این تاپیک قبلی مشکل منه
فهمیدم نامزدم معتاده...
این روزها دچار عذاب وجدان شدم...می ترسم رفتنم حال اونو بدتر کنه و دوباره اعتیادشو شروع کنه...مخصوصا حرفایی که میزنه جگرمو اتیش میزنه و میگم نکنه مسبب نابودی یه ادم بشم
اما منم نمی توونم نسبت به اینده ام بی تفاوت باشم...من نمی توونم همچین کسیو به عنوان همسر و تکیه گاهم و پدر بچه هام کسی که قراره یه عمر بهش اعتماد کنم قبول کنم
اما در عین حال با نبودنشم دلم براش تنگ میشه
حالا از جنبه احساسیش بگذریم
شما بودید چیکار میکردید؟؟
آیا واقعا من دارم نامردی میکنم که می خوام برم؟؟( با اینکه حتی واسه خودم سخته اما باید عاقلانه در مورد اینده ام فکر کنم)
آیا این جوری من باید تا اخر عمرم دچار عذاب وجدان باشم که در حق یه نفر بدی کردم و وقتی بهم احتیاج داشت تنهاش گذاشتم؟؟
بعدا که دیگه هیچ خبری از احوالش ندارم ...اگه خدایی نکرده بلایی سرش اومده باشه آیا مسببش منم؟؟ (آخه خیلی بهم وابسته است و همیشه میگفت اگه تو نباشی میمیرم و احتمالا همه برنامه ترکشم واسه من بوده)
بدجایی گیر کردم...کمـــــــــــــــــ ــکم کنیـــــــــــــد
علاقه مندی ها (Bookmarks)