به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 24
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اردیبهشت 92 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1392-2-06
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    65
    سطح
    1
    Points: 65, Level: 1
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    14

    تشکرشده 9 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    فهمیدم نامزدم معتاده...دارم دیوونه میشم...فقط یکی به من بگه چه جوری فراموشش کنم

    فقط دلم همدردی می خواد و اینکه توروخدا یه نفر به من بگه چه جوری میشه یه عالــــــــــــــمه خاطره را فراموش کرد
    مثل خل ها فقط راه می رم و گریه میکنم...دیگه چشمام درد گرفته از بس گریه کردم نفسم بالا نمی یاد...هر چیزیو می بینم یاد اون می افتم...هر ساعتی منتظرشم ...صداش تو مغزم میچرخه...درس می خوونم یاد اون می افتم...توی کوچه خیابون میرم گوشه گوشه اش منو یاد اون می اندازه...همه آهنگای کوفتی که باهم گوش کردیم توی مغزم می چرخه...همه چی ...حتی خودم
    عکسشو نگاه میکنم و گریه میکنم...باورم نمیشه
    8 ماه آزگار روزی نبود بدون اون بگذره...هر روز صبح با تلفن اون بیدار میشدم ...با تلفن اون می خوابیدم...همش حرف میزدیم و می خندیدیم...به خدا دارم دیوونه میشم
    بعد از کلی شکست عشقی دیگه فکر کردم یه نفرو پیدا کردم که عاشقمه که عاشقشم...که باهام صادق و روراسته... دیوونه هم بودیم ...باهاش که بودم انگار هیچ غصه ای تو دنیا نبود...چه نقشه هایی واسه آیندمون داشتیم...تا اینکه بابام بهش شک کرده بود و غافلگیرانه برده بودش آزمایشگاه و فهمیدیم داره قرصایی مصرف میکنه که واسه ترک اعتیاده
    فکر کنین یه آدم سفید تپل درسخون ورزشکار با خانواده ...حتی باورمم نمیشه
    البته یه بار به من گفت که دو سال پیش سیگار میکشیده اما ترک کرده...من چه میدونستم این قصه سر دراز دارد
    فقط یه شب که رفتاراش (عرق کردن و دستپاچه شدن برای رفتن به خوونه) و این موضوع که بعضی وقتا یهویی غیبش میزد نه گوشیشو جواب می داد نه تلفنی نه خبری...منو به موضوع مشکوک کرد و به بابام گفتم...البته از اول به خاطر یکم قرمزی چشماش بابام بهش شک کرده بود
    دلمم براش می سوزه...می ترسم رفتن من باعث بشه برگرده به مواد
    تازه دکتر میگه این رفتار سرخوشانه ای که توش میدیدی و این بگو بخندش واسه قرصایی بوده که مصرف میکرده...فکر نکن این خودش بوده که تو دوست داشتی
    تصمیمم قطعیه من با همچین ادم ضعیف النفس و دروغگویی ازدواج نمیکنم...اما چی کار کنم که اونم ضربه نخوره؟؟...چیکار کنم که خودمم دارم دیوونه میشم؟؟
    هنوز نمی دونه که من میدونم...چون الان توی وضعیتیه که نباید بهش بگم...مسافرته... باید بگذارم وقتی برگشت خوونه اشون بهش بگم...که یهو دوباره گرفتار مواد نشه...البته اگه من واقعا براش اهمیت داشته باشم...مردم از بس نقش بازی کردم و هی مدام داره میگه دوست دارم...خدایا من چی کار کردم که مستحق همچین اتفاق هایی بودم
    تازه داشتم از یه شکست دیگه بلند میشدم و خودمو پیدا میکردم که این سر راهم سبز شد...فکر میکردم چقدر خوشبختم که بعد از اون اتفاق الان اونو دارم...8 ماه زندگیم هدر رفت...من شاگرد اول دانشگاهمون بودم اما حالا مطمئنم تا دو سال دیگم نمی توونم روی تزم کار کنم...حالم خیلی بده
    تورو خدا یکی به من بگه چه جوری اروم تر بشم...گاهی وقت ها دلم می خواد خودکشی کنم
    ویرایش توسط yasiiiii : جمعه 06 اردیبهشت 92 در ساعت 09:52

  2. 7 کاربر از پست مفید yasiiiii تشکرکرده اند .

    Ayeh (جمعه 06 اردیبهشت 92), barani (جمعه 06 اردیبهشت 92), mavara (چهارشنبه 05 تیر 92), Piano4all (یکشنبه 08 اردیبهشت 92), roze sepid (جمعه 06 اردیبهشت 92), یکی مثل شما (یکشنبه 08 اردیبهشت 92), yalda30 (سه شنبه 10 اردیبهشت 92)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 18 اردیبهشت 92 [ 14:01]
    تاریخ عضویت
    1391-10-19
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    270
    سطح
    5
    Points: 270, Level: 5
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    105

    تشکرشده 25 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array
    یاسی عزیز

    خوش آمدی به همدردیف امیدوارم حالت خیلی زود خوب بشه

    نگران نباش، این لحظه ها هم میگذره و تو شادی دوباره خودت را بدست می آری چون اراده قوی داری ، آمدی اینجا تا مشکلت حل بشه :o

    اصلا به فکرهای بد اجازه نده که وارد زندگیت بشه ، شما دختر خوب و موفقی بودی و خواهی بود
    دلیلی نداره به خاطر کسی که دروغ گفته بخواهی ناراحت باشی، به خودکشی فکر بکنی، ...

    خانواده خوبی داری که حواسشان به شماست و کمکت خواهند کرد
    پس خودت هم آرام باش، من هم خاطرات عاشقانه زیادی با نامزدم داشتم ولی همه را گذاشتم کنار، از روال ساده زندگی ام خارج نشدم که به زندگی برگردم
    هر لحظه تو زندگی ماندم و به خودم حق دادم تا اشتباه ناخواسته ی زندگی ام را جبران کنم (انسان هستم و مطمئنا ناخواسته اشتباه کردم)

    اون آقا اشتباه کرده و داره ترک میکنه یا نه، به خودش مربوطه، ولی این وسط بدون تعارف بگو با ایشان زندگی نخواهی کرد و دلیلی برای ادامه اشتباه وجود نداره، همین
    نگران ایشان نباش :rolleyes:

  4. 6 کاربر از پست مفید Ayeh تشکرکرده اند .

    mavara (چهارشنبه 05 تیر 92), roze sepid (جمعه 06 اردیبهشت 92), toojih (جمعه 06 اردیبهشت 92), هلیا66 (جمعه 06 اردیبهشت 92), yalda30 (سه شنبه 10 اردیبهشت 92), yasiiiii (جمعه 06 اردیبهشت 92)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اردیبهشت 92 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1392-2-06
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    65
    سطح
    1
    Points: 65, Level: 1
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    14

    تشکرشده 9 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آخه اون با من کاری کرده که من اسم خودمم می شنوم یاد اون می افتم به همه جای زندگی من حمله کرد...دلم براش می سوزه دلم براش تنگ میشه
    یاد همه اون برنامه هایی که برای آینده داشتیم می افتم دلم اتیش میگیره

    - - - Updated - - -

    آخه اون با من کاری کرده که من اسم خودمم می شنوم یاد اون می افتم به همه جای زندگی من حمله کرد...دلم براش می سوزه دلم براش تنگ میشه
    یاد همه اون برنامه هایی که برای آینده داشتیم می افتم دلم اتیش میگیره

  6. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام یاس عزیز!!
    شرایط واقعا سختی داری...
    به نظرم فعلا هیچ تصمیمی نگیر چون ممکنه بعدا پشیمون بشی.
    عزیزم اگر این آقا به فکر ترک افتاده به نظرم یک فرصت بهش بده.ضرر که نمی کنی بعدا هم پشیمون نمیشی که ای کاش بهش فرصت می دادم شاید....(به هر حال برای طلاق همیشه وقت هست!)
    عزیزم انسان باید چه در شرایط سخت و چه در شرایط خوشی کنار همسرش باشد

    - - - Updated - - -

    خیلی ها ترک کردند و پاک موندن.تو برنامه ماه عسل دیدم خانمی متوجه اعتیاد نامزدش شده بود(تازه اون آقا به فکر ترک هم نبوده و از نوجوانی معتاد بوده!!!!) و با همکاری اون خانم کاملا پاک شده بود و بعد از پاکی زندگی خیلی خوبی شروع کرده بودند....

    - - - Updated - - -

    با توجه به شکست هایی که قبلا داشتی به نظرم این بار تمام تلاشت را بکن که این مساله را حل کنی و زود پاکش نکنی.
    البته حتما با دکترش دوباره صحبت کن!!!

  7. 5 کاربر از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده اند .

    asemani (جمعه 06 اردیبهشت 92), yalda30 (سه شنبه 10 اردیبهشت 92), yasiiiii (جمعه 06 اردیبهشت 92), سارا@ (شنبه 07 اردیبهشت 92), شیدا. (شنبه 07 اردیبهشت 92)

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اردیبهشت 92 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1392-2-06
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    65
    سطح
    1
    Points: 65, Level: 1
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    14

    تشکرشده 9 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ما هنوز عقد نکرده بودیم و در حد نامزد همین طوری بودیم...از این لحاظ که خیلی خدا را شکر میکنم که قبل از همه این مراسم ها همه چیز مشخص شد
    اما احساس که این چیزا سرش نمیشه...من تا کی با دیدن یا شنیدن هر چی که منو یاد اون می اندازه باید گریه کنم؟!!
    کاش یه روشی بود ادم حافظشو پاک میکرد
    از صبح که پا میشم گریه میکنم تا خود شب...همش منتظر یه معجزه ام...یکی بیاد بگه همش یه شوخی بود
    هیچ کاری نمی توونم توی زندگیم بکنم...از همه چیز عقب موندم

    - - - Updated - - -

    آخه کسی که معتاد بوده و با اینکه کلیم در این مورد ازش پرسیدم و ازش فقط صداقت خواستم بهم دروغ گفت...به درد زندگی می خوره؟؟؟ می توونه پدر بچه های من باشه؟؟؟ می توونه تکیه گاه من باشه؟؟؟می توونم یه عمر با اعتماد باهاش زندگی کنم؟؟؟
    نه من دیگه به هیچ عنوان حتی اگه قرار باشه تا آخر عمرم افسرده باشم با اون ازدواج نمی کنم

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 اردیبهشت 92 [ 22:46]
    تاریخ عضویت
    1392-2-06
    نوشته ها
    12
    امتیاز
    65
    سطح
    1
    Points: 65, Level: 1
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class
    تشکرها
    14

    تشکرشده 9 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چرا هیچکی به من کمک نمیکنه؟!!! من دارم دیوووونه میشم
    حتی شب ها هم خوابم نمی بره
    این بی قراری هام توی شب ها بیشتره...تورو خدا یکی بهم بگه چیکار کنم

  10. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 13 تیر 93 [ 20:39]
    تاریخ عضویت
    1392-1-07
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    1,246
    سطح
    19
    Points: 1,246, Level: 19
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 298 در 112 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به مرور ایشالله درست میشه
    جناب sci یه روش جالبی برای فراموش کردن و بخشیدن یاد دادن
    یکم بگردی پیدا میشه ، اگه پیدا نکردی فردا خودم لینکشو بهت میدم
    زیاد بهش فکر نکن درست میشه

  11. 2 کاربر از پست مفید هدف تشکرکرده اند .

    yasiiiii (شنبه 07 اردیبهشت 92), شیدا. (شنبه 07 اردیبهشت 92)

  12. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 تیر 00 [ 10:36]
    تاریخ عضویت
    1392-1-18
    نوشته ها
    217
    امتیاز
    10,303
    سطح
    67
    Points: 10,303, Level: 67
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 147
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    388

    تشکرشده 576 در 165 پست

    Rep Power
    44
    Array
    سلام.راستش من هیچ علم و یا راهکاری ندارم که پیش پات بزارم
    پست دادم که بهت بگم غصه ی شرایط سخت زندگیتو نخور.که بگم ما هستیمو میخونیم حرفاتو.که بگم خودتو ذره ذره آب نکن.
    مطمئن باش که همه توی زندگیشون شرایط سختو دارن.توکلت به خدا باشه که بتونی توی امتحاناتش سربلند باشی
    تکنیک های زیادی توی این تالار هست،بخونشون
    با ارزوی شاد ترین روزها دوست من:)

  13. 2 کاربر از پست مفید hanie_66 تشکرکرده اند .

    yasiiiii (شنبه 07 اردیبهشت 92), شیدا. (شنبه 07 اردیبهشت 92)

  14. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 14 اردیبهشت 92 [ 17:46]
    تاریخ عضویت
    1392-1-17
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    215
    سطح
    4
    Points: 215, Level: 4
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 24 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام خانم یاسی
    شما دنبال معجزه ای؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    فکر نمیکنی همینکه داره ترک میکنه خودش معجزست؟
    شما به خاطر اینکه این اقا از اعتیادش ناراحت بوده و خجالت میکشیده و میخواسته ترک کنه که چیزی به اسم اعتیاد درش نباشه به شما نگفته که معتاده یا بوده و حالا داره به خواست خدا ترک میکنه:پس دلیل برای ناراحت شدن از دروغش نداری(ینی نباید داشته باشی)
    سریع تصمیم به جدایی نگیر مطمئن باش بعد جدایی از شما بازم طرف مواد میره
    نمیگم زندگیت رو فدا کن خدایی نکرده ولی فقط بهش اجازه بده تا دوباره طعم سالم بودن رو بچشه
    از سفر برگشت بگو که فهمیدی و حتی یک لحظه حاظر نیستی با ادمی که گرفتار مواد زندگی کنی و با مشورت بابات یه زمانی رو بهش بده تا کاملا ترک کنه
    و حتما ازش بخواه در جلسات ترک اعتیاد شرکت کنه و برای اطمینان خاطر شما و خانوادت هر سری که معمولا یک ماه یباره اون مدال (چیزی شبیه مدال که رنگ بندی داره فکر کنم از زرد شروع میشه هر مرحله رنگش با زمان ترکش عوض میشه)ترک و پاک بودن و موندنش رو براتون بیاره و شکر خدا بابات میتونه برای اطمینان بره از راهنمای جلسش اطمینان خاطر بگیره
    شما یاسی جان بدون که الان اکثریت جامعه به این کوفتی مبتلان حالا با قرص یا مواد مخدر ولی فقط حوصله میخواد تا ترک کنه

  15. 5 کاربر از پست مفید nahale1 تشکرکرده اند .

    mehdihn (شنبه 25 خرداد 92), هلیا66 (شنبه 07 اردیبهشت 92), مصباح الهدی (یکشنبه 08 اردیبهشت 92), yasiiiii (شنبه 07 اردیبهشت 92), سارا@ (شنبه 07 اردیبهشت 92)

  16. #10
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    وقتی پدرت بردتش آزمایشگاه و ازش آزمایش گرفتن، چطور نمی دونه که شما می دونی؟

    نظر خانواده ات چی هست؟
    نظر پدرت؟

    بهتره الان که اینقدر تحت تاثیر احساساتت هستی تصمیم نگیری.
    بهش بگو که یک مساله ای پیش اومده می خوای یک مدت تنها باشی و فکر کنی.
    یه چند روزی صبر کن بعد تصمیمت را بهش بگو.

  17. 2 کاربر از پست مفید شیدا. تشکرکرده اند .

    yalda30 (سه شنبه 10 اردیبهشت 92), yasiiiii (شنبه 07 اردیبهشت 92)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: جمعه 21 شهریور 93, 11:37
  2. پاسخ ها: 20
    آخرين نوشته: سه شنبه 10 اردیبهشت 92, 01:57
  3. چجوری برگردونمش؟دارم دیوونه میشم
    توسط marziehh در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: سه شنبه 01 شهریور 90, 15:52
  4. دارم دیوونه میشم
    توسط illia2005 در انجمن ارتباط مراجعان - مشاوران
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: شنبه 15 فروردین 88, 22:22

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:31 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.