به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 دی 92 [ 06:46]
    تاریخ عضویت
    1391-12-26
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    621
    سطح
    12
    Points: 621, Level: 12
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    New تورو خدا کمکم کنید: خانواده شوهرم وقتی‌ میان دیگه نمیرن!

    سلام دوستان. من یه مشکلی‌ دارم که توی این ۳ سالی‌ که ازدواج کردم همیشه همراهم بوده.


    همسرم تک پسر هست و به جز اون یه خواهر دیگه هم هست که ازدواج کرده و خارج از ایران زندگی‌ میکنه. من با خانواده همسرم توی ۲ شهر زندگی‌ می‌کنیم، از اول ازدواجم با این اخلاق شوهرم که بدون توجه به نظر من خانوادش رو دعوت میکرد مشکل داشتم. یعنی‌ اینقدر در غیابِ من بهشون زنگ می‌زنه بیاین بیاین که میان البته وقتی بعد از دو ما ه وقتی‌ میخوان برن هم به همین منوال هست نمیذاره برن، یعنی‌ کمتر از یک ماهی‌ ۲ماه نمی‌‌مونن، من هم بالاخره خسته میشم چقدر مهمون آخه، البته آدم‌های خوبی‌ هستن اما به هر حال مهمونند!می‌خوام لباس راحت بپوشم با شوهرم راحت باشم! در ضمن خونه‌ها هم که توی تهران خیلی‌ کوچیک هستن (البته لازم به ذکر که این خونه مال خودشونه دادن به ما که توش برای یک مدتی‌ زندگی‌ کنیم)...یعنی‌ خودشون نمی‌بینن که من زیاد بهشون تعارف نمیکنم؟! بعد از یک مدتی‌ که می‌مونن اعصابم حسابی‌ خورد میشه...

    الان کارِ من برای اون ورِ آب درست شده یعنی‌ همسرم از طریقِ من داره میاد اون ور. برای ادامه تحصیح در مقطع دکترا پذیرش و بورسیه شدم.میریم همون شهری که خواهرِ همسرم هست... الان از ترس دارم به خودم میلرزم، آخه همین الانش که ما اونجا نیستیم۳-۴ ماه اونجا می‌مونن، دیگه وقتی‌ ما هم بریم ۶ ماه ۶ ماه میان می‌مونن پیشمون!

    از طرفی‌ هروقت چنین چیزی در این مورد به همسرم گفتم با واکنش خیلی‌ بدش مواجه شدم! قهر کرده و گفته به تو ربطی‌ نداره:mad: تا جائی‌ که با صد تا عذرخواهی آشتی‌ کرده ! سر خانوادش خیلی‌ خیلی‌ حساسه...و اصلا اینکه نظر من در مورد اومدنشون چیه اصلا واسش مهم نیست

    لطفا به من بگید چیکار کنم با این مشکل یا اینکه وقتی‌ میان کمتر بمونن؟ چه سیاستی در پیش بگیرم که ۳-۴ ماه نیان خونم بمونن، اون هم با سبکِ زندگی‌ اونجا که همه درگیرن!
    یا به نظرتون تا اخر عمر مدارا کنم؟
    چرا همسرم فکر می‌کنه من در این مورد حقِ نظر دادن ندارم؟ خدایا دارم از عصبانیت می‌ترکم!

  2. کاربر روبرو از پست مفید Shania Shafie تشکرکرده است .

    صاعد (چهارشنبه 28 فروردین 92)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    سلام عزیزم. امیدوارم با همکاری کارشناسا مشکلت زودتر حل بشه
    به نظر من که شما هم حق داری در این مورد اظهار نظر کنی. چون این خونه و زندگی مشترکه . اما برای نحوه بیان کردنش که همسرت ناراحت نشه هم باید سیاست درستی در پیش بگیری .
    یه سوال ! خانواده همسرت چند وقت به چند وقت به دیدن شما میان که این همه طولانی مدت می مونن؟

  4. 3 کاربر از پست مفید asemani تشکرکرده اند .

    barani (چهارشنبه 28 فروردین 92), Shania Shafie (چهارشنبه 28 فروردین 92), شیدا. (چهارشنبه 28 فروردین 92)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 دی 92 [ 06:46]
    تاریخ عضویت
    1391-12-26
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    621
    سطح
    12
    Points: 621, Level: 12
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط asemani نمایش پست ها
    سلام عزیزم. امیدوارم با همکاری کارشناسا مشکلت زودتر حل بشه
    به نظر من که شما هم حق داری در این مورد اظهار نظر کنی. چون این خونه و زندگی مشترکه . اما برای نحوه بیان کردنش که همسرت ناراحت نشه هم باید سیاست درستی در پیش بگیری .
    یه سوال ! خانواده همسرت چند وقت به چند وقت به دیدن شما میان که این همه طولانی مدت می مونن؟

    عزیزم ممنون از جوابت...راستش دنبال یه راه خیلی‌ خوب و با سیاست برای بین خواسته‌ام می‌گردم راه بحث و گریه و ... جواب نمیده...عزیزم خانواده همسرم مدام در رفت و آمدن مثلا ۳ ماه می‌رن خارج پیشِ دخترشون میموند...بعد یک ماه میان تهران دوباره ۱-۲ ماه می‌رن شهرشون دوباره برمی‌گردن پیشِ ما...در واقع هیچ وقتی‌ نیست که برنامه برای اومدن نداشته باشن

    مثلا من چند وقت دیگه تولد شوهرمِ خیلی‌ برنامه ریخته بودم که مفصل بگیرم اما باز دارن میان و خدا میدون کی‌ برند...واقعا از این روند خسته ام! دلم می‌خواد با همسرم تنها باشم...وقتی‌ تنهاییم همه چیز بهتره.

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 06 آذر 93 [ 14:07]
    تاریخ عضویت
    1392-1-26
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    1,404
    سطح
    21
    Points: 1,404, Level: 21
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 96
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    32

    تشکرشده 37 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نه به خونواده من که الان 8 ماهه تو استان دیگه هستیم و نیومدن ببین پسرشون و عروسشون دارند چیکار میکنند تازه اونم اصفهان که جای دیدنی داره نه تهران نه به خونواده شوهر تو که همیشه اونجان!!

  7. کاربر روبرو از پست مفید noreplayshop تشکرکرده است .

    barani (چهارشنبه 28 فروردین 92)

  8. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 25 مهر 94 [ 02:46]
    تاریخ عضویت
    1391-12-26
    نوشته ها
    80
    امتیاز
    2,284
    سطح
    28
    Points: 2,284, Level: 28
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 4.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 91 در 52 پست

    Rep Power
    0
    Array
    عزیزم هیچوقت با یه مرد سر خانوادش نجنگ چون مردا همیشه برنده هستن .. شما هیچ کاری نمیتونی بکنی چون اونها پسرشون رو میخوان و میخوان با اون در رفت و امد باشن . تنها کاری که میتونی بکنی اینه که با اون ها مثل یک مهمون رفتار نکنی یعنی بذار اون ها هم کارای خونه رو انجام بدن و کار بهشون بسپار نه این که مثل یه مهمون بشینن و دست به سیاه و سفید نزنن چون کسی که 3 ماه میاد میونه دیگه مهمون نیست

  9. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 17 دی 92 [ 06:46]
    تاریخ عضویت
    1391-12-26
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    621
    سطح
    12
    Points: 621, Level: 12
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط خانوم نمایش پست ها
    عزیزم هیچوقت با یه مرد سر خانوادش نجنگ چون مردا همیشه برنده هستن .. شما هیچ کاری نمیتونی بکنی چون اونها پسرشون رو میخوان و میخوان با اون در رفت و امد باشن . تنها کاری که میتونی بکنی اینه که با اون ها مثل یک مهمون رفتار نکنی یعنی بذار اون ها هم کارای خونه رو انجام بدن و کار بهشون بسپار نه این که مثل یه مهمون بشینن و دست به سیاه و سفید نزنن چون کسی که 3 ماه میاد میونه دیگه مهمون نیست
    خانوم عزیز شما کاملا درست می‌گید...خودم به تجربه بهم ثابت شده که اگر به همسرم بگم فقط فاصله مون زیاد می‌شه! اما این روش برام عملی‌ نیست این یک ماه رو تحمل می‌کنم، اما با اینکه وقتی‌ از ایران بریم ۶ ماه ۶ ماه میان می‌مونن چیکار کنم؟

    دوستان لطفا کمکم کنید... آخه چرا من نمیتونم مثل بعضی‌ از زنها قهر کنم! و سرِ حرفم بایستم و بگم از این همه معهمون خسته ام. بگم زندگی‌ من هم هست...

    از مدیر همدردی هم می‌خوام لطف کنن نظرشون رو بگن!

  10. کاربر روبرو از پست مفید Shania Shafie تشکرکرده است .

    چشمک (پنجشنبه 29 فروردین 92)

  11. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 بهمن 92 [ 18:58]
    تاریخ عضویت
    1390-2-30
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    620
    امتیاز
    4,643
    سطح
    43
    Points: 4,643, Level: 43
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Social1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    3,824

    تشکرشده 3,762 در 695 پست

    Rep Power
    75
    Array
    سلام

    منم نظرم اینه که باهاشون مثل مهمون رفتار نکن و خیلی راحت رفتار کن وقتی اونا میان فکر کن تو رفتی خونشون و بهشون بگو وقتی شما میایین اینجا من خیلی راحتم می تونم به کارای شخصیم برسم ..و اصلا مجبور نیستم که کارهای خون رو پشت سرهم انجام بدم چون احساس می کنم من اومدم مهمونی خونه شما ...
    البته یادت نره که هیچوقت بهشون بی احترامی نکنی و همیشه با خنده و لبخند باهاشون رفتار کنی .
    به شوهرت هم اصلا اعتراض نکن درواقع وقتی ببینه رابطه بینتون کمتر شده و تو کمتر باهاش حرف می زنی و شوخی می کنی کم کم خودش متوجه میشه ..ولی سرد برخورد نکن که نسبت بهت سرد بشه بلکه هر روز به خودت برس و خودت رو آراسته و مرتب نگهدار .

    می دونم واقعا سخته که آدم بخواد این شرایط رو تحمل کنه چون بهترین لحظه های آدم در حال گذرن و دیگه هم برنمیگیردن.
    البته همسرت چون از اعتراضت ناراحت میشه نمیشه روش حساب کرد ولی اگر شرایطتش به وجود اومد با یک لحن مناسب باهاش صحبت کن نه اینکه بهش بگی دوست نداری خانوادش بیان اینجا بلکه از خودتون بگو اینکه این روزها در گذرند و هیچوقت نمیشه عمر رو به گذشته برگردونیم ازش بخواه برای رفت و امدها برنامه ریزی کنه تا یکمی باهم به تفریح بپردازید و مزه تنهایی رو بچشید .

    هیچگاه دلت را به روزگـــــــار مسپار که دریایی از ناامیدی هست ...
    دلت را به خــــــدا بسپار که دریایی از امید است...

  12. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    سلام
    سعی کن با اونها فضای شادی بسازی
    من همیشه می گم مردی که ایقدر به خانوادش بها می ده به همسرش هم در طولانی مدت وفادار می مونه
    اصلا در مقابلشون قرار نگیر .. می بینی وقتی در کنارشون باشی زندگی زیباتر و قشنگ تر می شه باهاشون راحت برخورد کن به خودت سخت نگیر
    این خیلی خوبه که شوهرت با خانوادش رابطه خوبی داره تو هم می تونی به زندگیت امیدوار باشی
    اونایی که قهر می کنن و حرفشونو به کرسی می نشونند فقط حرفشون به کرسی می شینه اما به چه قیمتی شوهرشون از دست قهراشون و این اخلاقشون خسته می شن
    باید زندگی تو شاد کنی
    روابط عاطفی تو قوی کنی

  13. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 10 خرداد 93 [ 07:40]
    تاریخ عضویت
    1391-10-28
    نوشته ها
    87
    امتیاز
    1,574
    سطح
    22
    Points: 1,574, Level: 22
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    3

    تشکرشده 69 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به نظر من بستگی به ذات مرد داره در مورد من برعکس شما بوده شوهرمو کشوندم سمت خانواده خودم و اجازه ندادم زیاد با اونا رفت و آمد کنه سیاست هم لازم نبوده به ذات خود مرد بستگی داره اینطو رکه معلومه شوهر شما به خانواده ش زیادی وابسته س و فکر نکنم بتونی جداش کنی و یه مورد دیگه اینکه وقتی خواستیم خونه بخریم با اینکه خیلی تو فشار بودیم 1ریال ازشون پول نگرفتیم که بعدا اختیار دار خونم نشن و چون خودمم کارمندم و قسط میدم بهش گفتم خانواده ت اجازه ندارن زیاد بیان به نظر من چون خونت رو خودشون بهتون دادن رفتارشون اینه وقتی خونه مال خودت باشه زیاد نمیتونن بیان در هر حال به نظر من بهترین راه حل اینه که با خانواده خودت صحبت کنی و ازشون بخوای اونام همین کارو انجام بدن دوماه بیان خونت بمونن تا شوهرت بفهمه چقدر بده تا عمل متقابل انجام ندی درک نمیکنه عزیزم دعوا هم فایده نداره

  14. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    دوشنبه 20 دی 00 [ 13:07]
    تاریخ عضویت
    1390-10-20
    نوشته ها
    1,523
    امتیاز
    24,667
    سطح
    95
    Points: 24,667, Level: 95
    Level completed: 32%, Points required for next Level: 683
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,759

    تشکرشده 3,304 در 1,073 پست

    Rep Power
    218
    Array
    شخصی که به خانوادش وابستگی داره اگه وابستگیش به اونا یهو بخواد از بین بره ممکنه خطرناک باشه ...گرایش به چیز دیگه ای پیدا نکنه ...به هر حال اونا خانوادشن دشمنتون نیستند که


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. توجه توجه، سریعا صندوق پیامهای خصوصی خود را تخلیه فرمایید
    توسط مدیرهمدردی در انجمن آموزش استفاه از تالار گفتگوی همدردی
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: چهارشنبه 29 تیر 90, 16:22
  2. ده علامتی‌ که نشان میدهد ازدواجتان به دردسر افتاده است
    توسط baran.68 در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 13 تیر 89, 19:38
  3. توجه توجه :نكات بسیار مهم در رویكرد جدید تالار همدردی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن آموزش استفاه از تالار گفتگوی همدردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 16 خرداد 88, 22:57
  4. تجربه نيست ولي نظريه است ( توجه ، توجه ، توجه )
    توسط honarmand در انجمن تجربه های فردی
    پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: شنبه 25 اسفند 86, 18:39

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:27 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.