به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 19
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 شهریور 92 [ 22:14]
    تاریخ عضویت
    1392-2-06
    نوشته ها
    122
    امتیاز
    575
    سطح
    11
    Points: 575, Level: 11
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    63

    تشکرشده 164 در 76 پست

    Rep Power
    23
    Array

    بى توجهى شوهرم چيكار كنم؟؟؟

    سلام دوستان من ٢٩سالمه ده ساله ازدواج كردم منو شوهرم عاشق شديم ولى نميدونم چرا ديگه از توجه ومحبتاى شوهرم مثل قبل خبرى نيست ميخواستم بهم كمك كنيد تا بدونم چطور شوهرمو متوجه خودمون كنم ايشون خيلى حوصله اى براى همصحبت شدن با منو نداره وخيلى هم براى دخترم حوصله به خرج نميده ممنون ميشم از راهنماييتون.:confused:

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 شهریور 92 [ 22:14]
    تاریخ عضویت
    1392-2-06
    نوشته ها
    122
    امتیاز
    575
    سطح
    11
    Points: 575, Level: 11
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    63

    تشکرشده 164 در 76 پست

    Rep Power
    23
    Array
    سلام بچه ها انگار تو اين تالار كسى نيست كه به درد دل منم گوش كنه و منو همراهى كنه به هر حال هر كسى كه مياد تو اين تالار چون كسى را براى راهنمايى وهمدردى نداره مياد و مشكل هر كسى واقعا براى خود اون فرد مشكلِ نميدونم چرا هيچكس به تاپيك من اهميت نداد شايد جذاب نبوده و به نظر شما اين مشكل نيست ولى واقعاً دلخور شدم از اين همه كم لطفيتون.

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 22 شهریور 93 [ 10:26]
    تاریخ عضویت
    1392-2-09
    نوشته ها
    220
    امتیاز
    1,966
    سطح
    26
    Points: 1,966, Level: 26
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    201

    تشکرشده 120 در 72 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    0
    Array
    سلام عزیزم، خب رفتار خودت چطوریه توو خونه ؟خودت چه تلاشی کردی تا محیط خونتون گرم باشه؟(منظورم اینه که خودت شاد هستی؟ واسه شادبودن شوهرت چیکارمیکنی؟ و بهش توجه داری ؟مثلا از سر کار میاد چطور ازش استقبال میکنی؟و... اینارو بگو تا دوستان بتونن بیشتر بهت کمک کنن............. غصه نخور عزیزم توو تاپیک خودم به دوستان عنوان تاپیکتو میگم تا بیان و کمکت کنن تازه چند ساعت هم بیشتر نیست که تاپیکت رو ساختی عزیزم

    - - - Updated - - -

    سلام عزیزم، خ رفتار خودت چطوریه توو خونه ؟خودت چه تلاشی کردی تا محیط خونتون گرم باشه؟(منظورم اینه که خودت شاد هستس واسه شادبودن شوهرت چیکارمیکنی؟ و بهش توجه داری ؟مثلا از سر کار میاد چطور ازش استقبال میکنی؟و... اینارو بگو تا دوستان بتونن بیشتر بهت کمک کنن............. غصه نخور عزیزم الان توو تاپیک خودم به دوستان میگم تا به تاپیکت بیان و کمکت کنن

  4. 3 کاربر از پست مفید دریا72 تشکرکرده اند .

    asemani (شنبه 21 اردیبهشت 92), shabe niloofari (شنبه 21 اردیبهشت 92), چشمک (شنبه 21 اردیبهشت 92)

  5. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 بهمن 92 [ 18:58]
    تاریخ عضویت
    1390-2-30
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    620
    امتیاز
    4,643
    سطح
    43
    Points: 4,643, Level: 43
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Social1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    3,824

    تشکرشده 3,762 در 695 پست

    Rep Power
    75
    Array
    سلام دوست عزیز

    بعد از جواب سوالهای دریا جان این سوالها رو هم اگه جواب بدی راحتتر می تونیم مشکلت رو حل کنیم :
    در مورد دخترت ایا از اول بهش اهمیت می داده یا نه ؟
    اینکه از چه مدتی هست که اهمیت و توجهش نست به تو کمتر شده ؟
    مشکلی از لحاظ مادی براتون پیش نیومده که بخواد ذهن همسرت رو درگیر کنه ؟
    همسرت در محل کارشون مشکلی ندارن؟

    هیچگاه دلت را به روزگـــــــار مسپار که دریایی از ناامیدی هست ...
    دلت را به خــــــدا بسپار که دریایی از امید است...

  6. 2 کاربر از پست مفید چشمک تشکرکرده اند .

    asemani (شنبه 21 اردیبهشت 92), هم صحبت (شنبه 21 اردیبهشت 92)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 شهریور 92 [ 22:14]
    تاریخ عضویت
    1392-2-06
    نوشته ها
    122
    امتیاز
    575
    سطح
    11
    Points: 575, Level: 11
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    63

    تشکرشده 164 در 76 پست

    Rep Power
    23
    Array
    سلام درياجان و چشمك عزيز ممنون از توجه شما خيلى خوشحالم كرديد. راستش درياجان موقعى كه شوهرم از كار به منزل مياد من و دخترم استقبال گرمى ازش ميكنيم همديگه رو ميبوسيم و گفتن خسته نباشى همچنين بساط آرامششو فراهم ميكنم كه چون از صبح سر كار بوده و ظهرها هم به خونه نمياد شب محيط خونه براش آروم بمونه ولى با همه اين اوصاف وقتى مياد شامشو كه ميخوره ميشينه پاى تلوزيون يا با موبايلش صحبتهاى كارى طولانى ميكنه كه من خسته ميشم ويا در نهايت كه كارى نداشته باشه ميره خونه مامانش كه طبقه بالامونه اونجاهم همش حرف از كار ميزنه ناگفته نمونه كه شوهرم خيلى از لحاظ كارى سر خودش رو شلوغ كرده خلاصه كلا انگار خيلى دوست نداره تو خودمون باشيم و با هم خوش بگذرونيم بارها ازش گله كردم به هر زبونى كه بوده ولى تأثير آنچنانى نداشته در مورد دخترم هم كه ٤سالشه وبيش از اندازه شيطونه و خيلى دوست داره بهش توجه بشه اما اگه خيلى به دست و پاى باباش بپيچه اون خسته ميشه و ميگه اينو ببر تو اتاقش خلاصه شوهرم از لحاظ مادى خيلى به ما اهميت ميده و فكر ميكنه كه همش بايد اينطور باشه و كافيه ولى از لحاظ محبت و توجه خيلى كممون ميذاره .بازم ممنون كه وقت ميذاريد مر٣٠

    - - - Updated - - -

    راستى چشمك عزيز درست فهميديد شوهرم مشكل كارى براش پيش اومده پول خيلى زيادى را از كسى طلب داره و ذهنش خيلى درگيره و خوب اون از اولش خيلى حوصله مارو نداشت و الان بدترم شده.

  8. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 22 شهریور 93 [ 10:26]
    تاریخ عضویت
    1392-2-09
    نوشته ها
    220
    امتیاز
    1,966
    سطح
    26
    Points: 1,966, Level: 26
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    201

    تشکرشده 120 در 72 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم به نظر من بیشتر هواشو داشته باش،میگی میره خونه مامانش و در مورد کارش صحبت میکنه شاید میخواد ازتو دلجویی ببینه ،یه روزی که تعطیله باهم برنامه ریزی کنید و برید یه جای عشقولانه دخمل کوچولوتون هم اینبار نبرید واز قبل بهش بگو که میخواید باهم حرف بزنید درباره یه سری دلخوریا ،یا اگه هم حوصلش نشد که برین بیرون توو خونه یه وقتی رو اختصاص بدید تا با هم حرف بزنید(فقط توو این مدت دخترتون پیشتون نباشه که هی شیطونی کنه) و یه چاییو یا آبمیوه ای هم درست کن و بیارواسه خودتون، وتوو این حرف زدناتون ازش بخواه بهت بگه که چه خواسته هایی ازت داره و اینکه چه رفتارهایه تو ناراحتش میکنه یا چه رفتارهات خوشحالش میکنه؟و بین حرف زدن هاش بهش بگو آره حق باتوئه تا بدونه داری درکش میکنی و اگه ازت ایراد هم گرفت ناراحت نشو و جبهه نگیر ، چون داری سعی میکنی زندگیتو بسازی،و بعد که شوهرت حرفاش تموم شد تو هم ازش بخواه که آروم و مهربون به حرفات گوش بده و آخر حرفاشو بزنه،و تو خواسته هاتو و این که چه کارهایی انجام میده که خوشحالت میکنه و چه کارهایی میکنه که دلخور میشی ،مثلا درباره همین مشکلت بهش بگو همیشه دوست داشتم با شوهرم به جزرابطه زن و شوهری یه دوست خیلی صمیمی باشیم ،بگو خیلی دوست دارم وقتی مشکلی داری وقتی ناراحتی مشکلت و ناراحتیتو باهم درمیون بزاری،حالا درمورد هرچی که میخواد باشه ،بگو وقتی باهام حرف نمیزنی و نشون میدی که بی حوصله هستی خیلی دلم میگیره،بگو ازت واقعا ممنونم که از لحاظ مادی اصلا واسم کم نذاشتی ولی از لحاظ عاطفی دوست دارم بیشتر بهم توجه کنی،بگو از صبح منتظر اومدنت هستم و هر کاری رو واسه آسایشت میکنم و همه این کارارو فقط به عشق تو انجام میدم،اما وقتی میای خونه وقتی باهام حرف نمیزنی وقتی احساس میکنم که بی حوصله ای خیلی دلم میشکنه و میگیره ،دوست دارم بشینی و باهم حرف بزنی . اینطوری دیگه هیچی کم ندارم،بگو میدونم که فشارکاریت زیاده و مشکلات مالی که داری ناراحتت میکنه اما من فقط توقع ندارم که باهم فقط از شخوشی و شادی حرف بزنی نه دوست از همه چی باهم حرف بزنی هم از ناراحتی هم از شادی بگو اینطوری خیلی احساس خوبی بهم دست میده چون احساس میکنم یه شریک واقعی هسم برات که میتونی همه مشکلاتت رو باهش درمیون زاری و باهش دردودل کنی ...و هرحرف دیگه ای که خودت دوست داشتی بهش بگو.فقط همه حرفاتو تا آخر با مهربونی و با احترام بهش بگو .. این حتما جواب میده... نگران نباش عزیزم مشکل خاصی نیست...نظر من این بود به بقیه نظرهای دوستان هم دقت کن هرکوم که بهتر به دلت نشست همون کارو کن.....
    ویرایش توسط دریا72 : شنبه 21 اردیبهشت 92 در ساعت 19:43

  9. کاربر روبرو از پست مفید دریا72 تشکرکرده است .

    asemani (شنبه 21 اردیبهشت 92)

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 شهریور 92 [ 22:14]
    تاریخ عضویت
    1392-2-06
    نوشته ها
    122
    امتیاز
    575
    سطح
    11
    Points: 575, Level: 11
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    63

    تشکرشده 164 در 76 پست

    Rep Power
    23
    Array
    دريا جان از راهنماييت ممنون ولى خوب شوهرم ديگه شورش رو در آورده هر شب كارش رفتن به خونه مامانش شده و اصلا براش مهم نيست كه من از اين موضوع خوشم نمياد همين طور ما با اينكه عاشق شديم ولى بعد از ازدواجمون من رفتارهاى تندى از اون ديدم هر چى كه بگى طورى كه ميگفتم چه انتخاب اشتباهى تو زندگيم انجام دادم شوهرم حتى منو جاوى خونوادش تحقير هم كرده(جلوى دامادشون جاريم خواهرش ) ولى خوب بازم من باهاش زندگى كردم چون هم از طلاق بدم ميومد هم نميخواستم دخترم بچه طلاق بشه وخوب اينكه ته تهش هنوزم دوستش دارم و اونم خيلى سعى كرده از دلم در بياره من هميشه مشكلى كه داشتم اين بوده كه احساس كردم خونوادش نسبت به من اولويت دارن و هيچ وقت نتونستم اين موضوع رو هضم كنم خود شوهرم اينو انكار ميكنه و ميگه تو و دخترم در الويتيد برام ولى من از عملش اينو حس نميكنم چون هميشه تو كاراش با اونا مشورت ميكنه دلم ميخواست جدا از خانوادش زندگى كنيم ولى اون بخاطر مشكل مامانش ميگه نميتونم اونو تنها بذارم هرچى بگم كم گفتم من تو اين زندگى خيلى زخم خوردم اين تاپيكى كه زدم ساده ترينش بوده حتى بكبش خيانت بوده كه تونستم از اون چالش

    - - - Updated - - -

    خودمو نجات بدم

  11. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 22 شهریور 93 [ 10:26]
    تاریخ عضویت
    1392-2-09
    نوشته ها
    220
    امتیاز
    1,966
    سطح
    26
    Points: 1,966, Level: 26
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    201

    تشکرشده 120 در 72 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    0
    Array
    خب عزیزم نمیشه که همین طوری دست رو دست بزارید که اهم فاصله بگیرید،بهترین کاری که میشه الان کرد همین گفت و گو و درد ودل کردن باهمه،اما شوهرت نمیدونه الان باید چه کاری واسه بهتر شدن زندگیش انجام بده اما تو که خوشبختانه وارد این سایت شدی و همه دارن بهت راه حل میگن پس باید خودت دست به کار شی،عزیزم این راه حلی هم که توو پست قبلیم گفتم حتما انجام بده و از همه رنجش هات بهش بگو ولی بازم تاکید میکنم که فقط با مهربونی و صبوری و آرامشو احترام باید درباره خواسته هات باهش حرف بزنی عزیزم،تا وقتی که نه تو کاری کنی و نه شوهرت تیجش میشه هی دلخوری هی رنجش و دلگیری ،اینطوری هم خودت داغون میشی هم شوهر ،عزیزم از همین الان سعی کن همه بدی های شوهرت رو ببخشی اونم از ته دل چون تا وقتی نبخشی خودت عذاب میکشی تا نبخشی از شوهرت دلگیری و همیشه به فکر اینی که چطوری تلافی این کار اشتباهش رو سرش دربیاری(درباره همین موضوع که میگی تحقیر هم شدی خیلی با مهربونی میتونی بهش بگی وقتی پیش بقیه این کار یا رفتار رو میکنی احساس بدی بهم دست میده و احساس میکنم که تحقیر میشم و دوست دارم تو پیش بقیه بیشتر بهم احترام بزاری)،عزیزم وقتی هم که خواستی باهاش حرف بزنی که خواسته هات و رنجش هاتو بهش بگی نگو که چرا این کارو کردی فقط بگو از این کارت دلگیر میشم ، مثلا چه کاری کرده پیش جاریتو خواهرشوهرت که احساس میکنی تحقیر شدی؟؟؟ و اون موضوع خیانت هم توو همین سایت تاپیک زدی و حل شد؟؟

  12. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 24 شهریور 92 [ 22:14]
    تاریخ عضویت
    1392-2-06
    نوشته ها
    122
    امتیاز
    575
    سطح
    11
    Points: 575, Level: 11
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 25
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    63

    تشکرشده 164 در 76 پست

    Rep Power
    23
    Array
    دوست عزيزم چى بگم كه از تو خيلى داغونم نه من در مورد موضوع خيانت اصلا تاپيك نزدم همه را توىِ خودم ريختم اولش خيلى دلم ميخواست كه تلافى كنم ولى ديدم من نميتونم اينطور آدم پست كثيفى باشم آره بهم خيانت شد از اعتماد زيادم سواستفاده شد غرورم جريهه دار شد وقتى هنود دخترم يك سالش نشده بود البته تونس دوباره اعتمادمو بدس بياره ولى رأس تشو بخواى هنوزم دلم ميلرزه در مورد تحقير شدنم منو جلوى اونا كتك زده من خيلى بيچارم كه نميتونم جدا بشم آخه از طلاق و عاقبتش ميترسم اونم بيشتر به خاطر دختر عزيزم كه حاضرم براش هر كارى بكنم شوهرم مخصوصا از وقتى بچه دار شديم خيلى عوض شد كاش ميتونستم درستش كنم حتى نميتونم انتخاب كنم كه ميخوام مستقل زندگى كنم.خيلى دوست دارم حداقل تو اين موضوع به حرفم گوش ميداد.

  13. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 22 شهریور 93 [ 10:26]
    تاریخ عضویت
    1392-2-09
    نوشته ها
    220
    امتیاز
    1,966
    سطح
    26
    Points: 1,966, Level: 26
    Level completed: 66%, Points required for next Level: 34
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    201

    تشکرشده 120 در 72 پست

    حالت من
    Narahat
    Rep Power
    0
    Array
    خانومی اینطوری که حرف میزنی معلومه که دلت گرفته ،به نظر من بهترین کاری که میشه الان انجام بدی همین دردودل کردنه،عزیزم مطمئن باش که اگه بشینی اونطوری که گفتم با شوهرت صحبت کنید خیلی آرووم میشی انشاا... اونم بهت کمک میکنه فقط از قبل باید با خودت تمرین کنی که چی میخوای بگی.. عزیزم امتحانش کن اگه موفق نشدی بگو تا راه حل دیگه بهت بگیم... عزیزم با این کار الان داری خودتو میخوری اونم واسه اینکه بهش هیچی نگفتی و اون از حرف دلت خبرنداره... و تو همشو توو دلت تلنبارکردی و همین باعث شده اینقدر بهم بریزی،حالتو میفهمم الان خودت هم نمیدونی واقعا چی میخوای چون خسته ای احساس افسردگی میکنی،ولی تا وقتی که خودت سرپا نشدی حالت همینه ،قوی باش ،یه تصمیم جدی واسه زندگیت بگیر واسه خوشبخت شدنت واسه آرامشت،یه یا علی بگو و شروع کن ،تو دیگه الان یه مادر هم هستی و کلی روزای خوب درانتظارتونه،روز به روز بزرگ شدن دختر عزیزتون شما باید خیلی از این روزا لذت ببرید حیفه که هیچ کاری نکیند و این روزا رو از دست بدید،شاید شوهرت هم منظر یه تلنگرباشه از طرف تو عزیزم پس دست به کار شو مهربونی هاتو چندین برابر کن ،سعی کن شاد باشی،به خودت برس هر روز یه مدل آرایش کن و به خودت اهمیت بده ،به روزای خوب فکرکن،به اینکه چند وقت دیگه همین دختر شیطونتون باید ییه شریک واسه خودش انتخاب کنه شما باید از الن بهش نشون بدید که چطوری با شریکششرفتار کنه اون باید از ک تک ثانیه های کنارشما بودن لذت ببره،عزیزم پاشو دیگه تو که هنوز نشستی



 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تورو خدا بگين چيكار كنم مبخوام بميرم
    توسط mrs.omidvar در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: شنبه 19 فروردین 96, 20:06
  2. همسر سابقم برام داره ايجاد مزاحمت ميكنه چيكار كنم؟؟؟
    توسط sia518 در انجمن سایر مشکلات خانواده
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: سه شنبه 07 دی 95, 00:05
  3. چيكار كنم تا شوشو پيشنهاد بيرون رفتن بده؟؟؟
    توسط پرينازي در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: چهارشنبه 19 تیر 92, 16:49
  4. با رفتارهاي ديوونه كننده اين خانم چيكار كنم؟؟؟ وجودمو پر از شك كرده !!!!!
    توسط lover_24 در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 41
    آخرين نوشته: سه شنبه 07 خرداد 92, 21:56
  5. چگونه لات بشويم ؟؟؟؟(كاريكاتور)
    توسط حنان در انجمن سرگرمی و تفریح
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 09 مهر 87, 00:42

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 18:50 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.