نوشته اصلی توسط
taknavaz123
منم برای تو متاسفم که حتی ارزش جواب دادن هم نداری و مثه چی جو گیر شدی و چرت و پرت اینجا نوشتی.
تو اینقد جوجه ای که نمیفهمی زنها چه انتظاراتی در زندگی دارن.من از 14 سالگی دارم نون بازوی خودمو میخورم.یکی از دلایلی که تا 28 سالگی ازدواج نکردم اینه که نمیخواستم زن بگیرمو اونو در سختی های زندگی بندازم.خانم ها چه گناهی کردن که باید سخت زندگی کنن.
من میخوام زنم در رفاه زندگی کنه.خودم که دارم تلاشمو میکنم.اما از جای دیگه هم به زندگی ما برسه که بد نیس.تو برو مثه چی جون بده پول دربیار و فضول کار دیگران نباش.به نظر امثال تو احتیاجی نیس.شرت کم
دوست عزیز ضمن اینکه مورد شما مورد خوبی هست و مشکلی هم وجود نداره جز اینکه باید با خانوادتون بخصوص پدرتون صحبت کنید و رسما از ایشون خواستگاری کنید. نیازی هم به بیرون اومدن از اونجا نیست چون شما اونجا بابت کاری که میکنید دارید حقوق میگیرید لذا مدیون کسی نیستید و این منافاتی با گرفتن دختر کارفرماتون را اصلا نداره و جای حساسیت نیست!
در ثانی اینجا همه سعی دارن به نوعی به هم کمک کنن و در این راستا نظرشون را مینویسند دوست عزیز.پس این نوع صحبت تند شما واقعاجایی تو این تالار نداره و شما میتونید تنها بانقد انتقادات نظرات مخالفین از نظرات سایر دوستان استفاده کنید و بی احترامی و .... جایی نداره هرچند تهمتن هم لحن گفتارش یکمی تند بود اما شما زیاده روی کردید. موفق باشید
*به جادوی چشم تو شیدا شدم*
*ز خود گم شدم در تو پیدا شدم*
*من آن قطره بودم که با موج عشق*
*در آغوش مهر تو دریا شدم*
علاقه مندی ها (Bookmarks)