به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 16
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 11 دی 95 [ 09:45]
    تاریخ عضویت
    1391-12-20
    نوشته ها
    343
    امتیاز
    5,466
    سطح
    47
    Points: 5,466, Level: 47
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    59

    تشکرشده 378 در 207 پست

    Rep Power
    53
    Array

    رفتار ناشايست خواهر شوهر

    سلام به همه دوستان
    نميدونم از كجا شروع كنم و بگم
    ولي يه مدته خيلي عذاب ميكشم.خواهر شوهرهام باهام مشكل دارن. به من حسودي ميكنن. چشم ديدنمو ندارن. بي تربيتن. جديدا ديگه علنا وقتي منو ميبينن سلامم نميكنن.
    ديشب سر اين قضيه با مادر شوهرم حرفم شد. گفت حق دارن. چون كه ما برات خونه خريديم حسوديشون ميشه ميگن ارث ماست. منم گفتم اخه پدرشوهرم زنده س اين حرفا چيه؟؟؟
    مشكل من اينه اون ازم توقع داره بهشون احترام بذارم
    با وچود بي محليشون باهاشون حرف بزنم
    اصلا تو كتم نميره
    ميگه عروس بايد صبور باشه و حرف گوش كن.
    زور خيلي چيزا بهشون داره من شوهرم عاشقمه . وقتي تو جمعشونيم تمام هوش و حواسش به منه خيلي دوستم داره حسوديشون ميشه
    لازم به ذكره كه خودشونم شوهرشون بغل دستشون نشسته ولي به من حسودي ميكنن
    بچه ها خيلي سختمه. خيلي
    از كارو زندگي افتادم شدم يه خاله زنك به تمام معنا
    تازه اين تمام مشكلاتم نيست انقده بد بختي دارم كه تمام شدني نيست
    ميخوام راهنماييم كنين چطور بتونم تحملشون كنم
    يا اينكه باهاشون ارتباط برقرار كنم و اين حس رو تو اونا از بين ببرم
    به خدا دوس دارم با هم خوب باشيم ولي اونا نميخوان

    - - - Updated - - -

    تو رو خدا كمكم كنيد
    خيلي دارم عذاب ميكشم
    هر لحظه هم ميترسم ميگم نكنه با مادر شوهرم دعوام بشه

  2. کاربر روبرو از پست مفید paria_22 تشکرکرده است .

    چشمک (یکشنبه 22 اردیبهشت 92)

  3. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 30 شهریور 98 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1390-10-26
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    11,022
    سطح
    69
    Points: 11,022, Level: 69
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 228
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,196

    تشکرشده 1,600 در 571 پست

    Rep Power
    104
    Array
    از كارو زندگي افتادم شدم يه خاله زنك به تمام معنا
    بگذر ، باهاشون بازی نکن
    زندگی خودتو بکن
    تا وقتی تاثیری روی همسرتون نداره اصلا توجه نکنید

  4. 2 کاربر از پست مفید داود.ت تشکرکرده اند .

    کامران (یکشنبه 22 اردیبهشت 92), راحیل خانوم (پنجشنبه 26 اردیبهشت 92)

  5. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 11 دی 95 [ 09:45]
    تاریخ عضویت
    1391-12-20
    نوشته ها
    343
    امتیاز
    5,466
    سطح
    47
    Points: 5,466, Level: 47
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    59

    تشکرشده 378 در 207 پست

    Rep Power
    53
    Array
    آخه من تا يك ماه ديگه بايد خونه پدر شوهرم زندگي كنم گاهي هم اونا ميان. بهم بي احترامي مي كنن. تازه مادر شوهرم انقده پرروه ميگه تو برو سلامشون بكن.
    چطور وقتي ميان باهاشون رفتار كنم. الانم قهريم
    نميخوام كوچيك بشم

    - - - Updated - - -

    نميدونم چرا كسي به تايپيكم سر نميزنه ؟ خب منم مشكل دارم منم درد دارم منم غصه دارم منم تحقير شدم توهين شنيدم خورد شدم غرورم جريحه دار شد.
    تور رو خدا به كمك منم بياين

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 بهمن 92 [ 18:58]
    تاریخ عضویت
    1390-2-30
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    620
    امتیاز
    4,643
    سطح
    43
    Points: 4,643, Level: 43
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Social1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    3,824

    تشکرشده 3,762 در 695 پست

    Rep Power
    75
    Array
    سلام دوست خوبم

    این همون منطق و احساسیه که با هم درگیر شدن ...منطقت میگه باهاشون خوب باشی ...احساست میگه چرا منو تحقیر می کنند و ناراحت میشه ..

    خوب منم یه همچین مشکلی رو دارم وحتی بابتش یه تاپیک هم ایجاد کردم اما هنوز به جوابی که قانعم کنه نرسیدم و بین این احساس و منطق گیر افتادم اوایل راحت باهاشون کنار میومدم اما الان دیگه منم خودمو گم کردم و کلی قاطی کردم و دلم می خواد مثل خودشون رفتار کنم و تلافی کنم اما منطقم نمی زاره ....
    نمی دونم اخرش چی بشه ...ولی تو سعی کن به این مرحله نرسی و از الان رفتارت رو مشخص کن و اجازه نده برات برنامه ریزی کنند و حتی توی طرز برخوردت تصمیم گیری کنند ...
    تمام سعی ات رو بکن قبل از اینکه به مرحله درگیری با خودت برسی برنامه خودتو و همینطور نوع برخوردهات رو براشون مشخص کنی یه جورایی هم دیسیپرین خود ت رو حفظ کن من فکر می کنم بعضی موقع ها ادب کردن لازمه اما هنوز به این نتیجه به قطعیت نرسیدم و امیدوارم زودتر به کمک مشاوران عزیز راهمون رو پیدا کنیم ...
    هیچگاه دلت را به روزگـــــــار مسپار که دریایی از ناامیدی هست ...
    دلت را به خــــــدا بسپار که دریایی از امید است...

  7. 4 کاربر از پست مفید چشمک تشکرکرده اند .

    del (سه شنبه 24 اردیبهشت 92), کامران (یکشنبه 22 اردیبهشت 92), دریا72 (سه شنبه 24 اردیبهشت 92), راحیل خانوم (پنجشنبه 26 اردیبهشت 92)

  8. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 خرداد 97 [ 07:57]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    863
    امتیاز
    11,692
    سطح
    71
    Points: 11,692, Level: 71
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 358
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,836

    تشکرشده 2,440 در 754 پست

    Rep Power
    0
    Array
    باهاشون بصورت تک تک وارد دوستی بشو و مانند دوست هم دانشگاهیی بهشون نزدیک بشید! اولش سخته ولی بعدش خودشون را جمع و جور میکنن!
    جدی چی میشد خدا خوارشوهر و باجناق را از برنامه حذف میکرد@@@@@@@@@@@@@
    *به جادوی چشم تو شیدا شدم*
    *ز خود گم شدم در تو پیدا شدم*
    *من آن قطره بودم که با موج عشق*
    *در آغوش مهر تو دریا شدم
    *

  9. کاربر روبرو از پست مفید کامران تشکرکرده است .

    شارلوت (چهارشنبه 25 اردیبهشت 92)

  10. #6
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    این یک ماه را هم تحمل کن، بعد که جدا شدید و رفتید خونه خودتون برخوردها کمتر و مشکلات کمتر می شه.
    هیچ کاری نمی تونی بکنی و اخلاق اونها را هم نمی تونی عوض کنی.
    از شوهرت و مادرشوهرت هم انتظار نداشته باش بخاطر شما از خواهر و دخترشون بگذرند.
    تنها کاری که می شه کرد اینه که روی خودت کار کنی که بی خیالشون بشی.
    بی احترامی نکن. اما انتظار رابطه گرم و صمیمی هم نداشته باش.

    ********************
    از نگاه خواهرشوهرت به موضوع نگاه می کنم.
    وقتی همسر خیانت می کنه، به خانم مقابل بیشتر از همسرمون خشم داریم.
    از همسر ناراحتیم. اما نسبت به اون زن خشم عجیبی حس می کنیم.

    وقتی پدر یا مادر بین فرزندان فرق می ذاره، حتی در زمان کودکی، از والدین ناراحتیم اما به خواهر یا برادر خشم داریم که توجه والدین را از ما گرفته.

    پدر شوهر شما برای پسرش خونه خریده و این کار را برای دخترها نکرده. طبیعیه که ناراحتند و این ناراحتی را یک جا بروز می دهند.

  11. 4 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    maryam240 (چهارشنبه 26 خرداد 95), mazlom (یکشنبه 22 اردیبهشت 92), Sinéad (یکشنبه 22 اردیبهشت 92), راحیل خانوم (پنجشنبه 26 اردیبهشت 92)

  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 دی 94 [ 14:29]
    تاریخ عضویت
    1391-12-18
    محل سکونت
    زیر آسمان
    نوشته ها
    171
    امتیاز
    2,829
    سطح
    32
    Points: 2,829, Level: 32
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    43

    تشکرشده 433 در 151 پست

    Rep Power
    29
    Array
    وقتی فقط یک ماه مونده منطقیه تحمل کنید و بگذارید این هم به خوبی و خوشی تموم بشه. بی خیالی در کنار احترام کمک می کنه که شرایط بدتر نشه، به قول یکی از استادهای ما وقتی کسی با ما خوب رفتار نمی کنه اونها فرصت دوستی و ارتباط مفید با ما رو از دست میدن نه اینکه ما یک رابطه بسیار خوب رو با افرادی حسود و ... از دست بدیم. ضرر اونهاست نه شما. تا وقتی اونها تمایلی نشون نمیدن شما در ذهن خودتون لازم نیست خودتون رو موظف به داشتن رابطه بهتری با اونها بدونید.

    در دنیای مدرن خانواده ها هسته ای هستند (Nuclear family) و خواهرشوهر شما در شرایط عادی تاثیری در زندگی شما نداره و تا وقتی دخالتی در زندگیتون نکرده شما هم کاری باهاشون نداشته باشید و هرموقع برخورد دارید تحمل کنید.
    زندگی خوب یک شکل ثابت ندارد، بلکه یک فرآیند است. یک جهت است، نه یک مقصد.

    کارل راجرز

  13. 5 کاربر از پست مفید Sinéad تشکرکرده اند .

    کامران (دوشنبه 23 اردیبهشت 92), چشمک (سه شنبه 24 اردیبهشت 92), مدیرهمدردی (یکشنبه 22 اردیبهشت 92), راحیل خانوم (پنجشنبه 26 اردیبهشت 92), شیدا. (یکشنبه 22 اردیبهشت 92)

  14. #8
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 11 دی 95 [ 09:45]
    تاریخ عضویت
    1391-12-20
    نوشته ها
    343
    امتیاز
    5,466
    سطح
    47
    Points: 5,466, Level: 47
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    59

    تشکرشده 378 در 207 پست

    Rep Power
    53
    Array
    ممنون از دوستاي عزيزم كه جوابمو دادن.
    خوشبختانه من همسرم پشتمه . اون قدرت درك بالايي داره و ميدونه بايد طرف منو بگيره . درواقع ما ها يارگيري كرديم
    خواهرا و شوهراشون يه طرف منو شوهرمم يه طرف ديگه
    به نظرم بايد تحمل كنم
    بايد ببينم چي پيش مياد ولي ميخوام براي اخرين بار طرفشون برم. اگه بد برخورد كردن. دورشونو برا هميشه خط ميكشم
    راستشم بخواين ازشون خيلي بدم مياد. هركاري ميكنم به دلم نميشينن. بدي خيلي بهم كردن. يكي ديگه بخشيده به اونا ربطي نداره. نميتونم دوستشون داشته باشم.اگه ادامه بدم فقط بحث سياست و از چشم مادرشوهر نيفتادنه
    ياد بديهاشون مي افتم نفرت وجودمو ميگيره و نميتونم خوب برخورد كنم.
    منم به اندازه خودم با كم محلي هام با چسبيدن به شوهرم . با خنديدن با اونو و بي توجهي به اونا زجرشون دادم. الان بهش فكر ميكنم ته دلم قنج ميره. خوشحال ميشم. دوس دارم يه روزي تلافي بديهاشونو سرشون دربيارم. هرچي مادر شوهرم ميگه ببخششون يا باهاشون خوب باش تاثيرش نهايت چند ساعته ولي وقتي تنها ميشم و فكر ميكنم .نه نميتونم

  15. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 11 دی 95 [ 09:45]
    تاریخ عضویت
    1391-12-20
    نوشته ها
    343
    امتیاز
    5,466
    سطح
    47
    Points: 5,466, Level: 47
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    59

    تشکرشده 378 در 207 پست

    Rep Power
    53
    Array
    اگه تايپيك راجع به خيانت و دعواي زن و شهور و دوست پسر دختر بود تا حالا 50 تا جواب داشت
    چرا فكر نميكنيد خب منم مشكل دارم و دارم زجر ميكشم؟:mad:

  16. کاربر روبرو از پست مفید paria_22 تشکرکرده است .

    دریا72 (سه شنبه 24 اردیبهشت 92)

  17. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 99 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-2-31
    نوشته ها
    1,208
    امتیاز
    22,636
    سطح
    93
    Points: 22,636, Level: 93
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 714
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteranSocial10000 Experience Points
    تشکرها
    6,336

    تشکرشده 3,618 در 912 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    141
    Array
    پریا جان! خودت میگی؛ خودت هم جواب میدی!
    خوب وقتی میگی من هم زجرشون دادم و الان هم تمام فکر و ذکرم اینه که تلافی کنم و اگر نکنم فقط و فقط بخاطر مادرشوهرمه؛ اون وقت انتظار داری ما چی بگیم؟
    دختر خوب؛ میدونی نوع رفتار و زندگی ما و شخصیت مون و مشکلاتی که برامون پیش میاد؛ بیشتر بخاطر طرزفکر ماست!
    وقتی توی ذهنت مدام تکرار میکنی که اونها به من حسودی میکنند و به خودت تلقین میکنی که من حتما یه چیزهایی دارم که نسبت به من حسودی میکنند؛ دقیقا همین حس رو بهشون منتقل میکنی و دقیقا اونها نسبت به شما حسادت می ورزند.
    خوب حسادت هم دو سو داره. یا به خودشون ضربه میزنن یا به شما!
    حالا خوب باید دقت کنی به افکارت؛ به احساسات خودت نسبت به اونها.
    اگر اونها به مادرشوهرت غر میزنند که ارثیه ی ما بوده؛ بذار بزنن. به خودشون و مادرشون مربوطه! شما کار درست رو انجام بده! شما که توی محبت پدرشوهرت دخالتی نداشتی که حالا بخواد کاری از دست شما بربیاد.
    این افکار منفی رو هم بریز دور! نفس عمیق بکش و سعی کن طوری برخورد کنی که احساس دوستی بین تون بوجود بیاد؛ نه احساس خواهرشوهر و عروس!
    آرزوهایم مشخص است و دست یافتنی و
    من
    برای رسیدن به آنها نهایت تلاش خود را خواهم داشت!
    و امروز
    من شاکرم! شاکرم که خداوندی دارم که
    آرزوهایم رو به من هدیه دادند و
    منه انسان
    چیزی رو نخواهم ساخت، حتی دیگر لیستی نخواهم نوشت، من!!
    من سر طاعت در برابر لیستی که به من هدیه میدهد برمیآورم.


  18. کاربر روبرو از پست مفید del تشکرکرده است .

    شیدا. (سه شنبه 24 اردیبهشت 92)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. * اين باغ روحانيست اين، يا بزم يزدانيست اين؟
    توسط مدیرهمدردی در انجمن موسیقی و آرامش، دانلود موسیقی و...
    پاسخ ها: 26
    آخرين نوشته: چهارشنبه 23 آذر 90, 14:49
  2. همسرم قادر به حفظ شغل خود نيست
    توسط مهناز پويا در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: چهارشنبه 05 آبان 89, 09:28
  3. همسرم ارزشي براي من قائل نيست
    توسط mah_tisa در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: پنجشنبه 19 شهریور 88, 17:29
  4. شوهرم اهل رفت و آمد نيست
    توسط مادام در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 آبان 87, 09:23
  5. نظر شما در مورد سر كار رفتن خانومها چيست ؟
    توسط mahsa-kh در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 19 مرداد 87, 23:34

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:13 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.