به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 آبان 93 [ 09:31]
    تاریخ عضویت
    1390-9-13
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    2,484
    سطح
    30
    Points: 2,484, Level: 30
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 116
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    32

    تشکرشده 31 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    انتظار درک بیشتری از جانب شوهرم در مورد کارم دارم اینو چطوری بهش بگم

    با سلام من الان 1 ماهه عقد کردم.
    شوهرم شغلش آزاده و من دولتی از ابتدای مراسم خواستگاری من همیشه به شوهرم میگفتم شما با کار کردن من و تایم کاریم مشکل ندارید ایشون هم مخالفتی نداشتند.
    اماحالا مثلا موقعه بیرون رفتن یا مهمونی رفتن از من انتظار داره که شبها تا دیر وقت باهاش تو مهمونی باشم .
    یه شب که میخواستیم با دوستاش بیرون بریم براش کاری پیش آمد و خیلی دیر وقت بیرون رفتیم و من گفتم دیگه خیلی دیر شده اگه اشکالی نداره من نیام؟ و ایشون با ناراحتی گفت نیا ، بعد که ناراحتی شو دیدم پشیمون شدم و باهم رفتیم. اما یه سری حرفا زد که منو ترسوند گفت از صبح تا عصر که میری سرکار خستگیت به خودت مربوط میشه تو کار کردنت اجباری نیست بقیه روز نباید بگی خستم خستم !

    انتظار درک بیشتری از جانب شوهرم در مورد کارم دارم اینو چطوری بهش بگم که بپذیره؟

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 شهریور 92 [ 07:36]
    تاریخ عضویت
    1392-2-30
    نوشته ها
    47
    امتیاز
    301
    سطح
    6
    Points: 301, Level: 6
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    125

    تشکرشده 84 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array
    با درود...
    این مساله شما رو اکثر خانم های کارمند در اوایل ازدواجشون دارن(توی زندگی دوستانم زیاد دیدم). با یکم صبر و حوصله و انعطاف پذیری قابل حله تا جایی که شما هم خودت با این بیرون رفتن ها عادت میکنی و خوشت هم میاد.

    میدونی ما خانم ها وقتی مجریدیم( من هنوز هم مجردم:)) همه زمانمون برای خودمونه. از سر کار که میاییم میخواهیم بخوابیم تا فردا دوباره بریم سر کار. این مساله هر روز تکرار میشه. هر از گاهی هم خرید و گردش و ... خودمونیم و خودمون.

    وقتی ازدواج می کنیم من میشه ما... شما تازه یک ماهه عقد کردی و وجود همسرت سرشار از انرژی هسته ایه!!!بهشون حق بده که بخواد از سرکار میاد با شما باشه. باور کن میتونه با شما بیرون نره اما چون بهتون علاقه منده حتی دیروقت هم که شده باز هم میخواد که همراهیش کنین. دوست گلم از دوران مجردی کم کم فاصله بگیر. فرض کن خدا نکرده همسرت بیمار بشه و نیاز به مراقبت شبانه داشته باشه اونوقت چون فردا میخواهی بری سرکار میری میخوابی و بهش توجه نمی کنی؟ مهمونی که بهتر از مریض داریه. نه؟

    باور کن چون خودم هم کارمند هستم درکت میکنم اما همین زود خوابیدن ها باعث شد که من از خیلی جمع های شاد خانوادگی و دوستانه دور بشم. اما دارم روی خودم کار میکنم. حالا شما که متاهلی باید خیلی بیشتر سعی کنی. یکی دو روز در هفته اصلاً اشکالی نداره آدم دیر بخوابه اما اگر برنامه هر روزشونه که بعید میدونم اینجور باشه اونوقت جای گفتگو داره...

  3. 3 کاربر از پست مفید آبان دخت تشکرکرده اند .

    asemani (چهارشنبه 01 خرداد 92), shabe niloofari (چهارشنبه 01 خرداد 92), tamanaye man (چهارشنبه 01 خرداد 92)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 آبان 93 [ 09:31]
    تاریخ عضویت
    1390-9-13
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    2,484
    سطح
    30
    Points: 2,484, Level: 30
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 116
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    32

    تشکرشده 31 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط آبان دخت نمایش پست ها
    با درود...
    این مساله شما رو اکثر خانم های کارمند در اوایل ازدواجشون دارن(توی زندگی دوستانم زیاد دیدم). با یکم صبر و حوصله و انعطاف پذیری قابل حله تا جایی که شما هم خودت با این بیرون رفتن ها عادت میکنی و خوشت هم میاد.

    میدونی ما خانم ها وقتی مجریدیم( من هنوز هم مجردم:)) همه زمانمون برای خودمونه. از سر کار که میاییم میخواهیم بخوابیم تا فردا دوباره بریم سر کار. این مساله هر روز تکرار میشه. هر از گاهی هم خرید و گردش و ... خودمونیم و خودمون.

    وقتی ازدواج می کنیم من میشه ما... شما تازه یک ماهه عقد کردی و وجود همسرت سرشار از انرژی هسته ایه!!!بهشون حق بده که بخواد از سرکار میاد با شما باشه. باور کن میتونه با شما بیرون نره اما چون بهتون علاقه منده حتی دیروقت هم که شده باز هم میخواد که همراهیش کنین. دوست گلم از دوران مجردی کم کم فاصله بگیر. فرض کن خدا نکرده همسرت بیمار بشه و نیاز به مراقبت شبانه داشته باشه اونوقت چون فردا میخواهی بری سرکار میری میخوابی و بهش توجه نمی کنی؟ مهمونی که بهتر از مریض داریه. نه؟

    باور کن چون خودم هم کارمند هستم درکت میکنم اما همین زود خوابیدن ها باعث شد که من از خیلی جمع های شاد خانوادگی و دوستانه دور بشم. اما دارم روی خودم کار میکنم. حالا شما که متاهلی باید خیلی بیشتر سعی کنی. یکی دو روز در هفته اصلاً اشکالی نداره آدم دیر بخوابه اما اگر برنامه هر روزشونه که بعید میدونم اینجور باشه اونوقت جای گفتگو داره...

    سلام مرسی بابت پاسختون

    حرفاتونو قبول دارم شما درست میگین. اما من از این ناراحتم که من همیشه ایشون را همراهی میکنم و تا حالا خیلی پیش آمده با دوستاشون تا دیر وقت بیرون بودیم و من فردا صبح دیر رفتم سرکار تا جاییکه دیگه رئیسم تذکر بهم داد که چرا اینقدر بی نظم شدم.
    حالا که یکبار اعتراض کردم که خستم و چرا دیر داریم میریم بیرون ایشون منو درک نکردن و گفتن خستگی کارم به خودم مربوط میشه. البته این برنامه هر شبشون نیست که با دوستاشون بریم بیرون همون هفته ای یکی دوباره ولی من خودم هرشب تا دیر وقت باهاش بیدار میمونم که فکر کنم بدعادتش کردم!
    من یه کار دیگه هم کردم دیشب که رفته بودیم بیرون زودتر از اون با دختر دایم برگشتم خونه و اون از دیشب تا حالا نه زنگ زده نه اس ام اس داده نه دیشب آمد خونمون فکر کنم کار اشتباهی کردم حالا من باید بهش زنگ بزنم از دلش در بیارم؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 شهریور 92 [ 07:36]
    تاریخ عضویت
    1392-2-30
    نوشته ها
    47
    امتیاز
    301
    سطح
    6
    Points: 301, Level: 6
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    125

    تشکرشده 84 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست گلم
    سوال های من:
    1. شما چند سالتونه؟
    2. تنها مشکلت( که اصلاً هم مشکل نیست) با همسرت همینه؟ منظورم اینه که با سایر رفتارهای ایشون مشکلی نداری؟

    کار دیشبتون هم زیاد خوشایند نبوده.وقتی همسرت هست چرا به دختر دایی زحمت میدی؟:p زحمت بیرون رفتن وآمدنت رو بنداز گردن همسرت. بنده خدا دوست داره که همراهش باشی. پایه باشی( این اصطلاح جوان هاست).مگه هر زور با ایشون تماس نمیگیری؟ امروز هم مثل بقیه روزها باهاشون تماس بگیر. اما آه و ناله و گله و گله گزاری ( من چه کردم و تو چه کردی) نکن و اگر هم ایشون چیزی گفتن (آقایون معمولا دنبال حرف رو نمیگیرن)شما بحث رو منحرف کن و سعی کن دیگه از اینجور کارا که احساس کنه کس دیگه ای رو به ایشون ترجیح میدی(که میدونم نمیدی) نکنی.

    نکات مهم:
    1.وقتی در حق کس محبت میکنی توقع نداشته باش که اون هم عیناً پاسخت رو بده که اگر این اتفاق نیفته خیلی ضربه میخوری.

    2. در فرصت های مناسب با لحنی آروم و ظریف که خودت بهتر میدونی در مورد این مسئله با همسرت صحبت کن.طرز گفتار و ادای کلمات خیلی مهمه و میتونه آدم ها رو زیر و رو کنه. به هر حال خودت همسرت رو بهتر میشناسی و میدونی کی حوصله شنیدن حرف هات رو داره. ظرافت زنانه که دوستان متاهل میگن یادت نره. این شب بیدار موندن ها هم تا یک زمانی ادامه داره همیشگی نیست. یک زمانی دلت میخواد واقعا شبها بیدار بمونی و با ایشون صحبت کنی اما ایشان در خواب تشریف دارن....

    3.الان تازه یک ماه از عقدت گذشته. تمام سعیت رو برای شناخت بیشتر همسرت بکن و به اون هم کمک کن بهتر بشناستت تا زندگی شیرین تری داشته باشی...

    4. بخند دوستم...

  6. 2 کاربر از پست مفید آبان دخت تشکرکرده اند .

    asemani (چهارشنبه 01 خرداد 92), tamanaye man (چهارشنبه 01 خرداد 92)

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 تیر 93 [ 22:29]
    تاریخ عضویت
    1392-2-17
    نوشته ها
    187
    امتیاز
    1,506
    سطح
    22
    Points: 1,506, Level: 22
    Level completed: 6%, Points required for next Level: 94
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    123

    تشکرشده 231 در 92 پست

    Rep Power
    29
    Array
    این که خوبه شوهر من قبل عقد گفتش که اگه بری سرکار بگی خسته هستم و واسه من انرژی نداشته باشی نمیزارم بری . ببین چقدر شمارو دوست داره که دوست داره کنارش باش و شما باید توانایی جسمانی تو یکم ببری بالا مثلا من خودم چون زود خسته میشم قرص ویتامین و خون مصرف میکنم البته دکتر بهم گفته دلیل خستگیت اینه شما که از سرکار میای یکم استراحت بکن و بعدش را به همسرت اختصاص بده شما باید اولویت زندگیت بر حسب خواسته و نیازهای همسرت تنظیم بکن عزیز جان دوبار به این مردا بگی خسته هستم یا مریضم دفعه سوم میبینی دست یکی دیگه تو دستاشه نگفته میرقصن وای بحال اینکه بگی چون واقعا جامعه از این لحاظ داغون هستش یه برنامه داشته باش واسه خودت تا به همه چیز برسی و عادت بکن به شب دیر خوابیدن بعد 40روز عادتتت میشه سخته ولی امکان داره پیش مردا هیچ وقت نباید از خستگی و مریضی حرف زدش

  8. کاربر روبرو از پست مفید nosh nosh تشکرکرده است .

    tamanaye man (چهارشنبه 01 خرداد 92)

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 آبان 93 [ 09:31]
    تاریخ عضویت
    1390-9-13
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    2,484
    سطح
    30
    Points: 2,484, Level: 30
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 116
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    32

    تشکرشده 31 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط آبان دخت نمایش پست ها
    دوست گلم
    سوال های من:
    1. شما چند سالتونه؟
    2. تنها مشکلت( که اصلاً هم مشکل نیست) با همسرت همینه؟ منظورم اینه که با سایر رفتارهای ایشون مشکلی نداری؟

    کار دیشبتون هم زیاد خوشایند نبوده.وقتی همسرت هست چرا به دختر دایی زحمت میدی؟:p زحمت بیرون رفتن وآمدنت رو بنداز گردن همسرت. بنده خدا دوست داره که همراهش باشی. پایه باشی( این اصطلاح جوان هاست).مگه هر زور با ایشون تماس نمیگیری؟ امروز هم مثل بقیه روزها باهاشون تماس بگیر. اما آه و ناله و گله و گله گزاری ( من چه کردم و تو چه کردی) نکن و اگر هم ایشون چیزی گفتن (آقایون معمولا دنبال حرف رو نمیگیرن)شما بحث رو منحرف کن و سعی کن دیگه از اینجور کارا که احساس کنه کس دیگه ای رو به ایشون ترجیح میدی(که میدونم نمیدی) نکنی.

    نکات مهم:
    1.وقتی در حق کس محبت میکنی توقع نداشته باش که اون هم عیناً پاسخت رو بده که اگر این اتفاق نیفته خیلی ضربه میخوری.

    2. در فرصت های مناسب با لحنی آروم و ظریف که خودت بهتر میدونی در مورد این مسئله با همسرت صحبت کن.طرز گفتار و ادای کلمات خیلی مهمه و میتونه آدم ها رو زیر و رو کنه. به هر حال خودت همسرت رو بهتر میشناسی و میدونی کی حوصله شنیدن حرف هات رو داره. ظرافت زنانه که دوستان متاهل میگن یادت نره. این شب بیدار موندن ها هم تا یک زمانی ادامه داره همیشگی نیست. یک زمانی دلت میخواد واقعا شبها بیدار بمونی و با ایشون صحبت کنی اما ایشان در خواب تشریف دارن....

    3.الان تازه یک ماه از عقدت گذشته. تمام سعیت رو برای شناخت بیشتر همسرت بکن و به اون هم کمک کن بهتر بشناستت تا زندگی شیرین تری داشته باشی...

    4. بخند دوستم...
    من 27 سالمه، خدا رو شکر مشکل دیگه ایی باهاشون ندارم. پسر خوب و قابل اعتمادیه فقط بعضی وقتها لحن صحبت کردنش منو اذیت میکنه احساس میکنم یهو خیلی بی توجه میشه یا حواسش به کلماتی که به زبون میاره نیست نمیدونم شایدم من خیلی حساسم مثل دیشب.

    مرسی آبان دخت عزیر، کمی پیش خودش زنگ زد احوال پرسی کرد مثل همیشه چیزی نگفت منم گله و شکایتی نکردم.
    یه مشکلی که خودم با خودم دارم اینه که درست بلد نیستم درخواست هامو به شوهرم بگم طوری که اون هم بپذیره. یا اعتراضمو جوری نشون بدم که دلخور نشه اگه میشه تو این مورد راهنماییم کنید
    بازم ممنون
    دوستتون دارم زیاد :)

  10. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 شهریور 92 [ 07:36]
    تاریخ عضویت
    1392-2-30
    نوشته ها
    47
    امتیاز
    301
    سطح
    6
    Points: 301, Level: 6
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 49
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    125

    تشکرشده 84 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array
    اول از همه خدا رو شکر که هیچ مساله ای بین شما نیست. و خدا رو شکر که تماس گرفتن. این نشون میده که خیلی حواسشون به شما هست و به شما فکر میکنن.:o

    دوم : این که 27 سالتونه از یک طرف خیلی خوبه چون درک و فهمتون قابل اعتماده ولی از طرف دیگه 27 سال مجرد بودن (خودم سنم از شما بیشتره به خاطر همین خیلی درکتون میکنم) و فقط با مادر و پدر و خانواده و دوستان و برای خود زندگی کردن باعث میشه آدم یکم دیرتر با شرایط تاهل کنار بیاد. یعنی احتیاج به مطالعه و فراگیری راه و رسم زندگی داریم. البته این شرایط در مورد همسرت هم صادقه. اون بنده خدا هم که تا حالا مجرد بوده و یک ماه زمان زیادی برای برقراری تعادل کامل بین روابط نیست. پس زیاد نگران نشو و صبور و کوشا باش تا بهترین رفتار رو در خودت بوجود بیاری و همین طور باید به همسرت هم کمک کنی و ازشون بخواهی که ایشون هم تمام سعیشون رو بکنن. مطمئناً ایشون هم طالب آرامش و شادی در زندگی شون هستن. تمام این تلاش ها باید دوطرفه باشه.
    سوم: قرار نیست اگر از کسی حتی همسرمون درخواستی میکنیم بلافاصله اجابت کنه و بی چون و چرا قبول کنه. ممکنه در اون لحظه از نظر اون درخواست ما منطقی نباشه اما همه این چیزها با گفتگو دو طرفه و منطقی قابل حله. اصلا شاید به این نتیجه رسیدیم که خواستمون به جا نیست یا برعکس طرف به این نتیجه رسید که حق با ما است ....
    چهارم: شماره 2 پست قبلی منو دوباره بخون. ببین دوستم کلمات واقعاً معجزه میکنن. یکبار امتحان کن.مثلا به جای اینکه وقتی همسرت صدات میکنن بگی جان، با لحنی مهربون بگو جون دلم! اونوقت توی صورتش رو هم نگاه کن تغییرات رو خوت می بینی!!! اگر چیزی برات خوش آیند نیست و به قول خودت معترض هستی هم به همین ترتیب عمل کن. اما در وقت مناسب. نه وقتی عصبانی هستی و شاید گریه ات هم گرفته باشه و اخم هم کرده باشی که اگه اینطور باشه میشی یه آدم حوصله سر بر و غرغرو و .... و هیچ وقت هم به خواستت نمیرسی. اگر لحن گفتار همسرت آزارت میده (به شرطی که خودت مقصر نباشی) باید با ایشون در این مورد صحبت کنی. باید بسیاری از خوبی ها و نکات مثبت اخلاقشون (مثلا همین قابل اعتماد بودنشون، اجتماعی بودنشون و توجهشون به شما) رو یادآور بشین و در کنارش بخواهی که از کلمات قشنگتری استفاده کنن. هیچ وقت لحن دستوری و عاجزانه و چاپلوسانه نداشته باش ولی گفتاری زنانه و لطیف و محبت آمیزجزء لاینفک زندگیه دوستم...

  11. 2 کاربر از پست مفید آبان دخت تشکرکرده اند .

    asemani (چهارشنبه 01 خرداد 92), tamanaye man (چهارشنبه 01 خرداد 92)

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 آبان 93 [ 09:31]
    تاریخ عضویت
    1390-9-13
    نوشته ها
    37
    امتیاز
    2,484
    سطح
    30
    Points: 2,484, Level: 30
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 116
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    32

    تشکرشده 31 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط آبان دخت نمایش پست ها
    اول از همه خدا رو شکر که هیچ مساله ای بین شما نیست. و خدا رو شکر که تماس گرفتن. این نشون میده که خیلی حواسشون به شما هست و به شما فکر میکنن.:o

    دوم : این که 27 سالتونه از یک طرف خیلی خوبه چون درک و فهمتون قابل اعتماده ولی از طرف دیگه 27 سال مجرد بودن (خودم سنم از شما بیشتره به خاطر همین خیلی درکتون میکنم) و فقط با مادر و پدر و خانواده و دوستان و برای خود زندگی کردن باعث میشه آدم یکم دیرتر با شرایط تاهل کنار بیاد. یعنی احتیاج به مطالعه و فراگیری راه و رسم زندگی داریم. البته این شرایط در مورد همسرت هم صادقه. اون بنده خدا هم که تا حالا مجرد بوده و یک ماه زمان زیادی برای برقراری تعادل کامل بین روابط نیست. پس زیاد نگران نشو و صبور و کوشا باش تا بهترین رفتار رو در خودت بوجود بیاری و همین طور باید به همسرت هم کمک کنی و ازشون بخواهی که ایشون هم تمام سعیشون رو بکنن. مطمئناً ایشون هم طالب آرامش و شادی در زندگی شون هستن. تمام این تلاش ها باید دوطرفه باشه.
    سوم: قرار نیست اگر از کسی حتی همسرمون درخواستی میکنیم بلافاصله اجابت کنه و بی چون و چرا قبول کنه. ممکنه در اون لحظه از نظر اون درخواست ما منطقی نباشه اما همه این چیزها با گفتگو دو طرفه و منطقی قابل حله. اصلا شاید به این نتیجه رسیدیم که خواستمون به جا نیست یا برعکس طرف به این نتیجه رسید که حق با ما است ....
    چهارم: شماره 2 پست قبلی منو دوباره بخون. ببین دوستم کلمات واقعاً معجزه میکنن. یکبار امتحان کن.مثلا به جای اینکه وقتی همسرت صدات میکنن بگی جان، با لحنی مهربون بگو جون دلم! اونوقت توی صورتش رو هم نگاه کن تغییرات رو خوت می بینی!!! اگر چیزی برات خوش آیند نیست و به قول خودت معترض هستی هم به همین ترتیب عمل کن. اما در وقت مناسب. نه وقتی عصبانی هستی و شاید گریه ات هم گرفته باشه و اخم هم کرده باشی که اگه اینطور باشه میشی یه آدم حوصله سر بر و غرغرو و .... و هیچ وقت هم به خواستت نمیرسی. اگر لحن گفتار همسرت آزارت میده (به شرطی که خودت مقصر نباشی) باید با ایشون در این مورد صحبت کنی. باید بسیاری از خوبی ها و نکات مثبت اخلاقشون (مثلا همین قابل اعتماد بودنشون، اجتماعی بودنشون و توجهشون به شما) رو یادآور بشین و در کنارش بخواهی که از کلمات قشنگتری استفاده کنن. هیچ وقت لحن دستوری و عاجزانه و چاپلوسانه نداشته باش ولی گفتاری زنانه و لطیف و محبت آمیزجزء لاینفک زندگیه دوستم...
    مرسسسسیی دوست خوبم.
    من خیلی بلد نیستم زبونی محبتم را نشون بدم دوست دارم یاد بگیرم بنظرتون چطوری میتونم این ضعفم را برطرف کنم؟

  13. #9
    Banned
    آخرین بازدید
    شنبه 19 دی 94 [ 18:27]
    تاریخ عضویت
    1390-10-12
    نوشته ها
    633
    امتیاز
    6,328
    سطح
    51
    Points: 6,328, Level: 51
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 22
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,084

    تشکرشده 1,278 در 497 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چقدر خوش شانس هستی که اوایل عقدت و قبل از اینکه بخواد مشکلی براتون به وجود بیاد عضو این سایت شدی و داری مشاوره میگیری .
    خیلی از ماها مشکلات متفاوتی داشتیم که با بهره گیری از این سایت تونستیم مشکلاتمون رو رفع کنیم .
    عزیزم شما سعی کن مقالات متفاوتی که در این سایت هست رو پیدا کنی و مطالعه کنی .
    یا حتی اگر بقیه تاپیک ها رو بخونی که دیگران با چه مشکلاتی مواجهه شدن و چه مشاوره هایی گرفتن برای پیشگیری از به وجود آمدن مشکلات خیلی کمکت میکنه .
    من این 2 تا لینک رو میزارم به نظرم به دردت بخوره .

    شوهران و زنان از یکدیگر چه انتظاراتی دارند

    مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده

    - - - Updated - - -

    http://www.hamdardi.net/thread-21813.html
    این هم یک لینک دیگه که راجع به آداب گفتگو هست , امیدوارم که بهت کمک کنه

  14. کاربر روبرو از پست مفید tamanaye man تشکرکرده است .

    mapar202 (دوشنبه 13 خرداد 92)

  15. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 22 آذر 96 [ 13:21]
    تاریخ عضویت
    1390-10-21
    نوشته ها
    214
    امتیاز
    5,696
    سطح
    48
    Points: 5,696, Level: 48
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    108

    تشکرشده 352 در 163 پست

    Rep Power
    38
    Array
    [اعتراضمو جوری نشون بدم که دلخور نشه اگه میشه تو این مورد راهنماییم کنید
    بازم ممنون
    مهپا خانم سلام : خيلي ممنون از محبتتون به دوستان همدردي .
    نوشتي اعتراضمو چجوري نشون بدم ؟؟ شما تازه داريد زندگي شيرينتون را شروع ميكنيد جفتتون سعي كنيد ديگري را درك كنيد ولي اصلاً لازم نيست گارد اعتراض و مخالفت بگيريد ولي راحت نظرتون را صادقانه بگيد و توضيح دهيد تا تصميم مشترك بگيريد نه اينكه حتماً نظر خودت را ثابت كني --- يك سفارش هميشگي، اينكه هر چي از شوهر انتظار داري بگذار قدم نهايي را و تصميم آخر را با ميل و اختيار خودش بگيرد مسلم ترين قضيه علمي هم بود پيشنهاد بده ،توضيح بده ولي بگذار قدم آخر را او بردارد.؟ گرچه لاجرم در چند درصد ممكن است بر ندارد ولي حتماً خيلي كمتر از مخالفت و رد خواسته هاي مصرانه از طرف تو خواهد بود.

  16. کاربر روبرو از پست مفید حسين40 تشکرکرده است .

    mapar202 (دوشنبه 13 خرداد 92)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:35 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.