به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 41
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 اردیبهشت 99 [ 12:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-13
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    11,898
    سطح
    71
    Points: 11,898, Level: 71
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 152
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    387

    تشکرشده 325 در 143 پست

    Rep Power
    47
    Array

    Unhappy کار سنگین همسرم و دور شدنش از من

    سلام به همه
    بعد از 8 الی 9 ماه بیکار بودنه همسرم سه هفته میشه که رفته سره کار
    از 6 صبح میره تا 7 شب وقتی هم میاد خونه هلاکه و اصلا حتی حرف هم نمیزنه
    منم خیلی خیلی مراعاتشو میکنم و هیچی نمیگم و چیزی نمیخام ازش اما اونم دیگه اصلا به فکر نیست
    با خاهرش اینا حال و حوصله داره بگه بخنده و حرف بزنه حتی بره کاراشون رو انجام بده(ما طبقه پایینه خونه خاهرشوهرم زندگی میکنیم)اما به محضی که وارد خونه میشه پای تلویزیون دراز میکشه و اصلا نه نگام میکنه نه حرف میزنه و ساعت 9 هم میخابه
    خیلی بی تفاوت شده.خوب منم صبح و عصر سرکارم و از ساعت1تا5 تو خونه تنهام
    منم خسته اماما دلم میگیره دیگه
    یه همزبون میخام که شب لااقل از کارایی که تو طول روز انجام دادم با هم حرف بزنیم
    دیگه داره فکرم از زندگیم منحرف میشه
    نمیدونم چیکار کنم احساس میکنم خیلی سرد شده
    حتی گاهی فکر میکنم نکنه اصلا از ساعت 2 تعطیل میشه و میره با کسی وقتشو میگذرونه که اینقدر از من سیر شده!!!!!!!!
    دوستان لطفا کمکم کنین
    خیلی تنهام این روزا

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    سلام خب غافلگیرش کن با کارهایی که فکر می کنی دوست داره

    خودت هم ساکت نشین از اتفاقای جالب روزت با ذوق و شوق حرف بزن
    سر صحبتو باز کن ماجراهای خنده دار تعریف کن تا خستگی از تنش در ره

    ازش تشکر کن

  3. کاربر روبرو از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده است .

    شارلوت (دوشنبه 30 اردیبهشت 92)

  4. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    اول هر کاری سختی های خاص خودشو داره . طول می کشه تا بدنش از نظر فیزیکی خودشو با شرایط جدید تطبیق بده . به خصوص اینکه چند ماهی هم بیکار بوده . اما تطبیق میده و دیگه خیلی از این خستگی ها اثری نمی مونه . یه مدتی صبوری کن.

  5. 3 کاربر از پست مفید asemani تشکرکرده اند .

    yalda30 (دوشنبه 30 اردیبهشت 92), بابک 1369 (یکشنبه 29 اردیبهشت 92), شارلوت (دوشنبه 30 اردیبهشت 92)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 22 شهریور 93 [ 10:26]
    تاریخ عضویت
    1392-2-09
    نوشته ها
    220
    امتیاز
    1,966
    سطح
    26
    Points: 1,966, Level: 26
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    201

    تشکرشده 120 در 72 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم
    خب شاید شوهرت داره برات ناز میکنه
    سعی کن نازشو بخری دور و برش باش باهاش بگو و بخند وقتی از سر کار میاد تو خیلی شاد و پرانزژی باش
    شیطنت کن ،سربه سرش بزار
    بوسش کن هی بگو فلان چیزو میخوری بیارم برات
    منتظر نباش که اون حرف بزنه
    اگه می بینی با خواهرش حرف میزنه واسه اینه که نمیتونه واسه اون ناز کنه اما واسه تو خیلی میخواد ناز کنه که مثلا من از ساعت 6رفتم 8اومدم خستمه

    وقتی میره خونه خواهرش تو هم باهاش برو

    وقتی سر کار هست بهش یه پیامک کوچیک عاشقونه بده و بگو بی صبرانه منتظرش هستسی و دلت براش خیلی تنگ شده
    سعی کن بهش بیشتر توجه کنی و بهش بیشتر از قبل محبت کن
    مشکل خاصی نیست عزیزم
    نگران نباش
    ویرایش توسط دریا72 : یکشنبه 29 اردیبهشت 92 در ساعت 20:28

  7. 3 کاربر از پست مفید دریا72 تشکرکرده اند .

    yalda30 (دوشنبه 30 اردیبهشت 92), zendegiye movafagh (دوشنبه 30 اردیبهشت 92), شارلوت (دوشنبه 30 اردیبهشت 92)

  8. #5
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 دی 94 [ 22:37]
    تاریخ عضویت
    1391-12-28
    نوشته ها
    868
    امتیاز
    9,210
    سطح
    64
    Points: 9,210, Level: 64
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class5000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    2,872

    تشکرشده 3,054 در 793 پست

    Rep Power
    0
    Array
    برو ماساژ یاد بگیر

  9. 3 کاربر از پست مفید omid65 تشکرکرده اند .

    asemani (یکشنبه 29 اردیبهشت 92), yalda30 (دوشنبه 30 اردیبهشت 92), شارلوت (دوشنبه 30 اردیبهشت 92)

  10. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 خرداد 92 [ 01:11]
    تاریخ عضویت
    1391-8-07
    نوشته ها
    137
    امتیاز
    722
    سطح
    14
    Points: 722, Level: 14
    Level completed: 22%, Points required for next Level: 78
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    117

    تشکرشده 257 در 108 پست

    Rep Power
    25
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط omid65 نمایش پست ها
    برو ماساژ یاد بگیر
    آفرین امید
    یکی د.بار ماساژ میتونه راه کار خوبی باشه برا نزدکی کردنش به شما
    ----------------------
    ببینید نمیشه همه چیو گفت
    متاسفانه خیلی از خانوما نمیتونن ناز همسراشونو بخرن یا براش ناز کنن
    آقایونم همینجورین یسریشون
    فکر نکنم چیز سختی باشه که به قول دکتر فرهنگ وقتی از در میاد تو بپری بغلش و دوتا بوسش کنی

  11. 4 کاربر از پست مفید ژپتو تشکرکرده اند .

    omid65 (دوشنبه 30 اردیبهشت 92), yalda30 (دوشنبه 30 اردیبهشت 92), zendegiye movafagh (دوشنبه 30 اردیبهشت 92), شارلوت (دوشنبه 30 اردیبهشت 92)

  12. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 اردیبهشت 99 [ 12:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-13
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    11,898
    سطح
    71
    Points: 11,898, Level: 71
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 152
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    387

    تشکرشده 325 در 143 پست

    Rep Power
    47
    Array
    سلام مجدد وخیلی خیلی ممنون
    من اوایل همینطور بودم
    با ذوق و شوق حرف زدن و قربون صدقه رفتن و واسه شام غذاهایی که دوست داره آماده کردن و ماساژ و بوس و هرچی و هرچی که فکر کنید اما عکس العملش همونی که گفتم بود(میگفت ول کن خانوم میبینی خسته ام و حوصله ندارم)
    یکبار بهش گفتم تو 8 ماه مفت خوردی و خوابیدی من رفتم سرکار حالا زورت میاد بری سرکار؟
    دیشب هم از همون شبا بود که فقط و فقط وقته خواب اومد سمتم خوب اون اومدنش چه ارزشی داره؟مگه من فقط یه جسمم برای نیازهایی که اون داره؟خیلی خودمو کنترل کردم اما آخرش حرفمو زدم و گفتم من انگار فقط یه وسیله ام که چای و شام و خوابتو باید فراهم کنم
    هیچی دیگه قهر کرد و خوابید
    حتی واینستاد بگه نه اینطور نیست

  13. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 خرداد 92 [ 08:08]
    تاریخ عضویت
    1392-2-16
    نوشته ها
    31
    امتیاز
    152
    سطح
    3
    Points: 152, Level: 3
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 26 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم متاسفانه اکثر آقایون همینطورن کار خیلی خسته شون میکنه شوهر منم با اینکه خیلی خوبه وقتهایی که خسته س من اصلا طرفش نمیرم فقط وسایل آسایششو فراهم میکنم تا بخوابه
    در مورد اون موضوع که گفتی شما اصلا وسیله نیستی واسه تامین نیاز ایشون این اشتباه رو دیگه تکرار نکن سعی کن نیازهای جنسیش رو حتما رفع کنی وگرنه هم بیشتر ازت دور میشه هم خدای نکرده اگه خیلی بهش فشار بیاد جای دیگه نیازشو تامین میکنه. منم شاغلم کارمم سخته درک میکنم که شمام خسته میشی ولی این خصلت خانمهاست که باید فداکارتر باشن سعی کن محیط خونه رو آروم و رمانتیک کنی شام خوب درست کنی به خودت برسی و به هییییییییییییییییییییییچ وجه غر نزنی و واسه وقتهایی که ایشون بیکار بوده منت نذاری و نیاز جسمی و روحیشو رفع کنی هروقت خواست بره بخوابه هم مانعش نشی مطمئن باش یه مدت اینکارو بکنی بهتر میشه شاید الان اولشه و به مرور ساعت کاریش کمتر شه اونوقت اگه این مدت شما درست رفتار نکرده باشی همیشه یادش میمونه که موقع سختیها درکش نکردی. همه این کارا رو واسش بکن در عوض ازش بخواه آخر هفته با هم باشین و خوش بگذرونین. موفق باشین

  14. 3 کاربر از پست مفید اشک یخی تشکرکرده اند .

    asemani (دوشنبه 30 اردیبهشت 92), yalda30 (دوشنبه 30 اردیبهشت 92), شارلوت (دوشنبه 30 اردیبهشت 92)

  15. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 03 اردیبهشت 99 [ 12:38]
    تاریخ عضویت
    1391-4-13
    نوشته ها
    357
    امتیاز
    11,898
    سطح
    71
    Points: 11,898, Level: 71
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 152
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    387

    تشکرشده 325 در 143 پست

    Rep Power
    47
    Array
    نیازهای روحی و جسمی من چی پس؟
    چه زمانی باید به من برسه؟
    منم نیاز دارم خب
    کی باید به من توجه منه؟من خیلی باب میلش رفتار میکنم که احساس کمبود نکنه
    اما اون به فکر من نیست

  16. کاربر روبرو از پست مفید شارلوت تشکرکرده است .

    yalda30 (دوشنبه 30 اردیبهشت 92)

  17. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 08 خرداد 92 [ 08:08]
    تاریخ عضویت
    1392-2-16
    نوشته ها
    31
    امتیاز
    152
    سطح
    3
    Points: 152, Level: 3
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 26 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم درک میکنم دو راه داره میتونی انتخاب کنی:
    یا شما مثل همون شب که گفتی سردی نشون بدی و یا مدام غر بزنی و خودتو بخوری و به ایشون گیر بدی که اینا باعث دور شدن ایشون از لحاظ روحی از شما ، افزایش فاصله تون ، سردی بیشتر ، حتی تامین نیازهای ایشون بیرون از خونه و لطمات جبران ناپذیری به زندگیتون میشه چون وقتی فاصله بوجود باید مثل خوره به زندگی میفته و منجر به طلاق عاطفی میشه و ممکنه هیچوقت مثل اول نشه
    چون ایشون در حال حاضر فقط از لحاظ جسمی خسته س و مشکل اخلاقی با هم ندارین ولی با بعضی رفتارها توی این مرحله ممکنه یه سری چیزا واسه همیشه از دست بره
    دوم صبوری و تحمل کردن و فداکاری شماس لااقل برای یه مدت و تا زمانی که توان دارین به همون شیوه ای که عرض کردم که در این صورت خوبیهاتون گم نمیشه و بعدها که مشکلاتتون کمتر شد (همیشه که اینطور نمیمونه) و ساعات فراغتتون بیشتر شد همسرتون با لبخند به گذشته نگاه میکنه و قدرتونو بیشتر میدونه موفق باشین

  18. 2 کاربر از پست مفید اشک یخی تشکرکرده اند .

    asemani (دوشنبه 30 اردیبهشت 92), شارلوت (دوشنبه 30 اردیبهشت 92)


 
صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:00 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.