سلام خدمت همه
من از زمان عید امسال با همسرم به علت خیانتهاش مشکل پیدا کردم و حتی تا حالت قهر و ترک منزل (اول توسط ایشون و بعد توسط من) هم پیش رفت. بعد از مدتی دوباره به ایشون فرصت دادم و ایشونو بخشیدم و به خونه برگشتم. توی این مدت همسرم بی توجهیهاشو نسبت به من صدبرابر کرده. حتی از زدن یه حرف محبت آمیز به من دریغ میکنه. رابطه جنسی مون متاسفانه دیگه مثل قبل خوب نیست. نه من از این رابطه راضیم و نه اون جوری که قرار گذاشتیم کنسلش کنیم فعلا. چون نمیخوایم این کارو از روی اجبار و وظیفه انجام بدیم.
دخترهایی که همسرم به علت کارش باهاشون در ارتباطه (تدریس) ازش یه غول مهربون و گنده ساختند و به هر بهانه ای بهش زنگ میزنند و ابراز علاقه میکنند. همسرم اصلا زیبا نیست ولی بیش از حد جذابه. سه شنبه خواب بودیم که دوتا از شاگرداش ساعت ده شب اومدند در خونه و براش هدیه آوردند.
من حالم از این شرایط به شدت وخیم شده و یا دارم بهش گیر میدم و یا گریه و زاری میکنم. بهم میگه اینقدر بهم چسبیدی که دیگه هیچ علاقه ای بهت ندارم. نمیدونم چیکار کنم. پیش مشاور هم رفتم ولی آروم نشدم. و شرایطم درست نشد. هرمحبتی میکنم تا دوروز خوبه و بعد یادش میره. مدام میخواد تنها باشه. به نظرم هنوزم به خیانت ادامه میده. ولی پنهانی. چیکار باید بکنم.
بهم بگید یه مرد رو چطور میشه دوباره عاشق کرد؟ اون عاشقم بود. حالا ازم متنفره و میگه تو مایه ننگ منی
علاقه مندی ها (Bookmarks)