سلام
با توجه به اینکه افرادی که خودشیفته اند هیچ وقت خودشون این رو قبول ندارند و فکر می کنند به دلیل اعتماد به نفس بالاشون هست می خواستم ازتون راهنمایی بگیرم که آیا اطرافیان می توننند کمکی برای درمان این اختلال داشته باشند.
توضیحم اینکه چندین بار مقالات و مشکلات دیگران در این مورد (خودشیفتگی) رو مطالعه کردم و ویژگی هایی که براش بر شمرده اند رو دیدم، همسرم بیشتر ویژگی ها رو دارند. خوب از اول ازدواجمون تا حالا این خیلی اذیتم کرده. و خیلی تحت فشار بودم. اما گاهی واقعا اذیت میشم. دوست دارم کمکش کنم اما به هیچ وجه جرأات ندارم بگم که دچار این اختلال شخصیت هست. چون دیگران این رو بهش گفتند و خیلی ناراحت و عصبانی شد و می گفت اونها اشتباه می کنند و خودشون این مشکل رو دارند. بارها در حال گوش دادن به سخنرانی هایی در این مورد سریع اون رو به برخی از همکارنش نسبت میده و بیان می کنه که چقدر این خصوصیت بد هست. این یعنی خودش قبول نداره که چنین خصوصیتی داره. گاهی هم خودم به شوخی اشاره هایی کردم که شما هم برخی از این ویزگی ها رو داری اما به یک نحوی توجیه کرده که نه اشتباه می کنم.
نمی دونم مشاوران و روان شناسان خودشون این ویژگی ها رو می شناسند، آیا باز هم نیاز هست توضیح بدم؟؟
لطفا کمک کنید.
- - - Updated - - -
خواستم ویرایش کنم زمانم به اتمام رسیده بود:
برخی از ویژگی های مشترک ایشون با افراد خودشیفته:
حس مبالغهآمیزی نسبت به توانائیها و دستاوردهای خودشون دارند
نیاز به توجه، تأیید و تحسین دیگران
تخیلات ماندگار درباره کسب موفقیت و قدرت
بهرهکشی و به خدمت گرفتن دیگران برای کسب موفقیت شخصی که همیشه میگن نه چنین خصوصیتی نداره و همیشه به فکر دیگران هست اما دیگران درکش نمی کنند.
خود را مستحقق برخورد ویژه می دونه: به شدت از اینکه کسی کوچکترین بی توجهی نشون بده جبه می گیره و ناراحت میشه.
کمبود احساس همدلی نسبت به دیگران: همیشه معتقده که دیگران درکش نمی کنند و همراهیش نمی کنند فقط گاهی میگه فقط تویی که همراهم هستی.
حساسیت زیاد نسبت به انتقاد شدن و در نظر گرفتن انتقاد به عنوان حمله شخصی: خیلی هم معتقده که انتقاد پذیره .
غرور خیلی بالا و اینکه به هیچ وجه در مقابل هیچ کس نه کوتاه میان و نه سر خم می کنند. ئ معتقده هیچ کس نمی تونه در مقابلش بایسته.
از راهنماییتون پیشاپیش متشکرم
علاقه مندی ها (Bookmarks)