پدرم مخفیانه با زنی در ارتباطه

[شیدا6]

من 25 سالمه . یه خواهر و برادر دارم. به تازگی من و خواهرم فهمیدیم پدرم با یه زنی در ارتباطه و بهش اس ام اس میده و میگه برام خرید کن و بیا خونه و ...( از تو گوشیش دیدیم)
رابطه بین مادر و پدرم خوب نیست اما تا اون حدم نیست که بره یه زنی رو صیغه کنه. حالا ما موندیم که به مادرم بگیم یا نه. چون میدونیم اگه مادرم بفهمه سریع طلاق میگیره. و ما چون نزدیکه ازدواجمونه نمیخوایم این مساله مشکل ساز بشه. بردرمم تو سن نوجوانی هست و طلاق اونا باعث میشه ضربه بدی بخوره. به نظرتون چه کار کنم؟
از یه طرف میبینیم مادرم حق داره بدونه که داره بهش خیانت میشه. از طرف دیگه میگیم باشه دیرتر میگیم. نمیدونم. کمکم کنید

[کامران]

الان بگید زندگی هر 5 تاییتون به هم میریزه بعدا بگید زندگی 2 تاتون!

[هم صحبت]

سلام اون ديرترىكه شما ازش حرف ميزنى شايد وقتى هست كه ديگه كار از كار گذشته باشه و ديگه هيچ فايده اى نداشته باشه اصلا به پدرتون گفتيد از اين مسئله با خبريد؟بشينيد با پدرتون صحبت كنيد بهش حرفاتون را بگيد،بگيد كه شما يه دختر دم بختيد و اشتباه ايشون نه تنها به زندگى مادرتون بلكه به آينده شما صدمه ميزنه.......درمورد پاسخ كامروا هم نميدونم راهنمايى بود يا مزاح كردن.

[reihane_b]

سلام دوست عزیز
منم فکر میکنم شما خودتون باید با پدرتون صحبت کنید.بهش بگید که اطلاع دارید.نذارید زندگیتون همینجوری کم کم از هم بپاشه(خدای نکرده)
فعلا به مادرت نگو.شاید بدون اینکه بفهمه، ماجرا ختم به خیر شد...
ولی بی خیال هم نباشید.چون دیر یا زود مادرت خودش میفهمه.حتی اگه شما چیزی نگید و اونوقت....

پس سعی کنید خودتون با پدرتون خیلی جدی صحبت کنید.وناراحتیتون رو ابراز کنید.

[ویدا@]

شیدای عزیز سلام

به تالار همدردی خوش آمدید

به نظر من نباید در کار پدرتون تجسس میکردید و وارد حریم خصوصی ایشان میشدید.

ارتباط احساسی و اجتماعی پدرتون به خودش مربوط هست مگر اینکه علنا از شما مشاوره و نظر بخوان!!

من احساس شما رو درک میکنم و تحسین اما همین نه بیش از این.

پدر شما مسئول اعمال و رفتار و احساس خود هست و بهای آن را هم میپردازد.

شاید از این ماجرا فاصله بگیرید یه راه حل باشه!

البته منظور من دفاع یا تایید رفتار پدرتون نیست اما بارها به تاکید وارد نشدن به حریم خصوصی افراد تکرار شده.....

امیدوارم بقیه دوستان بهتر راهنمایی کنن.

موفق باشید

[darya4]

ما تجسس نکردیم . میخواستم اس ام اس های تبلیغاتی رو از inbox پاک کنم که متوجه این اس ام اس ها شدم. چون این کارو همیشه میکردیم و پدرم این اجازه رو به ما می داد.
نه هنوز به پدرم نگفتیم آخه نمیخوام روم باهاش باز شه و اون حرمته از بین بره. شاید اگه بدونه با خیال راحت اینکارو کنه شایدم الکی بگه تموم کرده...

- - - Updated - - -

شیدای عزیز سلام

به تالار همدردی خوش آمدید

به نظر من نباید در کار پدرتون تجسس میکردید و وارد حریم خصوصی ایشان میشدید.

ارتباط احساسی و اجتماعی پدرتون به خودش مربوط هست مگر اینکه علنا از شما مشاوره و نظر بخوان!!

من احساس شما رو درک میکنم و تحسین اما همین نه بیش از این.

پدر شما مسئول اعمال و رفتار و احساس خود هست و بهای آن را هم میپردازد.

شاید از این ماجرا فاصله بگیرید یه راه حل باشه!

البته منظور من دفاع یا تایید رفتار پدرتون نیست اما بارها به تاکید وارد نشدن به حریم خصوصی افراد تکرار شده.....

امیدوارم بقیه دوستان بهتر راهنمایی کنن.

موفق باشید

ویدا جان من تازه نیومدم تالار . 2تا نام کاربری دارم.

[یکی مثل شما]

سلام. یه سئوال داشتم :چرا انقد حرف از حریم شخصی میشه؟این قضیه برای من قابل درک نیست.زن و شوهری که ازدواج می کنند در حقیقت همدیگر را وارد زندگی و حریم شخصی هم کرده اند.اینکه فرد بعد از ازدواج هم حس ارزش مندی و عزت نفس فردی خودش را حفظ کنه و به فکر تعالی خودش هم باشه یه چیزه .اینکه بگی حریم شخصی منه و من هرکاری کنم به کسی ربطی نداره یه چیز دیگه است !!!برای من یکی قابل قبول نیست.این آقا رفته با یه خانم دیگه (من با خوب و بدش اصلا کاری ندارم) و درحقیقت به حریم شخصی و زندگی 4 نفر دیگه هم با این کارش صدمه زده اون موقع حرف از تجسس و حریم شخصی ؟!!!!
نمیدونم این ایده ها از کجا اومده اگه تئوری های روانشناسی غربه که با فرهنگ ما عجین نیست و حتی خیانت برای اونا هم قضیه ی مهمیه.اگرم ما خودمون باب کردیم که دیگه ...
اما احتمالا اطلاعات بنده کم هست و باعث بدفهمی من شده!!!!!

[شیدا.]

ویدا جان من تازه نیومدم تالار . 2تا نام کاربری دارم.

کار شما خلاف قوانین تالار است و نظم تالار را به هم می زند.
شما یک تاپیک را با دونام دارید پیش می برید و اصلا معلوم نیست صاحب تاپیک کی هست.

بهتره با مدیران تماس بگیرید تا دو نام کاربری شما را یکی کنند.

[mazlom]

اگه میدونین مادرتون محکمه و بفکر حل مشکله نه فرار از مشکل بهشون بگید بهتره. ولی اگه سریع همهچیزو بخان بهم بریزن و حرف جدایی رو پیش بکشن نگید. اگه پدرتون منطقی هستن و برا حرفای شما اهمیت قائلن بهتره باهاشون منطقی صحبت کنید و تبعات و تاثیرات اینکار رو روی سرنوشت و روحیه وزندگی همتون توضیح بدید، اگه میدونید برا حرف شما هیچ ارزشی قائل نیستن اصلن روتونو باز نکنید. بهترین کار دیگه که من هم تو همچین موقعیت مشابهی داشتم و نتیجه گرفتیم با نظر مشاور، درمیون گذاشتن جریان با یه شخص امین هستش که پدرتون ازش حساب میبره و با صحبت مستقیم و غیر مستقیم از اون شخص بخواهید که احساسات پدرتون رو نسبت به شما و مادرتون بیدار کنه و جلوی پیش رفتن و بدتر شدن رو بگیره.هرچه ساکتتر باشید احتمال برگشتن پدرتون بعد چند مدت که حال و هوا و لذت زن دوم از سرش رفت زیادتره چون پلهای پشت سرش خراب نشده.