سلام,من تازه امروز ثبت نام کردم.آخه همین امشب با شوهرم دعوام شد.تورو به خدا بهم بگین با این شوهر و پدر شوهرم چیکار کنم.کلا از اول مجبوری با هم ازدواج کردیم.الان 2 ساله که با هم ازدواج کردیم.سال اول ازدواج که خیلی درگیری داشتیم و همش دعوا میکردیم.کلا آدم شوهرم یه اخلاقای خاصی دارن.یعنی اینکه خیلی رک و پروو هستند و همیشه از مردم طلب کارن و دوست دارن مردم بهشون کمک کنند.پدر شوهرم خیلی آدم تنبلیه و همیشه میگه امروز بخوریم,فردا خدا کریمه!:mad:دقیقا هم پسراش به خودش رفتند و دوست ندارن پیشرفت کنن .خانواده شوهرم خیلی مهمونی میرن,مخصوصا پدر شوهرم و از این که خودشونو یه جا دعوت کنن ابایی ندارن و خجالت نمیکشن.مشکل من اینه که من از مهمونی دادن بدم میاد.مخصوصا اینکه تازه همدیگر رو دیده باشیم.و با اینکه خانواده شوهرم از وضع مالی ما خبر دارن,باز هم خودشونو دعوت میکنن.:(این مسئله عذابم میده که,مامانم همیشه من و شوهرم رو درک میکنه و حتی برای مهمونی دادن سالی یکبار بهشون, تفره میره و میگه نمیخواد مهمونی بدی.شما الان دستتون تنگه!اما خانواده شوهرم اینو نمیفهمند . تو این وضعیت گرونی به فکر عیش و نوش خودشون هستن.شوهرم زیاد تو قیدو بند این کارا نیست ها!پدرش همش بهش زنگ میزنه که باید چیکار بکنه.و کی باید دعوتشون کنیم.یک مثال اینکه مادر شوهرم یک هفته هست که رفته پیش مادرش شهرستان.و میدونم که شوهر و پسر هاشو بدون غذا نمیذاره و براشون فریزر رو پر میکنه.اما پدر شوهرم دوست داره همه جا چتر بشه و بره بخوره.دیگه ازشون خسته شدم .خیلی دخالت میکنن و نمیذارن زندگیمون رو بکنیم.یکسال عقدمون عذابهایی کشیدم که نگو!باید چیکار کنم؟شوهرم همیشه طرفدار اوناست...
علاقه مندی ها (Bookmarks)