنا . یعنی دختری ک می تونست از راه درست و قانونی نیازهای روحی و جسمی شو برطرف کنه و از همه مهم تر شان و احترامش حفظ بشه الان با یه مرد بی تعهد و بی ایمان دل بسته ک برای زن رسمی خودش اهمیتی نمیده چ برسه به شریک جسمی و جنسی اش !
این دوره زمونه با وجود تعهد محضری و رسمی و قانونی اینقدر خیانت و جنایت رخ میده وای به حال رابطه هرجایی و نامشروع ک هم آبرو و هم ایمان آدم بر فنا میره
بدبختی سن شما هم کم نیست بگیم احساساتی شدین یا راه و از چاه تشخیص نمی دین . اما هنوز یه حس درونی براتون مونده ک می گه این راه اشتباهه برای همین اینجا اومدین نا خوداگاه . به عنوان یه برادر می گم بهتون آبجی هر کاری می کنین بکنین فقط فکر خدا هم باشین کمی . وقتی همه رفتن و کسی نبود فقط اون می مونه برای آدم ها ! وقتی همه پشت می کنن به آدم فقط اون رو می کنه بهمون ! کاری کنیم ک بتونیم با روی باز سرمونو رو به آسمون بکنیم .

[شیدا.]

شیرین جان،

مطمئنا توی این تاپیک پست موافقی نخواهید دید مگر مواردی که راه خودتون را رفته باشند و دنبال تایید اشتباه خودشون هستند، نه راه حل به شما.
درست مثل پستی که خودتون در دفاع از ازدواج دختر بدون اجازه پدر نوشتید.


برگشتن شما به این آقا اشتباه محض است. چه برسه به قدمهای بعدی که گرفتن خونه مشترک و زندگی پنهانی با این آقاست.
به زندگیتون برگردید.

ازدواج دوم: تو خود حدیث مفصل بخوان ...
ازدواج دوم: حدیث مفصل دانستم ...