به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 36
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 05 مرداد 92 [ 13:50]
    تاریخ عضویت
    1391-7-11
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    873
    سطح
    15
    Points: 873, Level: 15
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class500 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 20 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array

    پسر می خواستم ولی بچم دختره .

    سلام دوستان .

    من یه دختر 4 ساله دارم و الان 4 ماهه باردارم . خیلی تلاش کردیم که پسردار شیم ، خیلی دعا و نذر و نیاز ، ماه پیش مکه بودیم و چقد اونجا دعا کردیم .

    به خاطر اون همه تلاش و دعا و بعضی از علائمم دیگه فک می کردیم بچمون پسره . و به خاطر دخترم که هی اسم داداشش رو می گفت ، دیگه همه فهمیدن و همه هم همین فکر رو می کردن . تقریبا یک سال پسرم تو خونمون حضور داشت البته به صورت غیر فیزیکی . فقط منتظر جمسش بودیم .

    ولی هفته پیش ( هفته 15 بارداری ) فهمیدم بچم دختره . خیلی حالم بد شد . تا چند روز فقط کارم بود گریه کردن . ولی با نصیحت های دیگران دیگه قبولش کردم . از ترس خدا و قهرش دیگه سعی می کنم پسرمو فراموش کنم . ولی ...

    هنوز نتونستم با دخترم رابطه برقرار کنم ، دیگه مثل قبل دردهای بارداری برام شیرین نیست . حتی الان که یه تکونهایی حس می کنم . این تکونها ذوق زدم نمی کنه ، برام خیلی عادیه .

    هفته پیش دخترم یهو محکم خورد به شکمم ، من یه اخ بلند کشیدم . شوهرم نزدیکم بود ولی اصلا هیچ واکنشی نشون نداد . خیلی دلم گرفت از این حرکتش .

    اونم از ترس قهر خدا و ناشکری ، دیگه حرفی از پسرمون نمی زنه و به ظاهر می گه اشکالی نداره حتما صلاحی توش بوده ولی دیگه برا بچه ذوق و شوق نداره . دیگه مثل قبل هوامو نداره ، الان بهش اس زدم که امروز بچه خیلی تکون می خوره ، چیز خاصی نگفت . اگه پسر بود مسلما کلی قربون صدقش می رفت .

    یه پسربچه می بینم خیلی دلم می گیره ، سعی می کنم به روی خودم نیارم ولی ته دلم راضی نمی شه .

    یه نکته مهم : گوشم پره از اینکه خدا مصلحت دیده ، هر چی خدا بخواد همون می شه ، ناشکری نکن خدا قهرش می گیره ، دو تا دختر خیلی بهتره و .... همه این روزا این حرفا رو بهمون می زنن .

    منم دیگه قبول کردم و سعی کردم پسرمو فراموش کنم ولی نمی تونم با دخترم رابطه برقرار کنم . این خیلی آزارم می ده . می خوام بدونم چطور خودمو آروم کنم و از اون مهمتر شوهرمو . ( گفتم که به ظاهر خوبه ولی در باطن دیگه ذوق شوق نداره )
    ویرایش توسط mahtab65 : یکشنبه 05 خرداد 92 در ساعت 10:07

  2. کاربر روبرو از پست مفید mahtab65 تشکرکرده است .

    rozaneh (یکشنبه 05 خرداد 92)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 30 شهریور 98 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1390-10-26
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    11,022
    سطح
    69
    Points: 11,022, Level: 69
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 228
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,196

    تشکرشده 1,600 در 571 پست

    Rep Power
    104
    Array
    یه چیز رو تو زندگیم یاد گرفتم ، چیزی رو نمی شه زوری از خدا گرفت ، وقتی هم بگیری می بینی خیر و صلاحت تو اون نیست و همش ضرر هست
    خدایی نکرده پسر بود و سالم نبود ، یک عمر یه بچه مریض رو باید نگهداری می کردید خوب بود ؟
    من نمی گم ناراحت کننده نیست ، ولی نکته های مثبتش خیلی بیشتر از منفی هست ( در دید ما منفی )هما
    شاید هرکدام از همان افراد جای شما بودن مثل شما و یا شاید حتی بدتر ناراحت بودن ولی پیش خودتون با خدای خودتون کنار بیایید نه با حرف من یا امثال من

  4. کاربر روبرو از پست مفید داود.ت تشکرکرده است .

    tamanaye man (یکشنبه 05 خرداد 92)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 11 بهمن 98 [ 21:22]
    تاریخ عضویت
    1390-1-21
    محل سکونت
    یه جای دور دور دور
    نوشته ها
    662
    امتیاز
    12,717
    سطح
    73
    Points: 12,717, Level: 73
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,167

    تشکرشده 2,912 در 637 پست

    Rep Power
    86
    Array
    سلام

    راستش منم فرزند دختر خیلی دوست داشتم ولی پسر شد اوایل دلم گرفت هر دختر بچه ای رو میدیدم یه چیزی ته دلم میگفت کاش منم دختر داشتم . اما حالا خوشحالم وقتی خسته میرم خونه و میبینمش انرژی میگیرم . گرچه خیلی وقتا فکر میکنم چند سال دیگه یه بچه دیگه هم داشته باشیم شاید دختر شد بعد به خودم میگم اگه پسر شد چی؟ بعدش دوباره به خودم میگم به ریسکش نمی ارزه و همین یکی کافیمه.
    هیچ وقت نمیشه از کارای خدا سردرآورد .
    نمی دانم چه کرده ام
    اما
    می دانم به تو نیاز مندم


  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 05 مرداد 92 [ 13:50]
    تاریخ عضویت
    1391-7-11
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    873
    سطح
    15
    Points: 873, Level: 15
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registeredTagger Second Class500 Experience Points
    تشکرها
    16

    تشکرشده 20 در 10 پست

    Rep Power
    0
    Array
    هیچ وقت نمیشه از کارای خدا سردرآورد .

    واقعا این جمله سوال منم هست . زن دائیم ، خواهر نداره ، مادرش رو خیلی زود تو بچگی از دست داد . یه پسر داشت الان دختر می خواست خیلی دختر دوس داشت . اصلا بهش نیاز داشت . ولی این یکی هم پسره . آخه چرا ؟؟؟

    یا خیلی از اینایی که یه عالمه دختر ردیف می کنن تا به پسر برسن یا برعکسش . واقعا چرا ؟؟؟؟

    - - - Updated - - -
    ویرایش توسط mahtab65 : یکشنبه 05 خرداد 92 در ساعت 11:05

  7. کاربر روبرو از پست مفید mahtab65 تشکرکرده است .

    rozaneh (یکشنبه 05 خرداد 92)

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 11 بهمن 98 [ 21:22]
    تاریخ عضویت
    1390-1-21
    محل سکونت
    یه جای دور دور دور
    نوشته ها
    662
    امتیاز
    12,717
    سطح
    73
    Points: 12,717, Level: 73
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,167

    تشکرشده 2,912 در 637 پست

    Rep Power
    86
    Array
    چراشو گشتم نگرد نبود نیست نمیشه فهمید اسمشو بعضیا میذارن حکمت. بعضی هام مثل من میگن این یک صفتی از صفات خداست ( یک صفت که شاید حال میکنه یه وقتایی حالمونو بگیره :p)
    نمی دانم چه کرده ام
    اما
    می دانم به تو نیاز مندم


  9. 3 کاربر از پست مفید rozaneh تشکرکرده اند .

    گل آرا (سه شنبه 07 خرداد 92), پدربزرگ (یکشنبه 05 خرداد 92), دلنشین (یکشنبه 05 خرداد 92)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 10 شهریور 93 [ 10:51]
    تاریخ عضویت
    1392-2-20
    نوشته ها
    117
    امتیاز
    1,301
    سطح
    20
    Points: 1,301, Level: 20
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    118

    تشکرشده 160 در 70 پست

    Rep Power
    22
    Array
    یکی از استادام می گفت خدا واستون ی کاخ خیلی قشنگ و البته با زحمت خودتون می سازه و بعد هر از چند گاهی میزنه ی جاشو خراب می کنه و بعد می گه حالا دوباره بساز

  11. 2 کاربر از پست مفید دلنشین تشکرکرده اند .

    rozaneh (یکشنبه 05 خرداد 92), پدربزرگ (یکشنبه 05 خرداد 92)

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 آذر 93 [ 09:27]
    تاریخ عضویت
    1391-12-27
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    1,287
    سطح
    19
    Points: 1,287, Level: 19
    Level completed: 87%, Points required for next Level: 13
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0
    تشکرشده 4 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم
    من 3 تا خواهر دارم ،خیلی به درد هم می خوریم و با هم خوشیم،خوب می دونی که تو دنیا عزیزتر از فرزند برای مادر چیزی وجود نداره ،خوشحال باش که دختر کوچولوت خواهر دار می شه و در آینده خیلی به دردت می خورن
    هیچ وقت نزار کسی بفهمه از این که بچه ات پسر نشده ناراحتی
    مطمئن باش در کار خدا حکمتی بوده که تو و همسرت از اون بی خبرین
    برو به دل کسایی که بچه ندارن ،اون ها آرزو دارن فقط یه بچه داشته باشن دختر و پسرشم براشون فرقی نداره
    ایشالا سالم باشه ،بزار به دنیا بیاد و برای تو و باباش خودشو لوس کنه اونوقت یه نازش رو با صد تا پسر عوض نمی کنی
    ضمنا من خودم بعد از دو تا دختر به دنیا اومدم ، شاید احساس پدرو مادرم همین احساس شما بوده ،شایدم نه ! الان که از بودنم خیلی خوشحال و راضی اند، خوشحالم که هستم ،حیف نیست دنیا از وجود کسی مثل من و امثال من بی بهره باشه؟ خوب حالتونو گرفتیم دختر شدیم

  13. 4 کاربر از پست مفید yasamanz تشکرکرده اند .

    del (دوشنبه 06 خرداد 92), she (یکشنبه 05 خرداد 92), tamanaye man (یکشنبه 05 خرداد 92), سنجاب بازیگوش (یکشنبه 05 خرداد 92)

  14. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 12 اردیبهشت 93 [ 15:23]
    تاریخ عضویت
    1389-6-08
    نوشته ها
    231
    امتیاز
    2,981
    سطح
    33
    Points: 2,981, Level: 33
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    227

    تشکرشده 409 در 163 پست

    Rep Power
    37
    Array
    ببخشید اما دختر داشتن ، مادر یک دختر بودن و پدر یک دختر بودن لیاقتی میخواد که مطمئن نیستم شما داشته باشید. میلیون ها انسان هستند که حاضرند دختر کوچولویی به زندگیشون جذابیت و زیبایی بده اما امکانش رو ندارند، قدر این هدیه بزرگ الهی رو بدونین.

  15. 2 کاربر از پست مفید samanis تشکرکرده اند .

    asemani (یکشنبه 05 خرداد 92), saraamini (یکشنبه 05 خرداد 92)

  16. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 اردیبهشت 99 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1391-11-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    719
    امتیاز
    12,958
    سطح
    74
    Points: 12,958, Level: 74
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 292
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,329

    تشکرشده 1,605 در 532 پست

    Rep Power
    90
    Array
    چیزی که برات می نویسم فقط برای اینکه بگم تو حکمت خدا رو الان نمی دونی. شاید هیچ وقت هم ندونی...
    این داستان نیست واقعیته (دور از جون شما و خانواده ی عزیزت) ::(
    من یه فامیلی(مرد) دارم که مجرد که بوده عاشق پسر بوده. میگفته 11 تا پسر میخوام ! متنفر بوده از اینکه دختر داشته باشه.
    ازدواج که میکنه (با کلی عشق و علاقه) صاحب یه پسر میشه. منتظر 10 تای بعدی بوده !! (حالا بگیر دو سه تا پسر دیگه!;))
    بچه دوم دختر میشه. این آقا توی بیمارستان میفهمه بچه دختره. نمیاد دیدن زنش. مادرم کنار زن بوده. میگه که رفتار این آقا خیلی بد بوده و زنش خیلی غصه خورده.
    .
    خلاصه بعدن هم دخترش رو چندان دوست نداشت. گاهی سرش داد میزد و کتکش میزد با اینکه بچه بود.
    .
    نزدیک 10 سال بعد از عروسی شون تصادف کردن. زن و پسرش فوت شدن و خودش کمی دچار مشکل شد. دختر سالم موند و رفت پیش پدر بزرگ و مادربزرگش زندگی کرد.
    .
    حالا این آقا تمام زندگیش شده اون دختر. تمام آرزوش اینه که اون دختر کنارش باشه. اون دختر خیلی شبیه مادرشه ولی دوست نداره پیش پدرش بمونه.
    .
    این آقا دائما در حال باج دادن، پول دادن، التماس کردن و ... برای دیدن یه لحظه ی اون دختره. دختره بزرگ شده، دانشگاه میره و سراغی از پدرش نمیگیره. وقتی هم میاد پیش پدرش این آقا از خوشحالی انگار همه دنیا رو بهش دادن.
    .
    کاش وقتی دختر دار میشد شکر خدا رو کرده بود. کسی حکمت خدا رو نمی دونه. شاید همین دختر یه روزی عصای دستت بشه. شاید وسیله امتحانت باشه پیش خدا. شاید... اون هدیه خداست. یه تیکه از وجود خودت.
    .
    اگر تو دوستش نداشته باشی چه انتظاری از شوهرت داری؟:(

  17. 3 کاربر از پست مفید she تشکرکرده اند .

    saraamini (یکشنبه 05 خرداد 92), tamanaye man (یکشنبه 05 خرداد 92), شمیم الزهرا (یکشنبه 05 خرداد 92)

  18. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 خرداد 92 [ 01:11]
    تاریخ عضویت
    1391-8-07
    نوشته ها
    137
    امتیاز
    722
    سطح
    14
    Points: 722, Level: 14
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    117

    تشکرشده 257 در 108 پست

    Rep Power
    25
    Array
    شما به نظرم برین نذر و نیاز کنین که دخترتون سالم و سر حال به دنیا بیاد و بعدش فرزند صالحی براتون باشه چه فرقی میکنه دختر باشه بچه یا پسر؟ مهم اینه که سالم باشه شما که خیلی دلتون پسر میخاد ایشالله بچه های بعدیتون پسر باشه

  19. 2 کاربر از پست مفید ژپتو تشکرکرده اند .

    she (یکشنبه 05 خرداد 92), tamanaye man (یکشنبه 05 خرداد 92)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. وابستگی پسری به پسر دیگه
    توسط mohamad79 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: یکشنبه 02 فروردین 94, 17:47
  2. پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: سه شنبه 28 خرداد 92, 09:21
  3. پاسخ ها: 40
    آخرين نوشته: چهارشنبه 16 اسفند 91, 14:10
  4. آیا درسته اگه مادر و خانواده پسر نه گفتن ، پسر قید عشقش رو بزنه؟
    توسط fa_karoon در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 25 مهر 91, 17:58

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:55 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.