به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 04 خرداد 96 [ 20:57]
    تاریخ عضویت
    1391-5-12
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    4,043
    سطح
    40
    Points: 4,043, Level: 40
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    10

    تشکرشده 17 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    سخت گیری پدرم در مورد وضع مالی خواستگار

    سلام
    من یه دختر 24 ساله هستم. زیاد خوشگل نیستم و در نتیجه خواستگار زیادی ندارم تا این سن 5 تا خواستگار بیشتر نداشتم فقط از یکیشون خوشم اومد 5 سال ازم بزرگتر بود. بابام موافقت نکرد. از کار پسره ایراد گرفت. آخه پسره تو بنگاه املاک، مشاور بود و پورسانتی کار میکرد یعنی ممکنه یه ماه اصلاً خونه نفروشه و درآمدی نداشته باشه. البته با کمک پدرش خونه خریده بود و ماشین داشت ولی خب درآمد ثابتی نداشت. البته میگفتن داره دنبال کار ثابت میگرده. بابام مخالفت کرد.
    ولی مشکل من فقط همین یه مورد نیست. بابام کلاً میگه دامادم باید وضع مالیش از خودم بهتر باشه. میگه دخترمو به کسی که از خودم پایین تر باشه نمیدم. وضع مالی ما متوسط رو بالا هست. بابام میگه دختر خونه باباش بمونه بهتر از اینه که بره خونه شوهر سختی بکشه. ولی نظر من این نیست. من دوست دارم زودتر ازدواج کنم و از تنهایی در بیام. من نازپرورده نیستم میتونم با شرایط سخت هم کنار بیام چون وضع مالی بابام هم که از اول خوب نبود سالهای زیادی سختی کشیدم زندگی سختی داشتیم تا به اینجا رسیدیم. این یعنی اینکه من میتونم شرایط سخت رو تحمل کنم. در ثانی همه از اول دارای همه چی نیستن. خب کم کم به مرور زمان و با سعی و تلاش آدم پول جمع میکنه و ترقی میکنه. همیشه که وضع به یه منوال نمیمونه. من میترسم بازم خواستگار بیاد و من بپسندم ولی بابام به خاطر وضع مالی طرف مخالفت کنه. خب من یه ظاهر معمولی دارم خوشگل نیستم زیاد خواستگار ندارم پس آدم پولدار نمیاد خواستگاری من. از طرفی میترسم بابام تمام موقعیت ها رو رد کنه و من مجرد بمونم. خواهش میکنم راهنماییم کنید که چطور دیدگاه پدرمو عوض کنم. البته مامانم میگه اگه موقعیت دیگه ای پیش بیاد که طرف کار ثابت داشته باشه خودم ازت حمایت میکنم نمیذارم بابات مخالفت کنه. ولی من میترسم. آخه یه بار هم یکی از اقوام کسی رو به بابام معرفی کرده بود که بیان خواستگاری بابام از وضعیت مالیش پرسیده و وقتی فهمیده وضع مالی مناسبی نداره بدون اینکه به من بگه و نظر منو بپرسه جواب رد داده. من باید چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 خرداد 97 [ 07:57]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    863
    امتیاز
    11,692
    سطح
    71
    Points: 11,692, Level: 71
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 358
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,836

    تشکرشده 2,440 در 754 پست

    Rep Power
    0
    Array
    پدرت چون خودش خیلی سختی کشیده در مورد شما سخت گیری میکنه. به نظر من یک بار باهاشون منطقی صحبت کنید و بگید دوست دارید با تلاش به آرزوهاتون برسید و مادی فکر نمیکنید و اجازه بده خواستگارای با وضع معمولی تر هم بیان. بگید چقدر حدیث داریم که به این بهونه از اومدن خواستگار جلوگیری نکنید! اگرم براتون سخته بخواهید مادرتون انتقال بدن
    *به جادوی چشم تو شیدا شدم*
    *ز خود گم شدم در تو پیدا شدم*
    *من آن قطره بودم که با موج عشق*
    *در آغوش مهر تو دریا شدم
    *

  3. کاربر روبرو از پست مفید کامران تشکرکرده است .

    Narges s (دوشنبه 23 اردیبهشت 92)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 06 خرداد 92 [ 20:45]
    تاریخ عضویت
    1389-1-02
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    2,373
    سطح
    29
    Points: 2,373, Level: 29
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    26

    تشکرشده 22 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    هیچ پدری و مادری بد بچه اش رو نمیخواد.
    تک دختر هستید؟

  5. کاربر روبرو از پست مفید mozab تشکرکرده است .

    Narges s (دوشنبه 23 اردیبهشت 92)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 04 خرداد 96 [ 20:57]
    تاریخ عضویت
    1391-5-12
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    4,043
    سطح
    40
    Points: 4,043, Level: 40
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    10

    تشکرشده 17 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بله من تک دخترم

  7. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 25 بهمن 96 [ 17:14]
    تاریخ عضویت
    1392-2-04
    نوشته ها
    61
    امتیاز
    3,721
    سطح
    38
    Points: 3,721, Level: 38
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    114

    تشکرشده 56 در 32 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نرگس خانوم :
    "" آقای مهدی من دختری نیستم که همش تو خونه باشم. دانشگاه رفتم ولی انگار نه انگار یعنی اصلاً تو اون 4 سال حتی یه مورد پیشنهاد هم تو دانشگاه نداشتم. دختر سنگین و رنگینی بودم ولی هیچ کس بهم پیشنهاد ازدواج نداد. الانم یه ساله کار میکنم. تو محیط کار هم هیچ موقعیتی برام پیش نیومده. دیگه انقدر ناراحت و افسرده شدم که رفتم یه سایت همسریابی عضو شدم.
    در ضمن شما دختر نیستید تا بدونید که چقدر این موضوع روی اعتماد به نفس یه دختر تأثیر میذاره. ازدواج برای من خیلی مهمه. وقتی میرم یه عروسی میبینم عروس چند سال از من کوچیکتره احساس حقارت و ندیده شدن بهم دست میده. یه کمی هم حسودی میکنم. آره حسودی میکنم چرا یه دختر باید از سن 19 سالگی از تنهایی در بیاد و من تا این سن هنوز تنهام.آخه گناه من چیه؟ من خیلی تنهام . فقط یه برادر دارم که باهاش صمیمی نیستم اخه اون هیچ وقت خونه نیست. هیچ دوستی هم ندارم. تنهای تنهام. دیگه خسته شدم. دیگه بریدم. دوست دارم برم سینما ولی هیچ کسو ندارم باهاش برم. دوست دارم برم کنسرت ولی تنهایی که نمیشه. من الان نیاز به ازدواج دارم. نیاز دارم به اینکه تنهاییمو با یه نفر پر کنم. نیاز دارم که یکی منو دوست داشته باشه. نیاز دارم به یکی محبت کنم. نیاز دارم به خدا نیاز دارم. ولی هیچ کاری از دستم بر نمیاد. تو مهمونی ها و عروسی ها هم شرکت میکنم ولی اصلاً هیچ کس منو نمیبینه. گاهی میرم جلوی آینه خودمو میبینم میگم یعنی من انقدر زشت و کریه هستم که هیچ کس منو نمیپسنده؟؟؟ این موضوع لحظه ای از یادم بیرون نمیره هر بار هم بغض گلومو میگیره ولی کلی به خودم فشار میارم که تو شرکت جلوی بقیه گریه ام در نیاد.
    من نمیتونم تنهایی رو تحمل کنم . من این سرنوشت رو دوست ندارم این زندگی رو دوست ندارم. هر وقت تو خیابون یا جایی یه زوج رو میبینم که دست همو گرفتن کلی حسودیم میشه آره من خیلی حسودم چیکار کنم این جوریم دیگه. اگه موقعیت ازدواج برام پیش نیاد مرگ رو به مجرد موندن ترجیح میدم. اگه ازدواج نکن عطای این زندگی نکبت رو به لقاش میبخشم میدونم خودکشی گناهه و میرم جهنم ولی تحمل جهنمه اون دنیا راحت تر از زندگی جهنمی الانمه. ""

    نرگس خانوم لطفا اینطوری درباره خودتون قضاوت نکنید و این فکرهای بد رو در ذهنتون پرورش ندید . اگه ملاک زیبایی باشه برای ازداوج کردن همه پسرها ، که باید 80 درصد دخترا مجرد باشن. من چیزی از مشاوره حالیم نیست ولی اگه روابط عمومیتون قویتر بشه هم دوستاتتون بیشتر میشه ( دوست دختر ) هم خواستگارا . چون خیلی از خواستگارا از طرف دوستای ادم معرفی میشن. براتون بهترین ارزوها رو دارم.

  8. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 15 دی 93 [ 15:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-10
    نوشته ها
    54
    امتیاز
    1,414
    سطح
    21
    Points: 1,414, Level: 21
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1

    تشکرشده 35 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نرگس جان شما اگه شاغل باشید خیلی خوب میشه . اون وقت تازه مستقل میشی و پدرت میفهمه که شما واسه خودت آدمی هستی و نظر تو مهمه . به نظرم این مهمه که اگه خواستگاری خوب برات اومد خودت بخوای و قاطع بگی من به این خواستگار میخوام جواب مثبت بدم.

  9. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 04 خرداد 96 [ 20:57]
    تاریخ عضویت
    1391-5-12
    نوشته ها
    28
    امتیاز
    4,043
    سطح
    40
    Points: 4,043, Level: 40
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    10

    تشکرشده 17 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دریای عزیز من شاغلم و روم نمیشه اگه خواستگاری اومد و من خوشم اومد به بابام بگم من همینو میخوام

    - - - Updated - - -

    آقای مهدی دوست دختر تا حالا خیلی کم داشتم ولی از اونا هم هیچ سودی برای من حاصل نشده همه به فکر خودشون هستن دختری که خودش مجرد باشه واسه یه دختر دیگه خواستگار معرفی نمیکنه اونی که هم ازدواج کرده دیگه خیالش از بابت خودش راحت شده دیگه به دوست بدبختش که همین جور مجرد مونده فکر نمیکنه. از دست خدا ناراحتم یعنی من باید برای ازدواج کردن دست به دامن دیگران شم؟ چرا خود خدا برام کاری نمیکنه؟ این چه جور عدالتیه؟ من این عدالتو قبول ندارم. انقدر از لحاظ روحی ضعیف شدم که از هر چی دختره خوشگله متنفرم. به خدا اگه قرار باشه زندگیم همین جور ادامه پیدا کنه ادامه شو قطع میکنم. من هر شب با گریه میخوابم. کاری از دستم بر نمیاد فقط میتونم با گریه خودمو خالی کنم. دیگه حوصله هیچ چی رو ندارم. فکرم همش مشغوله. سرکار همش اشتباه میکنم. همین الان که دارم اینا رو مینویسم بغض داره به گلوم چنگ میزنه. این خدایی که من میشناسم خیلی بین بنده هاش فرق میذاره خیلی خیلی خیلی. یکیو خوشگل میافرینه که 18 سالگی با عشق ازدواج میکنه از تنهایی در میاد مادر میشه ولی یکی مثل من باید حسرت اینو بخوره که یه پسر نگاش کنه. حسرت داشتن خواستگار رو بخوره. حسرت بخوره که کسی رو نداره که دوستش داشته باشه. حسرت بخوره که چرا روزای با ارزش عمرش داره به تنهایی و بدون هدف میگذره. لطفاً نگید که ازواج همه چی نیست که حرفتونو قبول ندارم برای من ازدواج خیلی مهمه. نیاز به دوست داشته شدن نیاز جنسی نیاز روحی نیاز به مادر شدن همه اینا فقط با ازدواج ارضا میشن.

  10. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 15 دی 93 [ 15:34]
    تاریخ عضویت
    1392-2-10
    نوشته ها
    54
    امتیاز
    1,414
    سطح
    21
    Points: 1,414, Level: 21
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    1

    تشکرشده 35 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    پس باید به مادرت بگی تا رو بابات کار کنه. چون مادرا میتونن خلاصه یه طوری حرفشونو به پدر اثبات کنن.

  11. 2 کاربر از پست مفید darya4 تشکرکرده اند .

    Narges s (چهارشنبه 25 اردیبهشت 92), کامران (چهارشنبه 25 اردیبهشت 92)

  12. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 تیر 00 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-1-18
    نوشته ها
    217
    امتیاز
    10,303
    سطح
    67
    Points: 10,303, Level: 67
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    388

    تشکرشده 576 در 165 پست

    Rep Power
    44
    Array
    دوست من شما دیگه قضیه ی ازدواجو خیلی خیلی بزرگ کردی.درسته که مهمه.مسیر زندگی آدمه.ولی نبودش که ادمو از هستی ساقط نمی کنه.چرا نمیسپاری به همون خدایی که به نظرت بین بنده هاش فرق میزاره؟شاید اونقدر فرق بزاره که همه بگن وای نرگسو ببین خدا چقدر دوسش داشته که همچین کسی نصیبش شده.
    زندگی بازتاب چیزایی که ما میخوایم(قانون جذب).چرا مدامو مدام از ظاهرت بد میگی؟چرا همش میگی کسی منو حتی نگاهم نمیکنه؟
    دختر خوب تو وقتی خودت خودتو دوست نداری و به خودت احترام نمیزاری چطوری انتظار داری که بقیه دوست داشته باشن و خواهان بودن باهات باشن؟
    قبل از این همه غصه برای داشتن کسی ارزشو احترامتو یواش یواش ببر بالا.هیچکی از دختر منفی باف خوشش نمیاد.
    تمم بدبختیا از مجردی نیست و تموم خوشبختیا هم با ازدواج بدست نمیاد.
    خواهرم میگه گاهی سخت ترین روزای مجردی از روزمره ترین مشکلات متاهلی به مراتب راحت ترن.
    من 2سال از تو بزرگترم و مجردم.اما این همه اه و ناله ت واقعا برام عجیبه

  13. کاربر روبرو از پست مفید hanie_66 تشکرکرده است .

    Narges s (چهارشنبه 25 اردیبهشت 92)

  14. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 28 خرداد 99 [ 23:36]
    تاریخ عضویت
    1392-2-20
    نوشته ها
    227
    امتیاز
    7,750
    سطح
    58
    Points: 7,750, Level: 58
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 200
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Recommendation Second ClassVeteranTagger First Class5000 Experience Points
    تشکرها
    887

    تشکرشده 279 در 146 پست

    Rep Power
    40
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Narges s نمایش پست ها
    دریای عزیز من شاغلم و روم نمیشه اگه خواستگاری اومد و من خوشم اومد به بابام بگم من همینو میخوام

    - - - Updated - - -

    آقای مهدی دوست دختر تا حالا خیلی کم داشتم ولی از اونا هم هیچ سودی برای من حاصل نشده همه به فکر خودشون هستن دختری که خودش مجرد باشه واسه یه دختر دیگه خواستگار معرفی نمیکنه اونی که هم ازدواج کرده دیگه خیالش از بابت خودش راحت شده دیگه به دوست بدبختش که همین جور مجرد مونده فکر نمیکنه. از دست خدا ناراحتم یعنی من باید برای ازدواج کردن دست به دامن دیگران شم؟ چرا خود خدا برام کاری نمیکنه؟ این چه جور عدالتیه؟ من این عدالتو قبول ندارم. انقدر از لحاظ روحی ضعیف شدم که از هر چی دختره خوشگله متنفرم. به خدا اگه قرار باشه زندگیم همین جور ادامه پیدا کنه ادامه شو قطع میکنم. من هر شب با گریه میخوابم. کاری از دستم بر نمیاد فقط میتونم با گریه خودمو خالی کنم. دیگه حوصله هیچ چی رو ندارم. فکرم همش مشغوله. سرکار همش اشتباه میکنم. همین الان که دارم اینا رو مینویسم بغض داره به گلوم چنگ میزنه. این خدایی که من میشناسم خیلی بین بنده هاش فرق میذاره خیلی خیلی خیلی. یکیو خوشگل میافرینه که 18 سالگی با عشق ازدواج میکنه از تنهایی در میاد مادر میشه ولی یکی مثل من باید حسرت اینو بخوره که یه پسر نگاش کنه. حسرت داشتن خواستگار رو بخوره. حسرت بخوره که کسی رو نداره که دوستش داشته باشه. حسرت بخوره که چرا روزای با ارزش عمرش داره به تنهایی و بدون هدف میگذره. لطفاً نگید که ازواج همه چی نیست که حرفتونو قبول ندارم برای من ازدواج خیلی مهمه. نیاز به دوست داشته شدن نیاز جنسی نیاز روحی نیاز به مادر شدن همه اینا فقط با ازدواج ارضا میشن.
    نرگس خانوم با مادرتون صحبت کنید اگه پسرخوبی بود و خوشتون اومد نظر شما شرطه ، در مورد دیدگاه پدرتون متاسفانه به نظر کلا اشتباهه تجربه و جامعه نشون داده ، ملاک قرار دادن وضع مالی بدرترین پرتگاه سقوطه این چیزی که من تو جامعه دیدم و تجربه کردم ، پول و وضع مالی این تضمین و گارانتی تضمین برا خ وشبختی نیست و بنظر من بلعکسه متاسفانه

    همونطور هم که خودتون گفتید پدرتون وضع مالی خوب نبوده و به مرور زمان و تلاش به اینجا رسیده پس ایشون هم با دیدگاه خودشون نباید ازدواج میکردن دیگه درسته؟

    اول اینکه بجای اینکه اینهمه ناامید و دنبال آیه نحس باشی و ازخدا و همه چی شکایت کنی ، از خودت شکایت کن و از خودت شروع کن ، شما وقتی نمیتونی برا خودت کاری کنی چه توقعی از دیگران دارید؟ خدا میگه از تو حرکت از من برکت

    شما 1 ادم بالغی 24 هستی و تصمیم به ازدواج داری و نمیتونی در مورد مهم ترین تصمیم زندگیت نظر بدی!!!!!! پس چجوری میخای زندگی تشکیل بدی یا خوشبخت باشی؟

    1 تجربه کلی به شما و کلیه دوستان خانم میکنم اکثر پسرای پولدار بدرد زندگی نمیخرن متاسفانه ، نهایت برا دوستی و جونی شاید بدرد بخورن نه بیشتر ، این به عنوان 1 پسر میگم که اوناع اقسام افراد مختلف در ارتباطم هروز.(پسری که سختی نکشیده برا زندگیش ته نشین های لازم و تجربه کافی رو از زندگی کسب نکرده و همه چی رو راحت بدست اورده راحتن از دست میده )

    در کل در مورد لحن صحبتم معذرت میخام اگه تند بود ، منم جای برادرشما ، خاستم شفاف سازی کنم که تلنگری بخودتون بزنید
    حتما با پدر و مادرتون صحبت کنید و مجابشون کنید که نظر شما شرطه و شما دارای عاقل و فهمیده هستید و حق انتخاب شریک زندگی واستقلال فکری دارید
    خوشبخت باشید
    ویرایش توسط mercedes62 : چهارشنبه 25 اردیبهشت 92 در ساعت 01:09

  15. کاربر روبرو از پست مفید mercedes62 تشکرکرده است .

    Narges s (چهارشنبه 25 اردیبهشت 92)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:40 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.