به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 39
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 آذر 94 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    461
    امتیاز
    5,041
    سطح
    45
    Points: 5,041, Level: 45
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 109
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    373

    تشکرشده 699 در 298 پست

    Rep Power
    59
    Array

    عکس العمل مناسب وقتی همسرم عصبانیه ؟

    سلام دوستان.

    اونایی که منو میشناسن میدونن 2 ماهی هست برگشتم خونه ام. خیلی حواسم هست که جلوی ایجاد

    تنش و بحران رو بگیرم . در این زمینه خدا رو شکر خیلی نسبت به قبل پیشرفت کردم. شوهرم هم تا حدی

    همکاری میکنه ولی بیشتر کنترل اوضاع دست منه. اما تو این 2 ماه 2-3 باری با هم بحثمون شده که

    خوشبختانه کار به توهین هم نرسیده چه برسه به .... ولی من همش احساس میکنم شانس آوردیم و در

    رفتیم و خدا رحم کرد و ....

    میدونید چرا؟ چون من تقریبا یاد گرفتم چطور جلوی ایجاد بحران رو بگیرم اما هنوز بلد نیستم وقتی بحران

    ایجاد شد و همسرم از یه چیزی عصبانی شد چه جوری جمعش کنم؟؟؟؟

    خیلییی استرس دارم. ما از وقتی ازدواج کردیم هر 15 روز یه بار یه دعوای مفصل داشتیم یعنی 2 سال

    کامل. اما تو این دو ماه اصلا پیش نیومده....نمیدونین چقدررررررررر برام مهم و با ارزشه که شرایط رو

    همینجوری پیش ببرم. میدونم چه کار کنم که حساس و عصبی نشه اما وقتی عصبی میشه نمیدونم چه

    کار کنم که فروکش کنه؟؟؟ خواهش میکنم در این زمینه کمکم کنید. دوستای خوبی که در جریان اختلافات

    ما بودید...ملکه و تمنای من عزیز و بقیه دوستان.

    - - - Updated - - -

    ببینید یه مثال میزنم که روشن بشه و بگید باید چطور برخوردی میداشتم.
    دیروز جمعه بود. شوهرم صبح یه جایی کار داشت که رفت انجام داد ساعت 3 ظهر اومد نهار خوردیم گفت بریم بیرون بگردیم. گفتم باشه.
    قرار شد بریم پارک پیست دوچرخه سواری...خوش و خرم رفتیم. ولی تو این ترافیک بی سر و ته تهران 2 ساعت طول کشید تا رسیدیم همش هم به خاطر ترافیک نبود
    آدرس دقیق رو بلد نبودیم.
    شوهرم اصلا عصبی نشد طوریکه تو دلم گفتم آفرین چقدر ریلکس. اما داشت شب میشد و ما هنوز داشتیم میچرخیدیم. وقتی رسیدیم چشمم افتاد به ایستگاه مترو.
    گفتم ایستگاه مترو هم داره؟ دفعه دیگه با مترو بیایم.
    خیلی جدی گفت: مسخره نکن! منم گفتم نه عزیزم به خاطر علافی ترافیک میگم که زودتر برسیم... گفت راهو بلد نبودیم! اگه نه که ترافیک نبود.
    خلاصه به هزار بدبختی جای پارک پیدا کردیم ولی شوهرم پیاده نشد و گفت یه چایی بریز.
    منم چای ریختم و گفت برو خودت تو پیست من حال دوچرخه سواری ندارم. ( در حالیکه خودش اینجا رو پیشنهاد داد و من کلا سرماخورده بودم حوصله پارک و دوچرخه نداشتم)
    گفتم تنهایی؟ خوش نمیگذره که...منم حال ندارم بشینیم تو این هوا چایی بخوریم و ...گفت میگم برو! من دوست ندارم بیام.
    گفتم منم دوست دارم پیش تو باشم! تنها برم که چی بشه وقتی خوش نمیگذره...از حالت چهره اش فهمیدم عصبانیه گفتم باشه برم ببینم چه خبره؟
    رفتم یکم طولش دادم برگشتم دیدم چای میخوره گفت خب؟ گفتم خلوته خوبه....گفت پس برو...منم خندیدم گفتم گیر دادی ها...
    ولی باز عصبانی تر شد گفت چرا نمیری؟ برو بعد که برگشتی میشینیم تو محوطه چای میخوریم و ...
    منم جدی گفتم ما اومدیم بیرون که با هم باشیم تنها به من خوش نمیگذره اگه حال نداری و خسته ای بریم خونه ....
    اگه میخوای همینجا زیر انداز بندازیم بشینیم ولی منو تنها که نمیشه بفرستی خودت تو ماشین باشی....گفت پس بریم خونه!!!
    و اومد ماشینو روشن کنه دوباره گفت نمیری دیگه؟!!! با عصبانیت پیاده شد رفت دو تا دوچرخه کرایه کرد
    منم دیدم الان میکشه منو...گفتم تو برو تو پیست حرفه ای من همینجا میچرخم...بعدم به شوخی گفتم من اولش لنگ میزنم تو دعوام میکنی برو یه جای دیگه که
    نبینیم...
    گفت نه! اما بعد از چند دوری که باهام زد به شوخی گفت اگه خسته شی دعوات میکنم لجباز !!! خییلی لجبازی
    و خلاصه فراموش کرد و حسابی خوش گذشت و وقتی تو محوطه نشستیم گفت تو بعضی وقتها شرایط منو درک نمیکنی لجبازی میکنی....
    منم گفتم شرایطت رو درک میکنم تو حق داری خیلی وقتها مثل امروز نارحت و عصبی بشه به خاطر شرایط و ترافیک و اینا ...منم درکت میکنم امروز خیلی کلافه شدی
    حق هم داشتی اما نمیشه چون ناراحتی به من زور بگی و مجبورم کنی کاری رو کنم که نمیخوام...
    و بعدم تموم شد و به خیر گذشت.

  2. 7 کاربر از پست مفید گل آرا تشکرکرده اند .

    asemani (شنبه 28 اردیبهشت 92), del (یکشنبه 02 تیر 92), malakeh (شنبه 28 اردیبهشت 92), she (یکشنبه 29 اردیبهشت 92), tamanaye man (یکشنبه 29 اردیبهشت 92), taraneh89 (یکشنبه 29 اردیبهشت 92), سان آی (چهارشنبه 12 تیر 92)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 بهمن 95 [ 05:25]
    تاریخ عضویت
    1392-2-15
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    4,356
    سطح
    42
    Points: 4,356, Level: 42
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    321

    تشکرشده 247 در 117 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    33
    Array
    سلام دوست عزیز
    من با مشکلات قبلی شما آشنا نیستم اما با مشکلی که در حال حاضر مطرح کردی تقریبا آشنا هستم . وقتی همسرت عصبانی شد چند راه کار رو براساس شناختی که روی همسرت داری می تونی اعمال کنی: اولین کار سکوته . در هر شرایطی باید خودت رو کنترل کنی و اصلا حرفی نزنی . مکان بحث و دعوا رو ترک کن نه طوری که حس کنه قهر کردی یا با غضب بری نه.خیلی نرمال مثلا به قصد خوردن آب برو توی آشپزخونه.مردها موقع ناراحتی و عصبانیت ترجیح می دن تنها باشن تا آروم بشن . اصلا و به هیچ عنوان گریه نکن چون روی اعصابش می ری بعد از یک ساعت با یه نوشیدنی بیا کنارش و اگر مقصری عذرخواهی کن در غیر این صورت اگه دیدی حاش بهتری بگو مثلا من ازت انتظار بیشتری دارم

  4. 2 کاربر از پست مفید heaven65 تشکرکرده اند .

    del (یکشنبه 02 تیر 92), گل آرا (شنبه 28 اردیبهشت 92)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    سلام عزیزم بهت تبریک می گم مطمئنم بازم می تونی کنترل کنی و یواش یواش برات می شه عادت و خیلی خیلی کتر کارتون به بحث می کشه... اما معمولا مردها وقتی عصبانی هستند با سکوت ما آرومتر ممی شن .. شوهر من که اینطوریه فقط توقع داره چیزی رو توجیه نکنم یه کلام بگم ببخشید و تموم...منطقی نیست اما اگه توجیه کنم یا توضیح بدم عصبانی تر می شه ... آدمای مختلف با هم فرق دارن .. شما باید ببینی از چه کاری ببدش می یاد تو عصبانیت اون کارو انجام ندی تا آروم شه

    البته در درجه اول بهتره همینطوری حواست باشه و واکنش سریع نشون ندی همیشه صبر کردن و فکر کردن بیشتر کمک می کنه

  6. 2 کاربر از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده اند .

    asemani (شنبه 28 اردیبهشت 92), گل آرا (شنبه 28 اردیبهشت 92)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 تیر 94 [ 05:14]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    284
    امتیاز
    3,610
    سطح
    37
    Points: 3,610, Level: 37
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    517

    تشکرشده 294 در 168 پست

    Rep Power
    40
    Array
    نمیدونم این مردا منظورشون از درک شدن چیه

    از نظر شوهر من ، من هیچ وق و توی هیچ شرایطی درکش نمیکنم!:confused::confused:

  8. کاربر روبرو از پست مفید ساحل75 تشکرکرده است .

    گل آرا (شنبه 28 اردیبهشت 92)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 بهمن 95 [ 05:25]
    تاریخ عضویت
    1392-2-15
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    4,356
    سطح
    42
    Points: 4,356, Level: 42
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    321

    تشکرشده 247 در 117 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    33
    Array
    نمی دونم راه کارهای من مدنظر شما بود یا نه به هر حال ببخشید اگه نتونستم کمک کنم

  10. کاربر روبرو از پست مفید heaven65 تشکرکرده است .

    گل آرا (شنبه 28 اردیبهشت 92)

  11. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 آذر 94 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    461
    امتیاز
    5,041
    سطح
    45
    Points: 5,041, Level: 45
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 109
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    373

    تشکرشده 699 در 298 پست

    Rep Power
    59
    Array
    من الان گیر کردم !!!!
    به نظر من وقتی شوهرم خودش پیشنهاد میده بریم فلان پارک و با ذوق و شوق حتی راهو گم میکنه هم کلافه نمیشه ...
    آخرش به خاطر خستگی و جای پارک و هرچی اینقدر عصبی بشه که منو به زور تنهایی بفرسته دوچرخه سواری خودشم 1 ساعت تنها بشینه تو ماشین...
    حتی بهش گفتم میخوای پیاده شو یکم قدم بزن پاهات خسته شد دو ساعت پشت فرمون....گفت نه !
    پاشو کرده بود تو یه کفش که تو باید تنها بری تو پیست !
    من میتونستم علی رغم میل باطنیم برم تو پیست فقط برای اینکه گفته باشم چشم که ناراحت نشه و عصبی تر نشه...
    اما این برخورد صحیح نیست....
    دلم نمیخواد شوهرم مثل یه بچه یاد بگیره که برای رسیدن به خواسته هاش هرچند غیر منطقی باید عصبی بشه تا فی الفور انجام بشه !
    از طرفی دیروز خدا رحم کرد که پیاده شد و رفت دوچرخه گرفت و احوالش عوض شد !!!
    اگه گازشو میگرفت میومدیم خونه اون شب اتفاقی میفتاد که نباید بیفته !!!!
    فقط به خاطر یه چشم نگفتن.
    تو رو خدا راهنماییم کنید. با توجه به اینکه در جریان روحیات همسرم و مشکلات گذشته ام هستین. من نمیدونم چه عکس العملی درسته؟
    دیروز باید چه کار میکردم؟ میرفتم؟ واسه نرفتنم چه جوابی میدادم که بیشتر لج نکنه؟
    اگه دوباره سر یه چیز دیگه یه گیر بی منطق دیگه بده چی کار کنم؟

    - - - Updated - - -

    مرسی دوستان خوبم.
    شوهر من ممکنه از هر چیزی کلافه بشه و متأسفانه وقتی اون چیز ربطی به من نداره یه جوری به من ربطش میده.
    مثلا دیروز اون آخرای رانندگی که کلافه بود گفت اگه از فلان راه میومدیم اینجوری نمیشد!
    چون من وسط راه تابلوی ورودی پارک رو دیدم و گفتم از این وره! اما من حساس نمیشم چون میدونم خودشم میدونه که داره بهونه میگیره.
    وقتی عصبانی میشه توقع داره هرررررر کاری میخواد انجام بدی. این غیر منطقیه. چون من نمیخوام این روال براش عادت بشه.
    باید بفهمه تو عصبانیت حق نداره هر دستوری بده.
    مثلا فرض کنید داریم میریم عروسی خواهر من! تو راه ماشین خراب میشه عصبی میشه میگه برگردیم نریم عروسی !!!! این کارو میکنه. تا این حد بی منطق میشه سر مسائلی که چندان اهمیتی ندارند که عصبی بشیم مثل همین ترافیک!
    و متأسفانه اگه من تن به خواسته اش ندم ممکنه هر کاری بکنه حتی کتک کاری...
    من دنبال برخورد صحیحم. که هم جلوی خشمش گرفته بشه و کار به اون جاها نکشه و تمومش کنه. هم به این رفتار بچه گانه عادت نکنه. در مواردی که از دست من عصبانیه حتما عذرخواهی میکنم. اما ترافیک و گم کردن راه که دیگه دست من نیست که عذرخواهی کنم؟

  12. کاربر روبرو از پست مفید گل آرا تشکرکرده است .

    del (یکشنبه 02 تیر 92)

  13. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    می گفتی بدون تو که خوش نمی گذره همش مزه اش به اینه که با هم بریم اگه قبول نمی کرد اصرار نمی کردی
    البته این واقعا مشکل منم هستکه وقتی شوهرم عصبی می شه دیگه هیچ کاری نمی تونم بکنم حتی تازگی ها ترسو از چهره ام می فهمه

  14. کاربر روبرو از پست مفید zendegiye movafagh تشکرکرده است .

    گل آرا (شنبه 28 اردیبهشت 92)

  15. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 25 آبان 98 [ 00:18]
    تاریخ عضویت
    1391-9-15
    نوشته ها
    336
    امتیاز
    7,732
    سطح
    58
    Points: 7,732, Level: 58
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 52.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    626

    تشکرشده 656 در 231 پست

    Rep Power
    46
    Array
    سلام گل آرای عزیزم مرسی از اینکه من رو قابل میدونی واسه هم صحبتی من کارشناس نیستم عزیز

    دلم ولی دارم فکر میکنم منم اگه جای تو بودم تنهائی نمیرفتم که دوچرخه سواری کنم الان یه هو یه کاری پیش اومد که باید برم ولی یادت باشه که به قول خودت از روی ترس همه اش به همسرت نگی چشم به نظر من کار درستی کردی که بهش گفتی دوست دارم با تو برم ....

    فقط یه مقدار بیشتر یه مدت ناز همسرت رو بکش قربون صدقش برو بزار اعتمادش رو جلب کنی بعد تو حرفهای محبت آمیزت خواسته هات رو بهش بگو و ... بعدا بیشتر برات مینویسم ففعلا عزیزم

  16. کاربر روبرو از پست مفید malakeh تشکرکرده است .

    گل آرا (شنبه 28 اردیبهشت 92)

  17. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 08 آذر 94 [ 06:20]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    461
    امتیاز
    5,041
    سطح
    45
    Points: 5,041, Level: 45
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 109
    Overall activity: 12.0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    373

    تشکرشده 699 در 298 پست

    Rep Power
    59
    Array
    زندگی موفق عزیز اینا رو گفتم نه با ترس و اضطراب....بلکه با آرامش و از روی محبت....اما خیلی عصبی و محکم چشماشو بسته بود و میگفت : میگم خودت برو .....
    منم رفتم...حتی طولش دادم که تا میام یکم حالش خوب شده باشه....
    برگشتم دیدم داره چای میخوره گفتم حتما کوتاه اومده ! اما باز همون وضعیت.
    من مطمئنم اینکه پیاده شم و برم خودم دوچرخه سواری کنم برخورد صحیحی نیست. سکوت هم معنی نداره؟ اگه ساکت مینشستم که هی تکرار میکرد برو برو
    من بدون ترس و عجله براش چای ریختم....تو ماشین!
    حتی برای خودم هم ریختم...منظورم این بود که بدون عجله منتظرم تا تو استراحت کنی و با هم بریم تو پیست یا با هم بشینیم رو چمن ها یا قدم بزنیم....
    حتی مضطرب و هول هم نبودم.
    خیلی گیجم.

  18. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 بهمن 95 [ 05:25]
    تاریخ عضویت
    1392-2-15
    نوشته ها
    229
    امتیاز
    4,356
    سطح
    42
    Points: 4,356, Level: 42
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 194
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    321

    تشکرشده 247 در 117 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    33
    Array
    عزیزم باید تهنایی می رفتی چون مقابله به مثل کردن با اینجور مردها کاررو بدتر می کنه . از شرایط نهایت لذت رو می بردی و در مسیر برگشت بهش می گفتی که این کار رو به خاطر جلوگیری از تنش انجام دادی اما دفعه بعد هرگز این گذشت رو نمی کنی .مردها مثل بچه ها می مونن باید یک در میون خواسته هاشون رو اجرا کرد

  19. 2 کاربر از پست مفید heaven65 تشکرکرده اند .

    malakeh (شنبه 28 اردیبهشت 92), tati (شنبه 28 اردیبهشت 92)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. خواستگارم عصبیه بددهنی می کنه وقتی ناراحته ..
    توسط dilak در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 05 خرداد 94, 11:27
  2. عصبانیت من و ناراحتی همسرم!
    توسط کوهنورد در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: یکشنبه 28 دی 93, 23:49
  3. کمک در رابطه با یک مشکل جدی ، وقتی عصبانی میشم بدنم می لرزه و ...
    توسط babakka در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: جمعه 03 آبان 92, 19:33
  4. وقتی عصبانی میشی وناامید از همه جا چکار میکنی؟
    توسط iMoon در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: پنجشنبه 05 اسفند 89, 18:07
  5. من خیلی عصبی هستم حتی از کنترلم خارجه
    توسط boob در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: شنبه 23 مرداد 89, 20:22

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:51 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.