به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 57
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 تیر 99 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,339
    امتیاز
    22,823
    سطح
    93
    Points: 22,823, Level: 93
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 527
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger First ClassOverdrive
    تشکرها
    3,264

    تشکرشده 3,442 در 1,036 پست

    Rep Power
    148
    Array

    Tard مشکل من با مادرشور گرامی تو 13 به در

    سلام
    وقتی به گشته فکر می کنم می بینم زندگیم همش اسیر یه چرخه پوچ شده که انگار قادر به متوقف کردن اون نیستم
    گذاشتم تا می شه ذهنمو اروم کنم و بیام از شما راهنمایی بگیرم و از طرفی هم می خواستم خودم مشکلمو حل کنم ولی نشد

    حالا مشکلمو براتون می گم
    13 به در به دعوت پدر شوهرم که خانواده منو یعنی خواهرم و پدر و مادرمو به دهشون دعوت کرد و این بماند که ما خودمون غذا و همه چیزو برای خودمون و اونا بردیم و شب قبلش حتی وقتی از مادرشوهر پرسیدم ظرفم بیاریم گفت نمی دونم!!

    شب قبلش من حالم خوب نبود و سرما خورده بودم و تا ساعت 3 نخوابیده بودم و استرس شدیدی هم بهم وارد شده بود به خاطر یه اتفاق شب قبل از سیزده بدر......
    خلاصه حالم زیاد خوب نبود به دهشون که رسیدیم من همون اول به مادرشوهرم حالمو توضیح دادم و رفتم کمی بخوابم 5 دقیقه هم طول نکشید که بلند شدم ،مادرشوهرم هی به من غر می زد که ناراحتید چرا می این اینجا الان عمه ها می ان و کلی حرف در می ارن و ..............
    خلاصه هزار تا حرف دیگه منم بهش گفتم مامان من حالم اصلا خوب نبوده دیشب اصلا نخوابیدم

    طوری حرف می زد که خاله من که یه غریبه بود و تا حالا ندیده بودتش می گفت این چرا با بچه خواهر من اینطوری حرف می زنه


    خلاصه تا عصری من دیگه بهش محل ندادم تا بعد از ظهر موقع رفتن دوباره با من بد حرف زد منم طاقت نیاوردم و گفتم مگه من چی کار کردم که از صبح گنده بار من می کنید و زدم زیر گریه

    شوهرمم مامان و بابامو صدا کرد و گفت بیاین ببینید این نه نه مرده (مادرشوهرم) مگه چه بهش گفته که این اینجوری می کنه

    خلاصه هرچی دلشون خواست جلوی پدر و مادرم بد منو گفتن
    و مادرمم بهش گفت حاج خانوم ما شاهد بودیم که شما از صبح با الهه بد حرف می زدید من اگه دامادم حالش بد باشه بیاد خونه من ، من دوتا قرص بهش می دم و می گم استراحت کنه نه اینکه با طعنه باهاش حرف بزنم

    خلاصه ما اومدیم تهران
    فرداش فهمیدیم که مادرشوهرم حالش بد شده و بردش دکتر و می گفتن حمله قلبی بهش دست داده که من مطمئنم دروغ گفتن

    و همسرم هم به من گفت که اگه بلایی سر مادرم می اومد ولت نمی کردم

    خواهر شوهر گرامی هم sms داد که اگه بلایی سر مادرم می اومد هیچ وقت نمی بخشیدمتون و لطفا اگه اینا بدن دیگه رفت و آمد نکنید

    همسرم این چند روز چند بار پیش پدر و مادرم رفت و اونا هم قانعش می کردن که مادرت مقصر بوده

    خلاصه دیگه من اونا رو از اون زمان نه دیدم و نه باهاشون حرف زدم

    و حالا موندم که راه چاره این وسط چیه

    و از طرفی هم دوست ندارم واسه زایمانم و بچه پاشند بیان خونمون چون ازشون همین طوری متنفرم
    چه برسه................
    [align=center]خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد
    بلکه کسی است که با مشکلاتش مشکلی ندارد .[/align]

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    سلام دوست خوبم. حال نی نی چطوره؟

    اقلیما راستش اگه اتفاقات دقیقا اینطوری که شما توضیح دادید بوده خوب میشه گفت با آدمای نرمالی سر و کار نداری

    من اگه جای شما بودم موقع اومدن مهمانهاشون به همه خوش آمد میگفتم با لبخند تا همه بفهمند من فقط به خاطر مشکل جسمی خوابیدم و نه به خاطر قهر و قیافه ضمنا با مادرشوهر هم با اون صراحت نمیگفتم چرا گنده بارم میکنید اون جمله رو با این جمله عوض میکردم "من امروز اصلا حالم خوب نبود به خاطر شما و فامیل اومدم ولی سعی میکنم مواقعی که حالم خوب نیست تو خونه بمونم تا هم کسی ناراحت نشه و هم سلامتی بچه حفظ بشه"

    به نظر من نباید با صراحت با کسی صحبت کرد ولی منظورتو در قالب دیگه ای میتونی نشون بدی همینطور ناراحتیت رو سعی کن ظاهر جملاتت مودبانه باشه ولی محتواش ناراحتیت رو نشون بده


    اما بعد اتفاق برای مادرشوهر حرف خواهر شوهر رو اهمیت نمیدادم ولی در مورد حرف شوهر فقط یک جمله میگفتم "اگر با اتفاقاتی که برام ایجاد میکنید سلامتی بچه تحت تاثیر قرار بگیره تا ابد مسئول هستید دیگه بیشتر از این به من استرس وارد نکن کسی که سنش بالاست هر لحظه ممکنه حمله قلبی داشته باشه و باید خودش بحث ایجاد نکنه"و بعدش هم دیگه سنگین رفتار میکردم تا زمانی که خودش به سمتم بیاد واقعا هم سعی میکردم بهش فکر دیگه نکنم. اقلیما اگه آرامش نداشته باشی بچه ات اگه سالم هم بشه ولی یه بچه عصبی و نا آروم میشه زیاد به چیزی فکر نکن

    در حال حاضر رابطه ات با همسرت چطوره؟در جواب حرفش چیزی گفتی؟ عکس العملت چی بود ؟
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند

  3. 4 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    ava48 (پنجشنبه 12 اردیبهشت 92), bahar.shadi (شنبه 24 فروردین 92), mamosh (شنبه 24 فروردین 92), monayi (جمعه 06 اردیبهشت 92)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 22 دی 92 [ 09:56]
    تاریخ عضویت
    1389-1-24
    نوشته ها
    191
    امتیاز
    3,121
    سطح
    34
    Points: 3,121, Level: 34
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    445

    تشکرشده 379 در 146 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام اقلیما جان
    به نظر من کوچه علی چپ مال همین موقع ها هست. شما یا نباید بری توی جمعشون یا اینکه چند ساله عروسشون هستی و اخلاقشون رو می دونی یا اینکه تا رفتی خیلی توی رفتارهاشون ریز نشی و از کنارش بگذری یه روز که هزار روز نمی شه تحمل می کردی و بی خیال می شدی مخصوصا اینکه دوتا خانواده هم بودند تا حرمتها حفظ بشه .
    خیلی احساسی برخورد کردی جواب خاله ات رو هم خیلی متین می دادی و با خنده که نه بابا زن خوبیه حالا خیلی کارداره و خسته هست که اینطوری می گه اون موقع دیگه کلا جو عوض می شد و خودت هم روحیه ات بهتر می شد.
    حالا هم دیگه این اتفاق افتاده فقط مواظب نی نی گلت باش که ناراحتی براش خوب نیست.


    - - - Updated - - -

    سلام اقلیما جان
    به نظر من کوچه علی چپ مال همین موقع ها هست. شما یا نباید بری توی جمعشون یا اینکه چند ساله عروسشون هستی و اخلاقشون رو می دونی یا اینکه تا رفتی خیلی توی رفتارهاشون ریز نشی و از کنارش بگذری یه روز که هزار روز نمی شه تحمل می کردی و بی خیال می شدی مخصوصا اینکه دوتا خانواده هم بودند تا حرمتها حفظ بشه .
    خیلی احساسی برخورد کردی جواب خاله ات رو هم خیلی متین می دادی و با خنده که نه بابا زن خوبیه حالا خیلی کارداره و خسته هست که اینطوری می گه اون موقع دیگه کلا جو عوض می شد و خودت هم روحیه ات بهتر می شد.
    حالا هم دیگه این اتفاق افتاده فقط مواظب نی نی گلت باش که ناراحتی براش خوب نیست.

  5. 6 کاربر از پست مفید mamosh تشکرکرده اند .

    ava48 (پنجشنبه 12 اردیبهشت 92), bahar.shadi (شنبه 24 فروردین 92), del (دوشنبه 26 فروردین 92), shabe niloofari (شنبه 24 فروردین 92), فکور (شنبه 24 فروردین 92), zendegiye movafagh (جمعه 06 اردیبهشت 92)

  6. #4
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 تیر 99 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,339
    امتیاز
    22,823
    سطح
    93
    Points: 22,823, Level: 93
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 527
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger First ClassOverdrive
    تشکرها
    3,264

    تشکرشده 3,442 در 1,036 پست

    Rep Power
    148
    Array
    در جواب حرف همسرم گفتم اگه بلای سر بچه مون می اومد کی پاسخگو بود؟
    که اونم گفت هیچ کی خودت مسئول بودی و همه می گفتن لیاقت نداشتی بچه ات رو نگه داری!!!!!

    ولی با مامانم که حرف زده مامانم بهش گفته بود مردم می زنند همدیگه رو می کشند همه سالمند اونوقت مامانت به خاطر دوتا کلمه حرف باید اینجوری بشه!!

    الان رابطهمون باهم بد نیست
    و منم سعی می کنم در مورد اونا اصلا هیچ سوال و کنجکاوی نکنم

    ولی نمی دونم که تو این شرایط رفتن خونشون اصلا به صلاحمه

    و در ادامه چهطور باهاشون رفتار کنم؟

    آره خیلی بی سیاستی کردم
    ولی واقعا دست خودم نبود که جوابشو دادم
    [align=center]خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد
    بلکه کسی است که با مشکلاتش مشکلی ندارد .[/align]

  7. کاربر روبرو از پست مفید eghlima تشکرکرده است .

    ava48 (پنجشنبه 12 اردیبهشت 92)

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 11 دی 95 [ 09:45]
    تاریخ عضویت
    1391-12-20
    نوشته ها
    343
    امتیاز
    5,466
    سطح
    47
    Points: 5,466, Level: 47
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    59

    تشکرشده 378 در 207 پست

    Rep Power
    53
    Array
    سلام عاقليما جون. اميدوارم حالت خوب باشه و سالم و سلامت باشي
    دختر خوب اگر قراره چيزي بهت بدن و كمك مالي بكنن به كم تحمل كن ولي اگه قرار نيست كمك كنن چرا خودتو اذيت ميكني تازه اوني كه ناراحتت كرده اونه اون بايد دلجويي كنه نه تو.اگرم شوهرت حرفي زد بگو عصبيم ميكنن برا بچه ام بده
    من كه فعلا دارم تحملشون ميكنم

  9. #6
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 تیر 99 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,339
    امتیاز
    22,823
    سطح
    93
    Points: 22,823, Level: 93
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 527
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger First ClassOverdrive
    تشکرها
    3,264

    تشکرشده 3,442 در 1,036 پست

    Rep Power
    148
    Array
    مطمئنا اون هیچ وقت اینکارو نمی کنه چون بزرگتره متاسفانه و هم فکر می کنند من مقصرم

    اینطوریم که نمی شه قطع رابطه کرد چون دلم نمی خواد بچه ام تو قهر و کینه بزرگ شه

    واقعا موندم چی کار کنم
    [align=center]خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد
    بلکه کسی است که با مشکلاتش مشکلی ندارد .[/align]

  10. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    اقلیما چقدر تا ته آینده رو میخوای نگاه کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ فعلا بهش فکر نکن یه مدت همدیگه رو نبینید به نظر من بهتره همسرت اگه عاقل باشه یه راهی برای این قضیه پیدا میکنه

    شاید نهایتا جایی همدیگه رو دیدید و عادی برخورد کردید و همه چی گذشت

    فعلا سعی کن اگه همسرت باهات خوبه همین رابطه رو ادامه بدی و کلا حرفی چه خوب چه بد از مادرش و اون اتفاقها نزنی

    بچه ات تو قهر و کینه بزرگ نمیشه چقدر زیادی فکر میکنی و ضمنا به بدترین حالات ممکن فکر میکنی!!!!!!!!!!!!!!!1

    اگه همسرت ازت خواست به دیدنشون بری بگو اگه یه چند هفته ای رابطه ای نباشه که تو آرامش برخورد داشته باشیم بهتره ولی اگه خیلی مصر بود برو کلا نذار برخوردی باشه که آرامشت به هم بریزه اگه خیلی اصرار داشت برو ولی چون هردو مقصر بودید و شروع کننده ایشون بوده نیازی به معذرت خواستن نیست در حد حضور فیزیکی کافیه


    - - - Updated - - -

    اقلیما چقدر تا ته آینده رو میخوای نگاه کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ فعلا بهش فکر نکن یه مدت همدیگه رو نبینید به نظر من بهتره همسرت اگه عاقل باشه یه راهی برای این قضیه پیدا میکنه

    شاید نهایتا جایی همدیگه رو دیدید و عادی برخورد کردید و همه چی گذشت

    فعلا سعی کن اگه همسرت باهات خوبه همین رابطه رو ادامه بدی و کلا حرفی چه خوب چه بد از مادرش و اون اتفاقها نزنی

    بچه ات تو قهر و کینه بزرگ نمیشه چقدر زیادی فکر میکنی و ضمنا به بدترین حالات ممکن فکر میکنی!!!!!!!!!!!!!!!1

    اگه همسرت ازت خواست به دیدنشون بری بگو اگه یه چند هفته ای رابطه ای نباشه که تو آرامش برخورد داشته باشیم بهتره ولی اگه خیلی مصر بود برو کلا نذار برخوردی باشه که آرامشت به هم بریزه اگه خیلی اصرار داشت برو ولی چون هردو مقصر بودید و شروع کننده ایشون بوده نیازی به معذرت خواستن نیست در حد حضور فیزیکی کافیه

    فعلا هییییییچ کاری لازم نیست بکنی به جز اینکه فکرتو رها کنی و به آرامش فکر کنی یه کم خودخواه بودن فعلا برات لازمه کاهایی که خوشحالت میکنه انجام بده و به هیچ مورد ناراحت کننده ای فکر نکن

    خودش درست میشه همونجور که تا حالا بارها پیش اومده و درست شده

    موفق باشی
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند
    ویرایش توسط فکور : شنبه 24 فروردین 92 در ساعت 12:04

  11. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 اردیبهشت 99 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1391-11-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    719
    امتیاز
    12,958
    سطح
    74
    Points: 12,958, Level: 74
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 292
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,329

    تشکرشده 1,605 در 532 پست

    Rep Power
    90
    Array
    خدا هرچی مادرشوهر عوضی و شوهر بچه ننه است از روی زمین ورداره !!! اینجوری هممون برمیگردیم به دوران مجردی ;)

    - - - Updated - - -

    به خودت تلقین کن که دوستشون داری. تلقین کن که همه چی آرومه. به به عجب حرف خوبی زده مادرشوهرم! آخی قربونش برم! لااقل واسه بچه خوبه اینجوری! :rolleyes:

  12. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 11 دی 95 [ 09:45]
    تاریخ عضویت
    1391-12-20
    نوشته ها
    343
    امتیاز
    5,466
    سطح
    47
    Points: 5,466, Level: 47
    Level completed: 58%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    59

    تشکرشده 378 در 207 پست

    Rep Power
    53
    Array
    اي كاش منم بها خانواده شوهرم قطع رابطه بودم به خدا رابطهاتكم باشه به نفع خودت هم هست انقده دور و برشون نباش مگه اخلاقشون رو نميدوني؟
    به نفعته خصوصا كه الان شوهرت ازت حمايتم ميكنه مطمئن با ش اونم تو رو تائيد ميكنه ولي غرورش بهش اجازه نميده حرفتو تاييد كنه
    يه چيز ديگه ام من يه خواهر شوهر دارم كه حامله س از ماه اول حاملگيش انقده ادا در مياره و و تو ده تا جمله ش دو تا جمله مگه نميدونين من حامله ام هست كه دوس دارم خفه ش كنم وقتي اينو ميگه نكنه تو هم از اون دسته از زناي حامله اي ؟
    باورت ميشه تو عروسي برادرش نرقصيد اون موقع سه ماهش بود دس بهش ميزني رو ترش ميكنه يگه دس نزنين بچه ام مي افته. ازش بخاطر خيلي چيزا متنفرم

  13. کاربر روبرو از پست مفید paria_22 تشکرکرده است .

    ava48 (پنجشنبه 12 اردیبهشت 92)

  14. #10
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 21 تیر 99 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,339
    امتیاز
    22,823
    سطح
    93
    Points: 22,823, Level: 93
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 527
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger First ClassOverdrive
    تشکرها
    3,264

    تشکرشده 3,442 در 1,036 پست

    Rep Power
    148
    Array
    نه پریا جان اتفاقا همه جا میرم و همه کاری هم می کنم و در کل اصلا لوس نیستم

    و جلوی خانواده همسرم تو این 6 ماه این اولین باری بود که من مریض شده بودم

    فکور عزیزم ممنون از راهنماییت ولی می خوام 11 اردیبهشت یعنی روز مادر یه سری بهشون بزنم نمی دونم کار درستیه یا نه؟
    [align=center]خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد
    بلکه کسی است که با مشکلاتش مشکلی ندارد .[/align]


 
صفحه 1 از 6 123456 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تو ارتباط با دخترها تو اجتماع مشکلی ندارم، اما وقتی دختری رو دوست دارم برعکسه
    توسط amir800 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 05 آبان 95, 22:01
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 مهر 94, 23:08
  3. من خیلی نقص دارم هم تو رفتارم هم تو ظاهرم نمیتونم خودمو دوست داشته باشم
    توسط پونیو در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 43
    آخرين نوشته: پنجشنبه 30 مرداد 93, 00:20
  4. تو انتخاب کمکم کنید تو تصمیم درست مرددم روحیم داغونه
    توسط mona_joon در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: چهارشنبه 15 دی 89, 14:23
  5. لطف آن چه تو اندیشی، حکم آن چه تو فرمایی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن موسیقی و آرامش، دانلود موسیقی و...
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 02 فروردین 87, 04:37

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 08:47 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.