به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13

Hybrid View

  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 10 آذر 96 [ 14:14]
    تاریخ عضویت
    1390-5-17
    نوشته ها
    124
    امتیاز
    6,334
    سطح
    51
    Points: 6,334, Level: 51
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 86 در 41 پست

    Rep Power
    25
    Array

    قهر ،قهر و قهر

    با سلام دوستای خوبم من بد جور مستاصل و درمونده شدم شدیدا به کمک احتیاج دارم
    هشت ماه با همسرم زندگی می کنم ما تقریبا همسن و سالیم 4 ماه از من بزرگتره .اختلاف نظر خیلی داریم به طوری که الان بیشتر از این که بخواهیم با حرف بزنیم ترجیح می دیم به خاطر بوجود نیومدن تنش و درگیری با هم قهر کنیم و حرف نزنیم و این قهر یک هفته تا ده روز هم طول می کشد و تو این مدت های طولانی کلا از زندگی هم می ریم بیرون و مثل همخونه زندگی می کنیم که هیچ کاری به کار هم نداریم البته اوایل تمام این قهر ها از طرف من بود اما اون زود منت کشی می کردو آشتی می کرد اما الان دیگه پا پیش نمی زاره و اینقدر زمان طولانی می شه که گاهی فراموش می کنم ازدواج کردم
    عمده مشکلاتمون سر اومدن به موقع به خونه است . من خیلی دوست دارم شوهرم کارش که تموم شد بیاد خونه مثل همه زنهای دیگه اما اون ترجیح می ده بعد از کارش وقتش رو بیرون از خانه (باشگاه بیلیارد) بگذرونه و آخر شب بیاد خونه . وقتهایی که این کار رو می کنه شدیدا با هم درگیر می شیم و به قهر های طولانی منجر می شه تا حالا صد بار سر همین موضوع درگیر شدیم اما نه اون کوتاه می آد نه من .می گه برو سر خودت رو یه جا گرم کن که اینقدر به من گیر ندی اما من دوست دارم وقتی ازدواج کردم همه جا فقط با شوهرم برم تا حالا پیش مشاور نرفتیم نمی دونم اشکال از منه یا اون
    خواهش می کنم راهنمایی ام کنید

  2. 2 کاربر از پست مفید rahaaaaaaa تشکرکرده اند .

    rahghozar (پنجشنبه 29 فروردین 92), صاعد (پنجشنبه 29 فروردین 92)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    سلام رها جان.
    چند سالتونه ؟
    شوهرتون چه ساعتی کارش تموم میشه ؟ چند ساعت دیر میاد خونه ؟ هر روز این قضیه تکرار میشه یا فقط بعضی روزا ؟
    گفتی مشکل عمده تون سر این چیزاست. مشکلات دیگه ای که سرش درگیر میشین چیا هستن ؟
    شما شاغل هستین یا خونه دار ؟ تحصیلاتتون چقدره ؟

  4. 3 کاربر از پست مفید asemani تشکرکرده اند .

    rahghozar (پنجشنبه 29 فروردین 92), چشمک (پنجشنبه 29 فروردین 92), صاعد (پنجشنبه 29 فروردین 92)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 خرداد 94 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1392-1-28
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    3,142
    سطح
    34
    Points: 3,142, Level: 34
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 58
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    22

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام رها خانم
    چند سوالم من بپرسم ایراد نداره
    از اول اینطوری بود دیرمیامد یا به مرور بیشتر شده؟
    شما در منزل کنار همسرتون هستید زیاد در مورد مسائل مختلف حرف میزنید یا بهتره بگم میزدید؟

  6. کاربر روبرو از پست مفید rahghozar تشکرکرده است .

    چشمک (پنجشنبه 29 فروردین 92)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 بهمن 92 [ 18:58]
    تاریخ عضویت
    1390-2-30
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    620
    امتیاز
    4,643
    سطح
    43
    Points: 4,643, Level: 43
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Social1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    3,824

    تشکرشده 3,762 در 695 پست

    Rep Power
    75
    Array
    سلام
    من که میگم یه مدت کاری به کارش نداشته باش البته یکمی زمان می بره تا همه چی درست بشه اما حوصله به خرج بده و صبر داشته باش ..
    البته وقتی می گم کاری نداشته باش نه اینکه قهر باشی بلکه خیلی عادی و طبیعی رفتار کن و همیشه به خودت برس و موقع اومدن همسرت به خونه توی هر ساعتی که باشه با لبخند ازش استقبال کن .
    در ضمن سعی کن خانواده همسرت رو هم تند تند به خونتون دعوت کنی و اصلا هم به همسرت اصرار نکن که به خاطر اونها زود بیاد خونه بلکه اجازه بده تا خودش کم کم متوجه موضوع بشه که باید برای زندگیش هم وقت بزاره و کنارش می تونه هفته ای یکبار یا دوبار به سرگرمیهای مورد علاقه اش بپردازه ..
    اینجوری وقتی ببینه تو مشغول زندگیت هستی و همه چی رو خوب و گرم توی دستت گرفتی و برای خودت برنامه منظمی داری کم کم اون هم وارد زندگی میشه .
    هیچگاه دلت را به روزگـــــــار مسپار که دریایی از ناامیدی هست ...
    دلت را به خــــــدا بسپار که دریایی از امید است...

  8. 3 کاربر از پست مفید چشمک تشکرکرده اند .

    rahghozar (پنجشنبه 29 فروردین 92), فرهنگ 27 (پنجشنبه 29 فروردین 92), کامران (جمعه 30 فروردین 92)

  9. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 13 تیر 93 [ 20:39]
    تاریخ عضویت
    1392-1-07
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    1,246
    سطح
    19
    Points: 1,246, Level: 19
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 298 در 112 پست

    Rep Power
    0
    Array
    متاسفانه شوهر شما هنوز از دنیای مجردی بیرون نیومده
    باید باهاش منطقی صحبت کنید که سایه بالا سر شما باشه و شما انتظار داری ظهر مثلا ناهار رو با هم بخورید
    با آرامش ازش بخواید این مدل زندگی رو کنار بزاره وگرنه عاقبت خوشی نداره
    در همون اوایل که این اتفاق ها پیش اومده باید در کنار قهرتون تعهد ازش میگرفتید ( لفظی ) برای این کار که نکردید
    این قهرها و ناز کشیدن اینقدر تکرار شده که برای شوهرتون یه چیز طبیعی شده و برای همین الان دیگه ناز شمارو نمیکشه
    یه مشاور خانواده برید به نظرم میتونه کمک کنه

  10. 2 کاربر از پست مفید هدف تشکرکرده اند .

    rahghozar (پنجشنبه 29 فروردین 92), کامران (جمعه 30 فروردین 92)

  11. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام

    شما و همسرت چند سالتونه؟

    تحصیلات و شغلتون چیه؟

    چطور باهم اشنا شدید؟

    رها جان

    یکی از دلایلی که همسرت دوست نداره زود بیاد خونه همین موضوع قهر کردنهای مکرر شما ست.که الان دیگه نه تنها برای همسرت عادی شده بلکه خودش هم اقدام به این کار میکنه

    باید کانون گرم خونه رو برای همسرت اماده کنی تا بعد از اتمام کار با ذوق و شوق بیاد خونه.

    برقراری ارامش..اماده کردن غذای خوب و اراسته کردن خودت و استقبال رفتنش موقع امدن به منزل خیلی میتونه همسرت رو تشویق کنه تا بعد از کار برگرده خونه

    تصور میکنم شما و همسرت در یک لوپ معیوب افتادید.همسش شما از قهرهای شما و اختلافات با شما ناراحته و شما هم از دیر منزل امدنهای ایشون و این مدام تکرار میشه

    مهمترین کاری که میکنی اینه که ارامش خونه رو برقرار کنی و ببینی چی همسرت رو خوشحال میکنه

    کار همسرت هم خالی از ایراد نیست اما چون مافقط به شما دسترسی داریم میتونیم به شما بیگیم چیکار کن و چیکار نکن

    - - - Updated - - -

    سلام

    شما و همسرت چند سالتونه؟

    تحصیلات و شغلتون چیه؟

    چطور باهم اشنا شدید؟

    رها جان

    یکی از دلایلی که همسرت دوست نداره زود بیاد خونه همین موضوع قهر کردنهای مکرر شما ست.که الان دیگه نه تنها برای همسرت عادی شده بلکه خودش هم اقدام به این کار میکنه

    باید کانون گرم خونه رو برای همسرت اماده کنی تا بعد از اتمام کار با ذوق و شوق بیاد خونه.

    برقراری ارامش..اماده کردن غذای خوب و اراسته کردن خودت و استقبال رفتنش موقع امدن به منزل خیلی میتونه همسرت رو تشویق کنه تا بعد از کار برگرده خونه

    تصور میکنم شما و همسرت در یک لوپ معیوب افتادید.همسش شما از قهرهای شما و اختلافات با شما ناراحته و شما هم از دیر منزل امدنهای ایشون و این مدام تکرار میشه

    مهمترین کاری که میکنی اینه که ارامش خونه رو برقرار کنی و ببینی چی همسرت رو خوشحال میکنه

    کار همسرت هم خالی از ایراد نیست اما چون مافقط به شما دسترسی داریم میتونیم به شما بیگیم چیکار کن و چیکار نکن
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  12. 3 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    asemani (پنجشنبه 29 فروردین 92), del (پنجشنبه 29 فروردین 92), کامران (جمعه 30 فروردین 92)

  13. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 10 آذر 96 [ 14:14]
    تاریخ عضویت
    1390-5-17
    نوشته ها
    124
    امتیاز
    6,334
    سطح
    51
    Points: 6,334, Level: 51
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 86 در 41 پست

    Rep Power
    25
    Array
    سلام خوشحالم که پیام های شما دوستان عزیزم را دریافت کردم خیلی وقت بود با کسی حرف نزده بودم دلم داشت می پکید اما الان احساس خوبی دارم که تنها نیستم
    و اما جواب سوالات شما دوستان گلم
    من 30 سالمه و کارمند و همسرم 31 . ما در گروه کوهنوردی با هم آشنا شدیم راستش موقع ازدواج نه کار داشت نه پول و نه هیچ چیز دیگه فقط یه اخلاق خوب داشت و ظاهر خوب در کل آدم بدی نیست اما اون وقتها ما هر روز هفته رو با هم بودیم همیشه کنارم بود آخر هفته با هم کوه می رفتیم باهاش بم خوش می گذشت من هیچ توقع مالی ازش نداشتم فقط می خواستم دوستم باشه همراهم باشه تو زندگی .و در دوران قبل از عقد همین طور بود اون وقتها ما خیلی بیشتر از الان که ازدواج کردیم کنار هم بودیم . شاید تنها انگیزه من از ازدواج همین بود .یکسال عقد بودیم تو این مدت دست به چند تا کار زد که همش شکست خورد سرمایه این کارها رو هم من براش جور می کردم . بعد از عقد اختلافامون شروع شد ترس من از آینده و بیکاری همسرم باعث می شد کمی بهش غر بزنم تا این که خدا خواست یه کار خوب براش پیدا شد و اون هم با جدیت هر چه تمام تر مشغول به کار شد و الان یکساله که سرکاره و هر چی هم که حقوق می گیره تمام و کمال می ده به من به خاطر پولهایی که قبلا بهش داده بودم و از دست داده بود ما هم بدون هیچ جشن و عروسی و ..... اومدیم طبقه بالای خونه بابام و زندگی مون رو شروع کردیم .
    توصیه هایی که شما می گین در عمل برای من واقعا سخته وقتهایی که احساس بدی بم دست می ده ناراحتی و عصبانیت تمام وجودم رو پر می کنه اینقدر که حتی سر سوزن هم حس خوب تو وجود م نمی مونه و این حس فقط با یه دعوا داد و بیداد و یا قهر التیام می شه . وقتی که بعد از قهر آشتی می کنیم یه هفته اولش خوبه بعدش دوباره همون آش و همون کاسه همین که من سر موضوعی باهاش بحث کنم می زاره می ره و آخر شب می آد و من هم که از این کارش متنفرم باید یه جور دیگه ای تلافی کنم و .... این می شه که همه چی رو خراب می کنیم . باز هم منتظر جواب هاتون هستم

  14. #8
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    رهای عزیز

    اصل زندگی همینه.اینکه در اوج ناراحتی و عصبانیت بتونی خودت و احساساتت رو کنترل کنی و نذاری منحرفت کنه

    یادت باشه همیشه ممکنه این التیام که نیازمند دعواست خوشایند نباشه و همه چیز به خوبی و خوشی تموم نشه.

    یه زن عاقل و با سیاست هیچ وقت سر شوهرش دادو بی داد نمیکنه.هیچ وقت باهاش قهر نمیکنه تا اون از خونه فراری بشه.

    مطمئن باش اگر ا این روند نادرست پیش بری دیگه همسرت به داد و بی دادهات هم توجه نمیکنه و اونم براش عادی میشه

    همسرت خسته شده.از کشمکش و دعوا و درگیری باهات.

    مراقب زندگیت باش.یادت باشه اون بیرون متاسفانه همونقدر که برای زنها کمین میکنن برای مردها هم میکنن.
    اجازه نده زندگیت به خاطر عدم صبوری و سیاستت از دست بره که بعد از اون دیگه پشیمونی سودی نداره.

    ممکنه شما وقتی معنی سیاست و درایت رو فهمیدی خیلی دیر شده باشه

    برای همسرت طنازی کن.نه مردانگی.نه داد و بی داد.خواسته هات رو با لوس کردن خودت و با ناز کردن بگو.

    منم اوایل زندگی که با همسرم اختلاف زیاد داشتم همسرم دوست نداشت از سرکار زود بیاد خونه.اما کم کم که بعدا مشکلاتمون به مرور کمتر شد تازه یک ساعت هم زودتر مرخصی میگرفت و میامد خونه.

    راستش من از صحبتهات بیشتر شما رو مقصر میبینم.چرا که این زنه که میتونه خونه رو تبدیل کنه به کانون ارامش و یا میدان جنگ.

    بازم بهت میگم.همسرت خسته شده از این همه کشمکش.و این یه زنگ خطر برای زندگیتونه

    فقط و فقط با صبوری خانومی و درک همسرت میتونی اوضاع رو درست کنی.ضمن اینکه یاد باشه طولانی شدن این کشمکشها و دعواها اصلا خوب نیست
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  15. 4 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    barani (پنجشنبه 29 فروردین 92), کامران (جمعه 30 فروردین 92), چشمک (جمعه 30 فروردین 92), مسافر زمان (شنبه 07 اردیبهشت 92)

  16. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    رها جان من نمی دونم که تو انتظار داری همسرت چقدر از وقتش رو با تو بگذرونه .
    من مجردم. اما فکر می کنم در آینده به همسرم این حق رو میدم که زمان هایی رو هم برای خودش داشته باشه. زمانهایی که بتونه با دوستاش سپری کنه. نمیگم تمام زمانش رو. نه . اما بالاخره در طول هفته چند ساعتی با دوستاش بودن (دوست مناسب) فکر نمی کنم آسیبی به زندگی بزنه .
    ببین خانمی من برای همین این سوال رو پرسیدم که هنوز منتظرم جواب بدی
    شوهرتون چه ساعتی کارش تموم میشه ؟ چند ساعت دیر میاد خونه ؟ هر روز این قضیه تکرار میشه یا فقط بعضی روزا ؟
    یه سوال دیگه
    آیا تو از دسته خانم هایی هستی که انتظار داری تمام زمان های همسرت با تو بگذره و در واقع یه خانم وابسته هستی ؟
    البته این که گفتی کارمندی من فکر نمی کنم که خیلی وابسته باشی. چون زمان کمی برای رسیدن به کارات داری با این اوضاع .
    اول این موضوع باید مشخص بشه که تو چقدر به همسرت متکی هستی که اگه این موضوع حل بشه اون وقت میشه در مورد همسرت قضاوت کرد.
    اگه ممکنه یه کمی در مورد این موضوع صحبت کن
    موفق باشی

  17. کاربر روبرو از پست مفید asemani تشکرکرده است .

    شیدا. (جمعه 30 فروردین 92)

  18. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 10 آذر 96 [ 14:14]
    تاریخ عضویت
    1390-5-17
    نوشته ها
    124
    امتیاز
    6,334
    سطح
    51
    Points: 6,334, Level: 51
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 86 در 41 پست

    Rep Power
    25
    Array
    آسمانی عزیز همسرم معمولا ساعت 5-6کارش تموم می شه البته بعضی روزها بیشتر دوست داره از کارش که تعطیل می شه دو سه ساعت بره باشگاه بعدش بیاد خونه معمولا سه تا چهار روز در هفته البته قبلا روزهای تعطیل هم می رفت که با کلی قهر و دعوا بالاخره قانع شد روزهای تعطیلش جایی نره البته غیر از روزهایی که با هم قهریم
    من آدم وابسته ای نیستم .همسرم می گه زور گو و خود رایی اما خوب دوست دارم بیشترین توجه همسرم به خونه و زندگی اش باشه نه چیزهایی دیگه . از تنها بودن توی خونه متنفرم دوست دارم منم که از سرکار می آم اونم هم که کارش تموم می شه با هم خونه باشیم . من خیلی مستقل هستم و به تنهایی از عهده هر کاری بر می آم اما احساس می کنم همسرم بد عادت شده اون زیادی از بابت من خیالش راحته و از خودش سلب مسئولیت کرده

  19. 2 کاربر از پست مفید rahaaaaaaa تشکرکرده اند .

    barani (پنجشنبه 29 فروردین 92), کامران (جمعه 30 فروردین 92)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:24 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.