حرف های عذاب آور همسرم حین رابطه

[شمیم الزهرا]

سلام دوستان عزیز همدردی

من خیلی وقته از موضوعی رنج میبرم که از بیان اون در اینجا شرم داشتم اما با دیدن پست شهتاب عزیز انگار داغ دلم تازه شد و تصمیم گرفتم که با شما حرف بزنم و کمک بگیرم.
حتی الان که میخوام بگم از شدت فشار روحی سرم درد میگیره...

من خواهر ندارم و مادر من بسیار خوش لباسن(اما لباس های پوشیده میپوشن) همسرم موقع رابطه از مادرم حرف میزنن،حتی از اندامش میگن ، فحش های خیلی وحشتناکی به مادرم میدن...
یعنی حتی از رابطه با مادرم حرف میزنن(این کارشون همیشگی نیست اما زیاده)
من خیلی زجر میکشم. اوایل یکبار بهش مستقیم گفتم که زمان رابطه درباره دیگران صحبت نکن.
گفت چرا؟خیلی تو حس من کمک میکنه من که منظوری ندارم...
و یک مدت کوتاهی چیزی نمیگفت.دوباره شروع کرد و منم تذکر هایی میدادم...اما بی فایده بود.
الان دیگه نمیگم و خودخوری میکنم حتی تو رابطه من اشک میریزم از شدت ناراحتی بابت حرفایی که میزنه(البته متوجه نمیشه)

من باید چی کار کنم؟دلیل این کار همسرم چیه؟
ممنونم از توجهات شما

- - - Updated - - -

این موضوعو من اصلا نمیتونم به مشاورم(آقا هستن) بگم.
باید با این موضوع کنار بیام؟

[بالهای صداقت]

چرا خودخوری؟
چرا گریه مخفیانه؟
به نظر من برای اینکه نتیجه بگیری
خیلی قاطعانه و در همین حال سرشار از احترام و محبت با همسرت گفتگو کن
بهش این اطمینان رو بده که
الف ) درک میکنی همسرت منظوری نداره و از روی قصد و غرض ورزی ، اون حرف ها رو در مورد مادرت نمیگه
ب) می فهمی و متوجه هستی همسرت چشم پاک هست و سوئ نیت نداره
سپس بهش بگو شنیدن این حرف ها باعث رنجش شما می شود ، چون دوست داری در خلوتتون از خودت بشنوی و از همسرت ... تا تو نیز به احساست متمرکز شوی ( دقت کن ! همسرت را نبر زیر سئوال بلکه شنیده شدن این مدل حرف ها را مورد تاکید خطاب بدهی)
ج) انعطاف هم داشته باش .. ممکن هست از ده بار مراعات کردن یک بار یادش بره و دوباره اون حرف ها رو بزنه ... اون وقت یهو بهم نریز و در همین حال بی تفاوت هم نباش بلکه خیلی صحیح و موقرانه هم ناراحتی ات ر و ابراز کن و هم بهش یادآوری کن
امیدوارم نتیجه بگیری

[شمیم الزهرا]

نمیدونم که حال من طبیعیه یا نه.اما من نمیتونم این حرفارو بگم یعنی خیلی خجالت میکشم.
حتی اون بارهایی که گفتم تو تاریکی بود و هیچ کلمه ی مرتبطی به کار نبردم.
خیلی برام سخته بگم از رابطه با مادرم حرف نزن!نمیدونم حال منو میفهمین؟
ولی فکر کنم چاره ای ندارم یا باید کنار بیام یا باید بهش بگم

- - - Updated - - -

خیلی ممنونم بال های صداقت عزیز که پست منو خوندین و جواب دادین.
ذهن من نمیتونه بپذیره بی قصد اینجور حرفارو میزنه یعنی اخه مگه میشه بدون هیچ قصدی داره میگه؟

[خانوم]

مسلما همسر شما از لحاظ روانی آدم سالمی نیست که با گفتن این حرف های چندش آور لذت میبره .ولی مشکل اصلی شمایی که میذاری این جوری باهات بد رفتاری بشه .. و بلد نیستی حرفتو بزنی و فکر میکنی سکوت کردن و بروی خود نیاوردن و پنهانی گریه کردن راه حل صحیح حل مسایل و مشکلات هست !! حتی پیش روانشناسم که میری سعی در پنهان کاری داری .قبل ازدواج چقدر از همسرت شناخت داشتی و همسرت در این رابطه چه توضیحی به تو میده .

[کامران]

ریشه این کارش من میدونم کجاست: در برخی سایتها و وبلاگها نوشته شده چنین موضوعی در برخی زنان ارگاسمهای خیلی شدید تولید میکنه و لذت مرد هم بالاتر میره! اون قطعا با چنین تفکراتی دست به گریبانه! باید یکی از این مقالات را پیدا کنید و نشونش بدید و بهش بگید در مورد شما لااقل صدق نمیکنه! موفق باشی

[Aram_577]

به نام خدا
سلام
برام سخته اما چند تا مطلب رو عرض میکنم:
1- کتاب "ازدواج مکتب انسان سازی" (نوشته: شهید دکتر پاکنژاد) رو حتما مطالعه بفرمایید.
2- این موضوع به طبیعت فکر فانتزی سازی مردان در آن لحظات مرتبط میباشد واصلا جنبه جدیت در سایر زمانها ندارد. البته شیک پوشی شما به مانند پوشش مادرتان ، در تغییر این فانتزی فکری ایشان به سمت شما کمک خواهد کرد.
3- توصیه های پست "بالهای صداقت" رو حتما عملیاتیش کنید.(ذکر "علاقه شما به کلمات دیگر مشابه" در گفتگو با همسرتان لازم است)
4- مشارکت شما در گفتار در آن زمانها و جهت دهی توسط شما به موضوع جذاب دیگری میتواند کمکارتان باشد.(چه زیباست که در آموزه های دینی ما نیز تاکید بر نداشتن هیچگونه حیای کلامی در اینگونه روابط دارد و تعیین اجر دنیوی و اخروی زیاد در اینکار مشوقی برای همگان در این امور است که بیان آن خارج از موضوع اینجاست)
در پناه حق.

[فرشته مهربان]

شمیم الزهرای گرامی


نیاز هست هردو به حضوراً نزد مشاور بروید .

به نظر می رسد ایشان مطالعه داستانهای مخرب در فضای نت در زمینه روابط محارم را داشته و یا دارد . یکی از عوارض این داستانها آلوده شدن ذهن افراد در خصوص نزدیکان و محارم خود هست و متأسفانه هدف این داستان پردازیها نیز همین هست که روابط انسانی از انسانیت خارج شود و حتی از حیوانیت هم پست تر شود که قطع و یقین مخل سلامت روح و جسم و اجتماع هست .

ابتدا یاد بگیرید و تلاش کنید که در رابطه آدم فعال و خلاق و پرشوری باشید و در سکوت و منفعل نباشید . وقتی شما گرم و فعال و خلاق بودید و حیاء بیجا را کنار گذاشتید و حتی انتظاراتی برای گرم تر شدن در رابطه تان را با همسرت مطرح کنی و در یک کلام تمام توجه ذهنی و انگیزه وی در این موضوع را معطوف به خود کنید ، سپس در موقعیتهای مناسب و عشقولانه از روابط زناشویی سخن به میان بیار و آنچه دوست داری انجام دهد تا رضایت و لذت بیستری حاصل بشه را با او در میان بگذار و ... خیلی ظریف بگو خیلی از عملکردت در این وقت راضیم و بهم لذت زیادی می دهی اما فقط یه چیز کوچلو هست که اذیتم میکنه و از لذت منو بیرون میاره و برام تلخه و دوست ندارم بشنوم . اگر همسرت سئوال کرد چی هست ، بگو وقتی حرف کس دیگری رو میزنی و متأسفانه اصلاض هم حرفهای خوبی نیست . میدونم منظوری نداری و در اون لحظه در حالت عادی نیستی ولی میخوام دیگه پیش نیاد البته اگر برات مهم هست منم لذت ببرم . چون این مسئله کم کم داره لذت رابطه رو از من میگیره و حتی غمگینم میکنه تا حالا احسا ناراحتی ام را پنهان کردم اما دیگه نمیتونم و می ترسم کم کم از رابطه جنسیمون متنفر بشم چون اون حرفها بخصوص که اسم والده منو میاری که محرم هست بهت خیلی خیلی آزارم میده . این مهمترین خواسته من از تو هست وقت رابطه وقتی این نباشه من خیلی از رابطه لذت میبرم . تا حالا هم سعی کردم نشنوم اما نشده و روی من اثر منفی میگذاره که اثرش روز به روز داره بیشتر میشه . وقتی شما بتوانید بخوبی او را جذب کنید و از این نظر جذابیت داشته باشید و نشوان دهید از او در این زمینه خیلی راضی هستی جز این یک مورد که داره اثر معکوس میگذاره یعنی با اینکه از رابطه باهاش لذت میبری اما برای مواجه نشدن با این مسئله میخوای تن ندهی و داری سرد میشی ، اگر نپذیرفت و تأکید به ادامه داشت و اینکه باید شما بپذیری محکم باشید و مصمم و قاطع تعیین کنید که باید نزد مشاور بروید چون این حرفها و ذهنیتها از نظرت مسئله هست و ناسالم است و اثر مخرب و سردی و بی میلی در رابطه به وجود میاره و باید به کمک یک مشاور حل بشه که باید بپذیرم که مهم نباشه برام یا نه تو باید اینرا کنار بگذاری .

سکوت و خود خوری شما قبح زدایی می کند . و منفعل بودن شما از نظر جنسی ، نیاز او را از نظر روحی تأمین نمی کند و این هردو بسیار آسیب زا و خطرناک است . در هرصورت مدیریت درست شما بسیار موثر است .

نزد یک مشاور خانم در خصوص مهارتهای ارتباطی بخصوص ارتباط زناشویی آگاهی کسب کرده و به کار ببندید .

موفق باشید .

[asemani]

در مورد فانتزی های جنسی مردان مطالعه کن. در واقع مردها وقتی روابط جنسیشون جذابیت خودش رو براشون از دست میده رو به این فانتزی ها میارن تا جذابیت رو در ذهنشون ایجاد کنند. منفعل نبودن شما در رابطه جنسی تاثیر زیادی در جذابیت داره و اثر این فانتزی ها رو کمرنگ می کنه.

[شمیم الزهرا]

نمیدونم چطوری ازتون تشکر کنم بابت همدردی و درک من و دادن راهنمایی های بسیار خوب.ممنونم که هستین و منو تنها نمیذارین.
انشاالله تمام تلاشمو میکنم که خیلی جدی ازش بخوام دیگه ازین حرفها نزنه.
من در رابطمون اصلا منفعل نیستم.حتی خیلی مواقع شروع کنندم.آدم سرد مزاجی هم نیستم،اما نمیدونم...
بازم بابت آگاهی دادن من در مورد این مسئله بی نهایت ممنونم

[نازنین آریایی]

سلام شمیم الزهرای عزیز
من فکر می کنم برای مردها خیلی خیلی خیلی مهمه که همسرشون هم لذت ببره و اگر حس کنن نمی تونن این لذت رو برای همسرشون به وجود بیارن احساس بدی پیدا می کنند.
گفتی همیشه این حرفارو نمی زنه و بعضی وقت ها میگه.....به نظرم تو صحبتهات وقتی خیلی خوبید باهم اون زمان هارو یاد آوری کن.مثلا بگو من تو این مدتی که در کنار تو زندگی می کنم چندین بار احساس فوق العاده ای داشتم و دوست دارم بازم اون احساسا برام تکرار شه.احتمالا اون پرس و جو میکنه که کی ها و چرا؟ و براش توضیح بده .اون روزهایی که این جوری حرف نزده بهش نشون بده که چقدر راضی و خوشحالی...بهش بگو وقت هایی که حرف بدی نمی زنی تمام ذهن و فکرم متمرکز رو توست و و حس میکنم ارتباطمون پاکه این باعث میشه لذت روحی و جسمی زیادی ببرم ...

شمیم جان همسرت الکل یا مواد روان گر دان اینا استفاده نمیکنه؟ .نه؟