به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 27
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 مرداد 92 [ 05:21]
    تاریخ عضویت
    1392-3-01
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    142
    سطح
    2
    Points: 142, Level: 2
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    48

    تشکرشده 34 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    1 جدایی از نامزدم که خودم و مقصر می دونم زندگیمو سیاه کرده..

    سلام، من 27 سال دارم و اول عید امسال نامزد کردم و از 2 سال قبل با هم ارتباط داشتیم. همیشه رابطمون خوب نبود و با هم کلی مشکل داشتیم. اما واقعا دوسش دارم.. یعنی با تمام ایرادایی که ازش میشناسم دوسش دارم. طوری که آدم خودشو با همه خوبیها و بدیهاش دوست داره... خانوادم خیلی موافق نبودند اما چیزی نمی گفتند . دلایل مخالفتشون: 1- اخلاقش تند بود و با پدر مادرش خیلی بد حرف می زد گاهی . 2- تا الان به صورت جدی کار نکرده بود و تازه الان در 29 سالگی در شرکت پدرش مشغول به کار بود. 3- در گذشتش ارتباطات نامشروع داشته که من می گفتم گذشتش مهم نیست اما برادرهام میگن آدمی که تو روتبطش حد و مرز نداره به درد نمیخوره چون با زنی که شوهر داشت رابطه داشته 4- همیشه به من شک داشت و خیلی پیگیری میکرد و سرسخت بود.... با همه این بدی ها که گفتم همدیگرو خیلی دوست داشتیم من بیشتر چون اولین عشقم بود تو زندگیم و حمایتم میکرد و در کنارش احساس امنیت و آرامشی داشتم که فکر میکنم دیگه با کسی نخواهم داشت اما بداخلاقی و حتی بد دهنی میکرد. خیلی شک داشت و یه جورایی تهمت میزد. 1 ماه بعد از نامزدی هر دو در شرکت پدرش کار می کردیم. به علت اینکه خانومی که قبلا باهاش رابطه داشته بهش زنگ زد بدون اینکه بهش اجازه توضیح بدم ازش جدا شدم. بعد از یک ماه تصمیم گرفتم منطقی باهاش حرف بزنم یه جورایی من و قانع کرد اما قبل از اینکه دوباره شروع شه رابطمون به شدت به من مشکوک بود و تهمت میزد که تو این مدت با کسی بودم. 24 ساعت تو اینترنت و تلفنی پیگیری میکرد و خواب و خوراک و از خودش گرفته بود. البته من هنوز تصمیم نگرفته بودم باهاش باشم باز و هنوز حتی همو ندیده بودیم بعد از جدا شدن... تا جایی ادامه داد که وقتی برای پیاده روی بیرون میرفتم جرات نمیکردم راستشو بگم و بزرگترین اشتباه زندگیمو کردم که وقتی رفته بودم پیاده روی بهش دروغ گفتم که باشگاه رفتم .. چون میترسیدم بگم رفتم پیاده روی و بهم تهمت بزنه... خواستم از درگیری و جدال دوری کنم. و به خاطر اون دروغ مجبور شدم چند تا دروغ دیگه بگم. البته تمام اون مدت با تلفن با من حرف میزد و میدونست تنها هستم اما فهمیده بود دروغ میگم. تا اینکه اومد دم باشگاه و من بهش گفتم از ترس اینکه تهمت بزنی دروغ گفتم. اما به شدت عصبانی شد... بدترین حرفها و تهمتها رو بهم زد که حتی نمیشه فکر کرد بهش... حتی من و کتک هم زد و گریه می کرد که دنیام و نابود کردی و از این دروغت معلومه همیشه دروغ میگفتی و سالم نیستی... بعد از اون شب با اینکه من کلی دلیل دارم که اون مناسب من نبوده اما چون اون اشتباه و کردم بدترین ذهنیت براش میمونه از من دارم دیوونه میشم... دلم خیلی براش سوخت چون بعد از یک ماه جدایی من با قضیه کنار اومده بودم اما اون به شدت لاغر شده بود و حتی خودشو سوزونده بود که من و فراموش کنه و اینکه من برام مهم نبوده اذیتش میکرد... و میگفت دنبال یه بهونه بودم که بتونم فراموشت کنم و خودت این بهونه رو به دستم دادی... تا شبی که بهش دروغ گفتم برام مهم نبود اما الان به مرز خودکشی رسیدم... احساس میکنم رفتارهای بدش تقصیر من بوده... دلم براش می سوزه.. رابطه گند خورده اما چطوری از این احساس تقصیر و تهمتهایی که به خاطر اون دروغ بهم میچسبه و عشقی که هنوز بهش دارم جدا شم؟؟؟ چطوری بپذیرم که گذشته و به زندگی برگردم.. به خاطر دروغم فقط خودمو مقصر همه چی میدونم و فکر میکنم منم که باختم.

  2. #2
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 19 دی 94 [ 18:27]
    تاریخ عضویت
    1390-10-12
    نوشته ها
    633
    امتیاز
    6,328
    سطح
    51
    Points: 6,328, Level: 51
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,084

    تشکرشده 1,278 در 497 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم زندگی بچه بازی نیست .خیلی خیلی جدی تر از این حرف ها هست
    وقتی با کسی پیمان ازدواج میبندی باید همه جوره بهش اعتماد داشته باشی وفقط به یک سال و دو سال اول زندگی نگاه نکن ...به 10 سال و یا 15 سال بعدش هم نگاه کن .آیا این آقا همیشه انقدر بهت وفادار میمونه ؟
    آیا توی زندگی همراه تو و شریک تو و مایه آرامشت خواهد شد ؟ یا با شک هایی که داره عذاب جونت ؟
    خیلی خیلی منطقی تصمیم بگیر و احساسات رو بزار کنار .
    به حرف خانوادت گوش کن اون ها تنها کسایی هستند که همیشه خیر و خوبی تو رو میخوان و باید بهشون اعتماد کنی .
    به این هم نگاه کن که شاید خدا داره منصرفت میکنه ولی خودت باز داری پافشاری میکنی .
    به خدا توکل کن و به دور از احساسات با یک تصمیم عاقلانه برای یک عمر زندگی خودت رو بیمه کن .
    ویرایش توسط tamanaye man : چهارشنبه 01 خرداد 92 در ساعت 20:57

  3. 6 کاربر از پست مفید tamanaye man تشکرکرده اند .

    taraneh89 (پنجشنبه 02 خرداد 92), فکور (چهارشنبه 01 خرداد 92), هلیا66 (پنجشنبه 02 خرداد 92), من مریمم (پنجشنبه 02 خرداد 92), بالهای صداقت (پنجشنبه 02 خرداد 92), شیدا. (پنجشنبه 02 خرداد 92)

  4. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    سلام مریم جان

    این آدم حتی اگه خودش از نظر اخلاقی بدون مشکل باشه همین شکاک بودنش همسرشو بدبخت میکنه پس سعی کن اون بدبخت شما نباشی

    ازدواج اصلا دلسوزی بردار نیست در این مورد خاص باید فقط خودتو ببینی و آینده ات رو

    اون پسر منطقی نیست و البته ناسالم بودن خودش بیشتر باعث شده به همه چیز شک داشته باشه

    موفق باشی
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند

  5. 6 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    tamanaye man (پنجشنبه 02 خرداد 92), taraneh89 (پنجشنبه 02 خرداد 92), هلیا66 (پنجشنبه 02 خرداد 92), من مریمم (پنجشنبه 02 خرداد 92), بالهای صداقت (پنجشنبه 02 خرداد 92), شیدا. (پنجشنبه 02 خرداد 92)

  6. #4
    Banned
    آخرین بازدید
    سه شنبه 04 تیر 92 [ 18:06]
    تاریخ عضویت
    1392-3-01
    نوشته ها
    42
    امتیاز
    215
    سطح
    4
    Points: 215, Level: 4
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class100 Experience Points31 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 27 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array
    تقصیره تو نیست تقصیره اونه که با کاراش مجبورت کرده که دروغ بگی

  7. کاربر روبرو از پست مفید saeedmusic تشکرکرده است .

    من مریمم (پنجشنبه 02 خرداد 92)

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اسفند 92 [ 09:57]
    تاریخ عضویت
    1392-1-31
    نوشته ها
    130
    امتیاز
    1,090
    سطح
    17
    Points: 1,090, Level: 17
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    214

    تشکرشده 158 در 82 پست

    Rep Power
    24
    Array
    این همه عیب خودش به تنهایی برای پایان دادن رابطتون کافیه مطمعن باش این عیبا بعد از ازدواج چند برابر میشه تب عشق به مرور زمان بعد از ازدواج کم میشه فقط خودت میمونی و یه عالمه مشکل و ساختن با عیبای بزرگ عاقل باش احساساتی تصمیم نگیر

    - - - Updated - - -

    این همه عیب خودش به تنهایی برای پایان دادن رابطتون کافیه مطمعن باش این عیبا بعد از ازدواج چند برابر میشه تب عشق به مرور زمان بعد از ازدواج کم میشه فقط خودت میمونی و یه عالمه مشکل و ساختن با عیبای بزرگ عاقل باش احساساتی تصمیم نگیر

  9. 4 کاربر از پست مفید هلیا66 تشکرکرده اند .

    tamanaye man (پنجشنبه 02 خرداد 92), taraneh89 (پنجشنبه 02 خرداد 92), من مریمم (پنجشنبه 02 خرداد 92), شیدا. (پنجشنبه 02 خرداد 92)

  10. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 مرداد 92 [ 05:21]
    تاریخ عضویت
    1392-3-01
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    142
    سطح
    2
    Points: 142, Level: 2
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    48

    تشکرشده 34 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی از همتون دوستای عزیزم... همینکه فکر کنم بازنده نبودم مقصر نبودم در فراموش کردنش کمک میکنه بهم:)... اما اولین کسی بوده که دوسش داشتم یعنی بعد از اون میتونم باز کسی رو دوست داشته باشم؟؟؟ میتونم فراموشش کنم که تو رابطه های بعدیم تاثیر نذاره؟؟؟

  11. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 تیر 99 [ 18:51]
    تاریخ عضویت
    1391-9-02
    نوشته ها
    68
    امتیاز
    7,727
    سطح
    58
    Points: 7,727, Level: 58
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    53

    تشکرشده 100 در 40 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مریم عزیز تو تو رابطه ت خیلی اشتباه ها کردی
    اولا دلایل خانواده ت برای مخالفت با این شخص کاملا صحیحه.
    1- شخصی که به بزرگتر خودش احترام نمیگذاره چطور انتظار داری فردای زندگی احترام تو رو نگه داره. البته قبل از شروع زندگی با تهمت و کتک واقعا نشون داده اهل احترام گذاشتن نیست. لطفا این مساله رو جدی بگیر چون الان داغی نمیدونی فردا که رفتین زیر یک سقف اهمیت احترام رو درک میکنی.
    2-این آقا اگه تا الان درس میخونده مشکلی نیست تازه بره سر کار. اما اگه بی دلیل تا این سن دنبال کار نبوده نشون میده چقدر بی برنامه و بی مسولیته. باور کن این عیب کوچکی نیست.
    3-درسته وقتی با کسی ازدواج میکنی باید سعی کنی چشمت رو روی خطاهای گذشته ش ببندی اما این مال بعد ازدواجه نه الان. این آقا با یک خانم متاهل رابطه داشته و این یعنی نمیدونه خانواده حرمت داره یعنی برای رسیدن به خواسته ش هر کاری میکنه
    4-در خصوص اینکه این آقا همیشه به شما شک داشته و حتی بهتون تهمت زده واقعا نمیدونم چی بگم چون واضحه رفتار بدیه و میتونه خوشبختی رو ازتون بگیره

    تاسف میخورم که شما همه ی نشونه های بالا رو دیدین و حاضر به ازدواج با شخصی بودین که همه این ویژگی ها رو داشته به جای ناراحتی خدا رو شکر کنین که به خاطر این تصمیم احساسیتون(یعنی ازدواج با اون آقا) دچار مشکلات بزرگتر نشدین.
    این آقا خودش با خانم متاهل رابطه داشته اون وقت به شما میگه سالم نیستین!!!!!!!!!!! شما نباید هر چی این آقا گفت رو باور کنین.
    درسته دروغ گفتن شما درست نبوده و یک اشتباه بوده اما یک ذره به این فکر بکنین که آیا شما راه دیگه ای داشتین؟
    درسته کار شما اشتباه بوده اما خدا رو شکر کنین که این اشتباه رو مرتکب شدین و زندگیتون گرفتار این مرد نشد.
    در مورد طرز فکرش نسبت به خودتون فکر نکنین به نظرم مردی با این ویژگی ها اصلا لیاقت نداره در مورد شما نظری داشته باشه.
    سعی کنین بیشتر به این فکر کنین که این مرد در هر صورت به درد شما نمی خورد. اگه هر دختری بعد از رد کردن خواستگارش میخواست همش به این فکر بکنه که طرفش در موردش چه فکری میکنه پس خوش به حال خودم که خواستگار کم داشتم

  12. 5 کاربر از پست مفید tati تشکرکرده اند .

    tamanaye man (پنجشنبه 02 خرداد 92), همراز (شنبه 04 خرداد 92), من مریمم (پنجشنبه 02 خرداد 92), بالهای صداقت (پنجشنبه 02 خرداد 92), شیدا. (پنجشنبه 02 خرداد 92)

  13. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 25 اسفند 92 [ 09:57]
    تاریخ عضویت
    1392-1-31
    نوشته ها
    130
    امتیاز
    1,090
    سطح
    17
    Points: 1,090, Level: 17
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 10
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    214

    تشکرشده 158 در 82 پست

    Rep Power
    24
    Array
    عزیزم هیچ اشکالی نداره که با این آقا پسر یه مدت رابطه داشتی حتی اگرم به نظر برسه اشتباه کردی اینا همه یه تجربست برای تصمیم درست تر تو آیندت هر کسی بارها میتونه عاشق بشه مهم اینکه بتونی این دوست داشتنوهمراه با عاقلانه تصمیم گرفتن واسه ازدواجت انجام بدی

  14. 2 کاربر از پست مفید هلیا66 تشکرکرده اند .

    tamanaye man (شنبه 11 خرداد 92), من مریمم (پنجشنبه 02 خرداد 92)

  15. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 دی 97 [ 11:29]
    تاریخ عضویت
    1392-1-12
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    4,474
    سطح
    42
    Points: 4,474, Level: 42
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 76
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array
    زندگی پر از تجربه اس.به دید یه تجربه بهش نگاه کن.

  16. کاربر روبرو از پست مفید taknavaz123 تشکرکرده است .

    من مریمم (جمعه 03 خرداد 92)

  17. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 01 مرداد 92 [ 05:21]
    تاریخ عضویت
    1392-3-01
    نوشته ها
    25
    امتیاز
    142
    سطح
    2
    Points: 142, Level: 2
    Level completed: 84%, Points required for next Level: 8
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class7 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    48

    تشکرشده 34 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی دوستان عزیزم ..حرفهای شما واقعا فکرمو درباره اینکه من بازنده بودم عوض کرد..
    2 سال با اون پسر ارتباط داشتم و قبل از اون با خانوادش چون تو همون شرکت کار می کردم.. اما الان هم نامزدم رو از دست دادم هم کارم.. یه جورایی زندگیم ری استارت شده.. الان با حرفهای شما دوستان عزیزم دارم سعی میکنم درس بگیرم از این موضوع .. اما می دونید دیگه کنار اومدن باهاش خیلی سخته... دوستانم، کارم و آیندم با جدا شدن از بین رفت و یهو انگار خلا شد... دستم به هیچ کاری نمیره و خونه نشینی من و به مرز افسردگی برده.. من همیشه کار کردم. فوق العاده قوی بودم و شاداب... مربی ورزش بودم و همیشه فعال.. اما الان بعد از این اشتباهات خودم و جریانات بعد حتی گاهی به مرگ هم فکر می کنم. مشکل الان من این هست که به شدت اعتماد به نفس و انگیزه زندگیمو از دست دادمو نه کار می کنم، نه ورزش نه حتی حوصله دارم به خودم برسم.. همیشه خیلی به خودم میرسیدم، 200 گرم اضافه وزن برام مهم بود، یه جوش کوچیک توی صورتم رو تحمل نمیکردم، کتاب، ورزش، مدیتیشن، نقاشی و کلا همه جوره اکتیو اما الان هیچی مهم نیست برام و کوچکترین فعالیتی خستم میکنه و فکر می کنم برای همیشه تنها می مونم و نمی تونم کسی رو دوست داشته باشم.. نمیدونم چطوری خودم رو ببخشم و مثل قبل خودم رو دوست داشته باشم...
    ویرایش توسط من مریمم : جمعه 03 خرداد 92 در ساعت 22:45


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 اردیبهشت 96, 00:33
  2. نیازفوری به راهنمایی دارم .چی بایدپرسید؟
    توسط roseflower در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: پنجشنبه 03 مرداد 92, 22:02
  3. چگونه آسیب های جدایی رو کم کنم؟
    توسط تارا 87 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: یکشنبه 21 فروردین 90, 10:35

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:09 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.