به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 مهر 92 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1392-2-29
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    790
    سطح
    14
    Points: 790, Level: 14
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    139

    تشکرشده 82 در 51 پست

    Rep Power
    0
    Array

    زندگی با شوهرم ولی با او نبودن

    سلام من سان آی هستم 27 سالمه 4سال پیش از لج دوست پسرم ازدواج کردم دوست پسرم خیلی دوسم داشت ولی اصلا جربزه نداشت خونوادش از من خوششون نمی اومد و بهم گغتن تحت هیچ شرایطی تو رو واسش نمی گیریم البته اون موقع دوست پسرم دانشجو بود ولی انقدر پدرش پول دار بود که زیر پروبالشو بگیره ولی این کارو نکرد وقتی به این خواستگارم که الان شوهرم جواب مثبت دادم دوست پسرم رفت و باهاش درگیر شد شوهرمم گفت این که گفتم قبلا دوست پسرم بوده شوهرم از ای لحاظ روشن فکره گفت هر چی بوده گذشته خلاصه من ازدواج کردم و یک سالو نیم اول زندگیم مثل جهنم بود اختلاف نظر شدید و این که مدام با دوست پسرم مقایسه می کردم و مدام گریه می کردم خدا رو شکر بعد از یک و نیم سال زندگیمون خوب شد ولی من همچنان در فکر دوست پسرم هستم زیاد می بینمش شهرمون تقریبا کوچیکه همیشه گرفته و ناراحته عذاب وجدان دارم هنوزم دوسش دارم بهش زنگ زدم گفتم حلالم کن گفت عمرا زندگیمو خراب کردی و رفتی خدا ازت نگذره همین که من ازدواج کردم درسشو تموم کرد سربازیم معاف شد و رفت سر کار اینم از شانس منه باورتون می شه حتی تو روابط زناشویی با همسرم احساس می کنم با اونم صبح که از خواب بیدار می شم احساس می کنم با اونم داغونم داغون دوست پسرم می گه ( البته فقط 2بار باهاش حرف زدم)هنوز منتظرتم می ترسم طلاق بگیرم ولی بازم خونوادش نزارن به هم برسیم یا این که دوباره این بار عذاب وجدان شوهرمو داشته باشم شوهرمو دوست دارم ولی عاشقش نیستم اخلاق بد زیاد داره خوب هم داره وسواس شدید داره در مورد وسایل خونه نظر باید نظر اون باشه وابسته به خونوادش و مشکلات دیگه که ممکن هر زن و شوهری داشته باشن شوهرم گیر داده می گه بچه دار بشیم ولی نمی تونم خودمو راضی کنم شاید یه جوری منم مشکلم شبیه اقای کامروا باشه با این تفاوت که من افراطی تو فکرشم

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 23 دی 93 [ 09:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-06
    نوشته ها
    147
    امتیاز
    1,812
    سطح
    25
    Points: 1,812, Level: 25
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 88
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 353 در 123 پست

    Rep Power
    27
    Array
    سلام دوست خوب، اتفاقاتي كه تو گذشته بوده همون بايد در گذشته بمونه شما داريد احساساتي برخورد مي كنيد اگه اون زمان خانوادش قبول نكرده پس الانم امكان پذير نيست حالا اصلا من به اين ماجرا كه برگشت شما به دوست پسر سابق تون باشه فكر نمي كنم و اصلا صلاح نيست شما انتخابتون رو كرديد و با يه نفر كه شما را با همه اتفاقهاي گذشتتون قبول كرده وارد يه زندگي شديد و خدا رو شكر همسرتون خوبه. حتي دو بار تماس شما به اين آقا اشتباه بود اين هم يك جور خيانت محسوب ميشه. حتي فكر كردن به شخص سوم تو زندگي خيانته. شما ديگه راهتون با اون آقا جداست ايشونم يه روز يه دختر خانم با معيارشان پيدا مي كنن و ازدواج مي كنن پس بچسبيد به زندگيتوناز گذشته انسان عبرت مي گيره نه اينكه تكرار مي كنه

  3. 3 کاربر از پست مفید deniz90 تشکرکرده اند .

    asemani (شنبه 04 خرداد 92), کامران (یکشنبه 05 خرداد 92), آبان دخت (یکشنبه 05 خرداد 92)

  4. #3
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 اسفند 93 [ 18:59]
    تاریخ عضویت
    1391-12-18
    نوشته ها
    224
    امتیاز
    2,769
    سطح
    32
    Points: 2,769, Level: 32
    Level completed: 13%, Points required for next Level: 131
    Overall activity: 21.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registeredTagger First Class
    تشکرها
    92

    تشکرشده 345 در 153 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام

    یه بار اشتباه کردین و از لج یکی با یکی دیگه ازدواج کردین ولی دیگه این اشتباهو تکرار نکنین . اونی ک باید عذرخواهی کنه شما نیستین دوست پسر سابق تونه ک شما رو تو این شرایط قرار داده و با زندگی تون بازی می کنه . الان ازدواج کردین و تعهد دارین حتی اگه مشکلاتی توی زندگی تون هست مثل همه زن و شوهرا باز دلیل نمی شه یه غریبه نا محرم رو توی حریم خصوصی زندگی تون راه بدین . الان نه شما تعهدی به اون پسر دارین نه اون به شما یه قضیه ای بوده و تمام شده . به زندگی تون بچسبین ک خییل زود دیر میشه . سعی کنین روی نقاط ضعف زندگی تون و شوهرتون کار کنین برین مشاوره و ...

  5. 4 کاربر از پست مفید ahuman تشکرکرده اند .

    فکور (یکشنبه 05 خرداد 92), کامران (یکشنبه 05 خرداد 92), zendegiye movafagh (شنبه 04 خرداد 92), آبان دخت (یکشنبه 05 خرداد 92)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 تیر 93 [ 22:29]
    تاریخ عضویت
    1392-2-17
    نوشته ها
    187
    امتیاز
    1,506
    سطح
    22
    Points: 1,506, Level: 22
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    123

    تشکرشده 231 در 92 پست

    Rep Power
    29
    Array
    عزیزم گذشته مربوط به گذشته است اشتباه اولتونم این بوده بدون فراموش کردن دوست پسرتون سریعا ازدواج کردید و تصمیم عجولانه ای گرفتید و حالا که انتخابتون و کردید گذشته را باید دور بریزید خوشتون میاد همسرتون هم همچین کاری با شما بکنه خودتون و بزارید جای شوهرتون یه لحظه واقعا چیکار میکردید ؟؟؟/ و اصلا نباید زندگی الانتون و مدام با گذشتتون مقایسه بکنید این کار اشتباه محض هستش مردی که شمارو با این که با پسر دیگه بودید بازم میخواد پس دوستون داره و اگه اون پسرم واقعا شما را میخواست جلو خانواده اش مقاومت میکردش اون موقع که شما دختر بودی با شما اون کارو کرده و شمارو خانواده اش نمیخواستن وای به حال الان که طلاق بگیرید بعدشم از کجا معلوم نمیخواد ازتون انتقام بگیره و زندگیتون و از بین ببره و بعد نیادش خواستگاریت یکم احساساتو بزار کنار و منطقی فکر بکنید و به زندگی و شوهرتون عشق بورزید تا نیاز شما هم از سمت همسرتون تامین بشه نه شخص دیگه ای که یه زمان تو گذشته بوده و خیانت به همسرتون نکنید که عواقب بدی در انتظارتون خواهد بودش

  7. 4 کاربر از پست مفید nosh nosh تشکرکرده اند .

    asemani (شنبه 04 خرداد 92), tamanaye man (یکشنبه 05 خرداد 92), کامران (یکشنبه 05 خرداد 92), zendegiye movafagh (شنبه 04 خرداد 92)

  8. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    دوست پسر شما اگه واقعا شما رو می خواست همون موقع خانوادش رو مجبور می کرد بیان خواستگاری... الان هم فقط قصدش انتقامه
    زمانی که شما یه دختر خانوم بودین خانوادش شما رو قبول نکردن وای به حال الان که اگه جدا شید بهتون انگ مطلقه بودن و خیانتکار بودن هم می زنن و محاله بیان خواستگاری

    تو این چند سال هم چون شوهرتون رو با یکی دیگه مقایسه می کردین زجر می کشیدین وگرنه می تونستید واقعا لذت ببرید از زندگیتون ... چه بسا دوست پسر شما هم اگه باهاتون زیر یه سقف بود باهاش مشکلات زیادی داشتید که یکیش همین چشم ناپاکیش هست که با وجود اینکه می دونه متاهلی باز به ناموس مردم چشم داره.... این جور آدما هیچ خط قرمزی برای خودشون قائل نیستند....به زندگیت بچسب و قدر همسرتو بدون و از ته دل دوسش داشته باش و تلاش کن تا مشکلات زندگیتون حل شه

  9. 7 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    asemani (شنبه 04 خرداد 92), nosh nosh (شنبه 04 خرداد 92), shabe niloofari (شنبه 04 خرداد 92), فکور (یکشنبه 05 خرداد 92), کامران (یکشنبه 05 خرداد 92), آبان دخت (یکشنبه 05 خرداد 92), تسنیم (شنبه 11 خرداد 92)

  10. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 مهر 92 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1392-2-29
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    790
    سطح
    14
    Points: 790, Level: 14
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    139

    تشکرشده 82 در 51 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از همه شما عزیزان ممنونم حق باشماست سعی می کنم بچسبم به زندگیم البته اگه دوباره هوایی نشم

  11. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 اردیبهشت 93 [ 10:46]
    تاریخ عضویت
    1391-8-12
    نوشته ها
    283
    امتیاز
    1,981
    سطح
    26
    Points: 1,981, Level: 26
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    439

    تشکرشده 527 در 189 پست

    Rep Power
    40
    Array
    مطمئن باش شوهرت تو رو بیشتر از اون پسر دوست داشته و داره .
    در ضمن با اون آقا هم اگه واردزندگی می شدی می دیدی اون هم دنیا ایراد داره دنیا دوستی با زندگی زیر یک سقف زمین تا آسمون فرق داره
    این هم مطئن باش نه تنها خانواده اون بعد طلاق قبولت نخواهندداشت بلکه اون آقا هم قبولت نخواهد داشت .
    پسری که دختری رو بخواد باید بیاد جلو. من هم کار شما رو کردم و الان از زندگیم راضیم و خوشحالم که به دوست پسرم نرسیدم . می تونست بیاد شما رو نشون کنه . یا حداقل رضایت خانواده اش رو بگیره. این که منتظرته یک حرف بیشتر نیست .
    به زندگیت به چسب . بچه دار شو و از زیبایی های زندگی ات و شوهرت لذت ببر .

    - - - Updated - - -

    این هم یادت باشه دوست داشتن ارزشش از عشق بیشتره .

  12. 7 کاربر از پست مفید sare jo0on تشکرکرده اند .

    asemani (شنبه 04 خرداد 92), she (یکشنبه 05 خرداد 92), tamanaye man (یکشنبه 05 خرداد 92), فکور (یکشنبه 05 خرداد 92), کامران (یکشنبه 05 خرداد 92), zendegiye movafagh (شنبه 04 خرداد 92), آبان دخت (یکشنبه 05 خرداد 92)

  13. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 خرداد 97 [ 07:57]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    863
    امتیاز
    11,692
    سطح
    71
    Points: 11,692, Level: 71
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 358
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,836

    تشکرشده 2,440 در 754 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط سان آی نمایش پست ها
    ...هنوز منتظرتم ...

    فکر کن ببین چه آدم بی وجودیه که به یک زن شوهردار میگه هنوز منتظرتم!چنین آدمی هوسش که بخوابه میره سراغ یکی دیگه


    نقل قول نوشته اصلی توسط سان آی نمایش پست ها
    می ترسم طلاق بگیرم ولی بازم خونوادش نزارن به هم برسیم
    اون موقع که دوشیزه بودی نذاشتن!واقعا فکر میکنی الان به عنوان یک زن مطلقه بپذیرنت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اونم تو شهر کوچیک که همه هم رو میشناسن و حرف سریع میپیچه!!!!!(خوش خیالی محضه)


    نقل قول نوشته اصلی توسط سان آی نمایش پست ها
    یا این که دوباره این بار عذاب وجدان شوهرمو داشته باشم

    مطمئن باش فکر شوهرت تا آخر عمر باهات میمونه و عذابت میده! بخصوص اگه دوست سابقت بعدها ول کنه بره

    نقل قول نوشته اصلی توسط سان آی نمایش پست ها
    شوهرمو دوست دارم ولی عاشقش نیستم اخلاق بد زیاد داره خوب هم داره وسواس شدید داره در مورد وسایل خونه نظر باید نظر اون باشه وابسته به خونوادش و مشکلات دیگه که ممکن هر زن و شوهری داشته باشن
    باید سعی کنی کم کم عاشقشم بشی! چون باید باور کنی همینه و دیگه باید تا آخر باهاش بمونی! بعدشم خیلی از زن و شوهرها همینن! دوست دارن همو ولی فقط درصد کمی عاشق همند!(البته کسایی که تصور عاشق بودن دارن بیشتره!) اونچه برای ادامه و تداوم زندگی لازمه همون دوست داشتنه چون عشق مهمون 6ماه تا یکسال اول زندگیه و بعد فروکش میکنه! جمله بسیار صحیح و ماندگار "ازدواج غروبه عشقه" را هیچوقت فراموش نکن

    نقل قول نوشته اصلی توسط سان آی نمایش پست ها
    شوهرم گیر داده می گه بچه دار بشیم ولی نمی تونم خودمو راضی کنم

    تا به ثبات نرسیدین (در همه زمینه ها) اصلا بچه دار نشید



    نقل قول نوشته اصلی توسط سان آی نمایش پست ها
    شاید یه جوری منم مشکلم شبیه اقای کامروا باشه با این تفاوت که من افراطی تو فکرشم

    مشکل شما فقط اون قسمتش که فکرمون خاج خونه درگیره شبیه به همه وگرنه من نه از سر لج ازدواج کردم و نه در شرایطی که کسی را دوست داشتم نشستم سر سفره عقد با یکی دیگه! دیگم هیچوقت با اون خانم تماس نگرفتم که دوباره زخم دلمو تازه کنم و اذیت بشم! اینکه زنگ بزنم بگم حلالم کن و .... این نشون داده پشیمونید و همچنین خودتون را متعهد به شوهرتون نمیدونید که به عشق سابق زنگ زدید!(اونم اینو فهمیده و گفته منتظرتم!) وقتیی شوهر شما اینقدر روشنفکرانه گفته گذشته شما تموم شده و مهم نیست شما هم جنبه و ظرفیتتون را بالا ببرید و بچسبید به زندگی (زندگی جدیدتون) بعدشم من مردم و اگه موافقت زنم را بگیرم میتونم خیلی قانونی و رسمی برم و اون خانم را هم به عنوان همسر دومم اختیار کنم! نه خلاف قانونه نه شرع!!!!
    *به جادوی چشم تو شیدا شدم*
    *ز خود گم شدم در تو پیدا شدم*
    *من آن قطره بودم که با موج عشق*
    *در آغوش مهر تو دریا شدم
    *
    ویرایش توسط کامران : یکشنبه 05 خرداد 92 در ساعت 00:42

  14. 2 کاربر از پست مفید کامران تشکرکرده اند .

    tamanaye man (یکشنبه 05 خرداد 92), zendegiye movafagh (یکشنبه 05 خرداد 92)

  15. #9
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    شما که اون موقع نتونستید با هم ازدواج کنید، بعد از طلاق می تونید؟؟؟؟؟

    اگر بعد از طلاق بتونید خانواده اون آقا را راضی کنید،
    خودش هم نزنه زیرش و به شک نیوفته که این زن شوهرش را ول کرد به هوای من، اگه با من هم همین کار را بکنه؟
    این زن شوهر داشته و من می خوام با دختر مجرد ازدواج کنم، چرا مطلقه؟
    این که به پای من نموند و صبر نکرد، چرا باید باهاش ازدواج کنم؟

    و هزار تا اما و اگر دیگه ...

    اگر هیچ کدوم از این حالتها پیش نیاد و شما به خوبی و خوشی طلاق بگیری و به خوبی و خوشی هم ازدواج کنی
    و مردم شهر و فک و فامیل هم هیچ کاری بهت نداشته باشند و پشت سرت هزار حرف نباشه
    و همه چیز عالی باشه

    دل خودت هیچ وقت آروم نمی شه
    وجدانت هیچ وقت راحت نخواهد بود.


    می فهمم که با عشقت ازدواج نکردن و ... برات سخته.
    اما بدون که مجبوری این سختی را قبول کنی، بخاطر اشتباهی که کردی.
    برگشتن به اون پسر، اگر همه چیز هم خوب و اوکی باشه، آرامش درونیت را به هم می ریزه.

    این کار را نکن که حالت از اینی که هست بدتر می شه.

  16. 6 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    she (یکشنبه 05 خرداد 92), tamanaye man (یکشنبه 05 خرداد 92), کامران (یکشنبه 05 خرداد 92), آبان دخت (یکشنبه 05 خرداد 92), تسنیم (شنبه 11 خرداد 92), سان آی (یکشنبه 05 خرداد 92)

  17. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 مهر 92 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1392-2-29
    نوشته ها
    126
    امتیاز
    790
    سطح
    14
    Points: 790, Level: 14
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points3 months registered
    تشکرها
    139

    تشکرشده 82 در 51 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آقای کامروا شاید از اول اشتباه کردم نوشتم شبیه مشکل شما ببخشید ولی چرا جو گیر شدید من مردم و می تونم زن دوم هم بگیرم 1- عمرا خانمی راضی بشه شوهرش زن دوم بگیره 2- شما مردا چه اعتماد به نفس کاذبی دارید به خدا شیدا جان راست می گی حق باشماست ولی این جوری زندگی کردن من یعنی تو حسرت یکی دیگه بودن سخته والله

  18. کاربر روبرو از پست مفید سان آی تشکرکرده است .

    کامران (یکشنبه 05 خرداد 92)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:50 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.