به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 مرداد 92 [ 15:25]
    تاریخ عضویت
    1392-2-20
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    216
    سطح
    4
    Points: 216, Level: 4
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    زندگی باخانواده شوهر

    سلام.میخواستم راهنماییم کنیدمن وشوهرم دوراز خانواده شوهرم زندگی میکنیم چون این شرط خونواده م ومن بود هرچند خونواده شوهرم یک طبقه خالی بالای خونه خودشون داشتنداماشوهرم بخاطرمن قبول کردالان پدرشوهرم میخواهد4طبقه خونه واسه سه تاپسروخودشون بسازه راستش من خیلی ازین قضیه ناراحتم چون من نمیخوام بااونازندگی کنم مادرشوهرم زن خوبیه اماسیاست داره وبچه هاشووابسته به خودش بارآورده مخصوصاشوهرمن.کوچکترین حرفی بین من وشوهرم پیش بیادمادرشوهرم خبرداره یااگه درموردیکی ازاعضای خونواده خودم یاشوهرم حرفی بزنم فورابه مادرش میرسونه نمیدونم چرااینجوری بارشون آورده اصلا درست نیست وقتی به شوهرم میگم این اخلاقتوترک بده بخدادرست نیست میگه اخلاق من مشکلی نداره من چیزی نگفتم وانکار میکنه.خواهرشوهرم 33سالشه ازشوهرم بزرگتره هنوزازدواج نکرده دبیرهستش توهرکاری نظرمیدهمن 22سالمه شوهرم فکرمیکنه من بچه م .وقتی خونه خودمونیم میگم بیابریم فلان وسیله ای روبخریم میگه بذارواسه یه روز دیگه میدونم که میخوادبره نظر خونوادشو بدونه اونام بهش میگن برو فلان جایی بخر گران نخری فکرمیکنن ماهیچی سرمون نمیشه یااینکه میخوادخواهرش باهامون باشه چون فک میکنه من هنوز تجربه چیزی روندارم.اینجوری من پیششون سبک میشم اگه بخوام تنهایی چیزی بخرم بهم اطمینان ندارند.واسه هرکار و هرچیزی میخوادخونوادش دخالت داشته باشندواسه خودش مستقل نیس بارهابهش گفتم من فقط میخوام خودموخودت باهم بریم بخریم میگه اوناتجربشون بیشتره.خونواده شوهرم آدمای گرم وشلوغ وپررفت وآمدهستن من کاملا برعکس اونام ازشلوغی اصلاخوشم نمیاد.وقتی میان خونمون بدون اجازه میرن اتاق خواب من وشوهرم بارهااین موضوع روبه شوهرم گوشزد کردم حتی دراتاق رومیبندم امااصلا واسشون مهم نیست میرن تو وبدون اجازه نگاه همه چیز میکنند نه تنها خودشون بلکه بچه هاشون میرن روی تخت بالا وپایین میپرندآدم حرص میگیرتش امانمیتونمحرفی بزنم میدونم اگه برم طبقه 4اونازندگی کنم انتظاردارندهرلحظه برم پیششون .هرجای برم اوناخبردارشن.هرمهمونی که واسمون میادخبردازشن.اوناهرمهمونی که واسشون میادمن برم کمکشون بعضی وقتاآدم حوصله خودشونداره ولی شایداونادرک نکنندهمه این حرفاروبه شوهرم گفتم اماشوهرم میگه حالامردم نمیگن پسربزرگشون چرابااونانیست؟میگه همه داداشام میرن خونه مفت حالا من چرا نرم.ازطرفیم باوضعیت مملکتمون ووضعیت مسکن مجبورم که برم.زن وشوهر توی زندگی دعواشون میشه میترسم باشوهرم دعوام شه اونا هم بشنونداونوقت روزبه روز سبک میشم .شوهرمن وقتی دعواکنه همه میفهمند صداشو میبره بالا.حالا توشرایطیم که نزدیک مادرش باشه که دیگه تمومه آبروی من میره.من اصلا دوس ندارم وقتی میخوام برم جایی اونا بفهمن.نمیخوام حتی چیزی میخرم اوناخبردارشن.ازطرفیم من عروس بزرگشونم داداشاش هنوز ازدواج نکردن میخوام ازعروس جدیدشون برتری داشته باشم.کمکم کنید.واسه همه نکته هایی که اشاره کردم

  2. کاربر روبرو از پست مفید naz gol تشکرکرده است .

    rozaneh (پنجشنبه 02 خرداد 92)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 تیر 95 [ 16:53]
    تاریخ عضویت
    1390-8-28
    نوشته ها
    744
    امتیاز
    8,604
    سطح
    62
    Points: 8,604, Level: 62
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 146
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,594

    تشکرشده 1,946 در 612 پست

    Rep Power
    88
    Array
    اولین چیزی که بعد از خوندن پستت به نظرم رسید این بود: چه خاله زنک
    هم تو وهم شوهرت باید بزرگ شین
    بهتره زندگی مشترکو بیشتر جدی بیگیرین
    بچه بازی نیست که: اون رفت به مامانش گفت ، اونا نظر ندن، من میخوام از همه بهتر باشم،شوهرم داد میزنه
    (این حرفها از کودک درونه در حالی که شما باید با بالغ درونتون زندگی کنید)
    [align=center]ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم ...از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم[/align]

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 مرداد 92 [ 15:25]
    تاریخ عضویت
    1392-2-20
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    216
    سطح
    4
    Points: 216, Level: 4
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    این حقیقتیه که هست خواهش میکنم کمک کنید

  5. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 خرداد 97 [ 07:57]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    863
    امتیاز
    11,692
    سطح
    71
    Points: 11,692, Level: 71
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 358
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,836

    تشکرشده 2,440 در 754 پست

    Rep Power
    0
    Array
    هنگام آرامش و دوستی مرتب بهش گوشزد کنید(دوستانه) و بگید نظر خودت به عنوام شوهر برام مهمه! خوت باهام موافقت یا مخالفت کن چون اون استقلاله برای من ارزش داره! بگو دوست داری منم همه چیزو از خانوادم مشورت بگیرم؟ میخوای ما بریم کنار خانواده هامون بیان با هم زندگی کنن؟!
    *به جادوی چشم تو شیدا شدم*
    *ز خود گم شدم در تو پیدا شدم*
    *من آن قطره بودم که با موج عشق*
    *در آغوش مهر تو دریا شدم
    *

  6. کاربر روبرو از پست مفید کامران تشکرکرده است .

    rozaneh (پنجشنبه 02 خرداد 92)

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 11 بهمن 98 [ 21:22]
    تاریخ عضویت
    1390-1-21
    محل سکونت
    یه جای دور دور دور
    نوشته ها
    662
    امتیاز
    12,717
    سطح
    73
    Points: 12,717, Level: 73
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,167

    تشکرشده 2,912 در 637 پست

    Rep Power
    86
    Array
    مگه از اول شرط خانواده شما و خودتون زندگی مستقل نبود بوده و شما هم ذکر کردید پس بخوایید که روی عهدش بمونه هر چیز مفتی به دردسرها و مشکلاتی که برای زندگی شما ممکنه بر اثر چیزهای بی ارزش و دخالت های بقیه بوجود بیاد ارزش نداره .
    نمی دانم چه کرده ام
    اما
    می دانم به تو نیاز مندم


  8. 2 کاربر از پست مفید rozaneh تشکرکرده اند .

    کامران (جمعه 03 خرداد 92), ویدا@ (جمعه 03 خرداد 92)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 02 مرداد 92 [ 15:25]
    تاریخ عضویت
    1392-2-20
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    216
    سطح
    4
    Points: 216, Level: 4
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    شوهرم ازهمون اول زورش میومد جدازندگی کنه اما گفت پدرم خونه بسازه میرم توی 1 طبقه ش.اگه مخالفتمو ادامه بدم کاربه جاهای باریک میکشه میترسم اگه نره اونج توی آینده دیرهم خودش نتونه خونه بخره یااینکه اصلا لج کنه ونخره

  10. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط naz gol نمایش پست ها
    خونواده شوهرم آدمای گرم وشلوغ وپررفت وآمدهستن من کاملا برعکس اونام ازشلوغی اصلاخوشم نمیاد.
    باید خانواده شوهرت رو درک کنی. اونا از روز اول اینجوری بودن. شما که نمی تونی اخلاقیات و خلق و خوی اونارو تغییر بدی. اگه مشکل داشتی باید از روز اول قبول نمی کردی این ازدواج رو. اینجا خانمی تاپیک گذاشت که همسرش مدام کمک های مالی و .... به خانوادش می کنه . تا جایی که زندگیشون مختل شده بود. می دونی راهنمایی ها چی بود ؟ اینکه اونها خانواده همسرت هستن و اگه می خوای زندگیت ادامه داشته باشه مجبوری باهاشون کنار بیای . اگه خواستی بگرد تاپیکش رو پیدا کن.
    فکر می کنم عنوانش این بود : همسرم خونه رو ترک کرده
    حالا وضعیت شما هم تقریبا همینه . باید با این خصوصیات اخلاقیشون کنار بیای . اونا خانواده همسرتن و تو نمی تونی اونا رو تغییر بدی. پس بهتره مسالمت آمیز خودت رو تغییر بدی و سعی کنی مسالمت آمیز باهاشون کنار بیای .

    میدونم اگه برم طبقه 4اونازندگی کنم انتظاردارندهرلحظه برم پیششون .هرجای برم اوناخبردارشن.هرمهمونی که واسمون میادخبردازشن.اوناهرمهمونی که واسشون میادمن برم کمکشون بعضی وقتاآدم حوصله خودشونداره ولی شایداونادرک نکنن
    اینها هم در نتیجه همون گرم و شلوغ و پر رفت و آمد بودنه .

    ازطرفیم باوضعیت مملکتمون ووضعیت مسکن مجبورم که برم.
    خب شما که داری میگی مجبوری بری . اونم به خاطر وضعیت اقتصادی خودتون. پس بهتره تاپیک بزنی که چیکار کنی که با این وضعیت بهتر کنار بیای .
    من اصلا دوس ندارم وقتی میخوام برم جایی اونا بفهمن.نمیخوام حتی چیزی میخرم اوناخبردارشن.
    چرا ؟؟؟؟ مگه خبر دار بشن چیکار می کنن ؟ من می دونم حریم شخصی و ... خیلی مهمه . اما ما حتی وقتی مجردیم و تو خونه پدر زندگی می کنیم ، اونا رو تا حدی در جریان کارهای خودمون می ذاریم. مشکل شما اینه که اونا رو غریبه می دونی ؛ نه به عنوان خانواده خودت . باید باهاشون از در دوستی بیای . باید مثل خانواده خودت باهاشون رفتار کنی تا اونا هم مثل دخترشون باهات رفتار کنن. اینکه به صورت یه خانواده زندگی کنید و شما هم جایی میری یه خبری بدی چه اشکالی داره .

    ازطرفیم من عروس بزرگشونم داداشاش هنوز ازدواج نکردن میخوام ازعروس جدیدشون برتری داشته باشم.
    احساس می کنم هنوز خیلی بچه ای !!!!!!!!!!!!!! برتری یعنی چی ؟ همه ما آدمیم . هوو برای شما که قرار نیست بیاد. اونم آدمه . مسلما از جهاتی بهتر از شماست و از جهاتی خیر. تا وقتی این دید حسادت آمیز رو داشته باشی ، اونم برای کسی که هنوز نیومده و رفتاری ازش ندیدی ، مطمئن باش روی آسایش رو در زندگیت نخواهی دید. تو برای خودت زندگی کن. به زندگی بقیه چیکار داری ؟ اون اگه بهتر از شما باشه برای شوهرش بهتره و اگه بدتر هم باشه برای شوهرش بدتره . چه ارتباطی به شما داره ؟؟؟
    در رفتارات تجدید نظر کن. موفق باشی

  11. کاربر روبرو از پست مفید asemani تشکرکرده است .

    پرنده غريب (جمعه 03 خرداد 92)

  12. #8
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 19 دی 94 [ 18:27]
    تاریخ عضویت
    1390-10-12
    نوشته ها
    633
    امتیاز
    6,328
    سطح
    51
    Points: 6,328, Level: 51
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,084

    تشکرشده 1,278 در 497 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم کاملا درکت میکنم ، دوست داری مستقل باشی ، این رو خوب میفهمم .
    وقتی ازدواج میکنیم ، فقط با همسرمون وصلت نکردیم ، با خانوادش هم وصلت کردیم . خانواده همسرت رو خانواده خودت بدون .
    اگر اون ها میان توی اتاق خوابت به خاطر اینه که خیلی احساس صمیمیت و خودمونی میکنند .خیلی از زن ها آرزوشونه که خانواده همسرشون باهاش رفت و آمد کنند .باور کن .
    اگر برادر شوهرات ازدواج کنند و خانواده همسرت خیلی باهاش صمیمی بشن و رفت و آمد کنند ولی با شما این کار رو نکنند شما ناراحت نمیشی ؟ ناراحت نمیشی که با اون صمیمی تر باشن ؟ پس این رفت و آمد و صمیمیت ها رو قدر بدون .

    خانواده همسرت رو مثل خانواده خودت بدون .
    تا جایی که میتونی مشکلاتت رو با همسرت حل کن تا وقتی رفتید اون خونه و با هم زندگی میکنید با اختلاف نظرهاتون دعوا پیش نیاد ، ببین باید چی کار کنی که این دعوا و سروصدا ها پیش نیاد .راه حلشون رو پیدا کن . این مهمترین کاریه که باید انجام بدی .برای این موضوع یک تاپیک جدا بزن .

    وقتی تنها با همسرت میری بیرون مثلا برای خرید سعی کن به نظر همسرت عمل کنی و بهش این اعتماد به نفس رو بده که تو خیلی خوب تصمیم میگیری ، آفرین و ... تشویقش کن ، بدون اینکه بخوای با کس دگیری حتی خواهر یا مادر و پدرش مقایسه اش کنی .خودت هم سعی کن جنسی که کاربردی تر و قیمت مناسب تری داره انتخاب کنی تا همسرت متوجه شه و در خرید بهت اعتماد کنه .
    اگر خانوادش با شما اومدن مخالفت نکن ، هیچ اشکالی نداره از تجربه های اونها هم استفاده کنی .
    ویرایش توسط tamanaye man : جمعه 03 خرداد 92 در ساعت 20:28

  13. 2 کاربر از پست مفید tamanaye man تشکرکرده اند .

    asemani (جمعه 03 خرداد 92), mercedes62 (شنبه 04 خرداد 92)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:52 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.