به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 اردیبهشت 92 [ 14:07]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    274
    سطح
    5
    Points: 274, Level: 5
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger Second Class250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 48 در 26 پست

    حالت من
    Badhal
    Rep Power
    0
    Array

    Sad مشکل اساسی در خانواده(درد دل من)

    سلام به همه ی دوستان

    اول از مدیر این سایت خیلی خیلی ممنونم که که یه جای رو واسه درد دل خیلیا فراهم کرده- واقعا ممنونم/

    از یکی بود فکر کنم میشل قبلا تو تایپیکم نظر می داد ممنونشم

    خیلی وقته می یام - میخونم یه نظری میدم- هی میخام مشکلم رو بنویسیم ولی میگم این مشکل که راه کاری نداره چاره ایی نداره- نمیگم و میرم
    ولی آخرش چی- حدااقل واسه درددل بگم- راستش عجیبه و نادر و سخت و غیر قابل تحمل این مشکل - نمی دونم خلاصه باید بگم یا همه رو بگم که حتما خسته کنندست( خوش به حال اونای که اومدن اینجا هیچ دردی نداشتن ! غیر این که طرفم قدش چند سانتی با من فرق داره ازدواج کنم یا نه !) واقع خوش به حالتون .....
    خلاصه میگم- چندتا داداشیم - من 25 ساله-خونواده خوب و از هر چیزی متوسط و ساده و همه راضی ولی این مال تقریبا 7 سال پیش بود!!!!!
    داستان لعنتی از این قراره : داداش بزرگ از سربازی برمیگرده مام همه بچه- خب قصد دانشگاه نداشت علاقه ایی ام نداشت- خب وقت کارش بود و ......!!!
    نرفت کار یا میرفت و در میرفت یا میرفت و پشیمون میشد !!مام همه: ولی ظاهرا چیز مهمی نبود شمام حتما میگی نیست!!!! ولی اینم مال چند ساله پیشه- این داداش!! دیپلم داره- برا همین به هیچ وجه راضی نشد بره کارگری یا یه کاری که ربطی به مدرکش!!!!! نداشته باشه!!! فکرش رو بکنید دییییییییییییییپلم!! اونم با چه معدلییی-خب نرفت و نرفت و نرفت بقیه داداشا بزرگ شدن همه وقت ازدواج و.... بازم نرفت( دییییییییییپلم) خب بابام لطف کرد و ازش خواست یه کاری بگه یا بره یاد بگیره تا آزاد کار کنه هزینش میدم! باز نرفت خب بابام با اون چیزی که بلد بود یه کارو کارگاهی ساخت و هر دو مشغول شدن -این داداشه نامرد عوضی بی معرفت و ........ میرفت !!!!!! ولی هیچ علاقه ای نداشت و یاد نگرفت -نتیجش شد دعوای هر روزه ی بابام و اون و این داستان سالها ادامه داره!!!! خب اینا یه طرف قضیه ببینید مامانم چی میکشید تو این مدت ما چی- داداش کوچیکه چی!!!!!!

    (بعضی وقتا میگم خدا رو شکر خواهر ندارم وگرنه چی میکشید):)

    خب گذشت و گذشت تا رسیدیم به الان !!! الان خونه هر روز جنگ و دعواست - این داداشه نامرد من همچنان دیپلمش به رخ میکشه!!! و پاک زده به سرش و دیگه خل شده !!! بابام دیگه اون آدم قبلی نیست- مامانم مریض شده بد جور - به خاطر این وضع هیچ احترامی تو خونه نمونده - زیر صفر- نه حرمت مادر نه احترام پدر- دعواهای ناجور با فحش های ناجور همه محله رو ور میداره!!! از اینش بدم مییاد که همه محله میریزن خونه ولی بازم فحش وتهدید به کشتن و چاقو ........ ببینید دوستان حواستون هست مامانم چی میکشه!!!!!!! و ................... و..................

    خلاصه من دو سال اینجا کاره خوب و مورد علاقه و و دولتی داشتم ولییییییییییییییییییییییی ی چون آبرویی برامون نمونده و کسی رو ندارم واز همه مردم خجالت میکشم وووووووو.............. ولش کردم میخام از اینجا برم جای دیگه کار - هر کاری هر غلطی- فقط اینجا نباشم -تصمیمم گرفتم -البته بابام حواسش بمون هست --منم یه کلاسی یه جایی ثبت نام کردم به بهونش برم- بعنی بررررررررررررررررررررررم گم شم!

    ولی خب دلم میسوزه برا بابام برا مامانم چه زحمتایی کشیدن! آقا و خانمای بچه دار!! خب میفهمن چی میگم بزرگ کردن چند تا پسر اینم نتیجشششششششششششششش! راستش نمی تونم از مامانم که حالش خب نیست دور شم-نمیشه ولش کنم تو این جنگ داخلی! راستی هیچ کدوم از اقوام کار خاصی نکردن برامون- از عموام بدم می یاد ولی خب کاری ام دستشون نیست- بقیه ام که اینجا نیستن و فوقش دل میسوزونن- نمی دونم من اینجا باید چکار کنم؟؟؟؟؟؟
    بزنم بکشمش ای نانرد عوضی رو؟؟؟ شوخی کردم - ولی نامرد بی شعور که فرزند ارررشد خونست هر روز مامانم زجر میده شکنجه میده با کاراش با حرفاش با اخلاقش- ظاهرا خلاف نیست- نماز می خونه ! میبینید نماااااااز میخونه- مسجد میره - بخوره تو کمرت نامرد - کاری کرده هیچ کی جرات نداره ازش بپرسه چکار میکنی - کاری کرده هیچ کس حتی نزدیکا جرات ندارن بیان خونمون-
    میگه شما من رو بدبخت کردین و ................ هر کی ام میگه خب دیگه بسه الان برو کار -خودشو به دیونگی میزنه و ..............قهر و دعوا و کتک و فحش!!
    من اگه از اینجا نرم که نمیشه-اینجا دیگه حداقل جا موندن من نیست- کارم که ولش کردم خیلی برام بد شده ! ولی خب اونا چه میدونن برا چی!! خلاصه اگه برم فکرمادرم و بابام اذیتم میکنه اگه نرم از این که نمیشه کاری کرد و همش دعواست کاری نمی تونم بکنم اذیت میشم -زندگیم راکد مونده کم کم داره میگنده !!!!

    آخیییییییی نوشتمش یکم آروم شدم-راست میگن یکی داشته باشی باش درددل کنی آروم میشی -خوش به حالتون متاهلا
    خب خواهشا از این پیاما ندین که : عجب!!! و .............از اینا
    من باید چکار کنم؟؟؟
    تازه یه مشکل نه مشکل که نه یه مسئله!! ام پییش اومده عشقی!!! که شاید بعدا بگم براتون
    چه تراژدیی شد- بمیرم واسه خودم !!
    ممنون

  2. 2 کاربر از پست مفید alaviali028 تشکرکرده اند .

    barani (جمعه 23 فروردین 92), reihane_b (پنجشنبه 22 فروردین 92)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    سلام

    پسر همسایه یکی از دوستای ما این مدلی بود بعدا رفتن یه مرکز روانپزشکی و توضیح دادن از طرف مرکز اومدن به زور و با آمپول بردنش مرکز یکی دو ماه بستری و درمان شد و الان خانوادش میگن که دیگه راضی هستن ازش و حتی خودش میگه کاش زودتر منو میبردین

    این آدما نیاز به داروهای روانپزشکی دارن زیاد دست خودشون نیست
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند

  4. 2 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    bahar.shadi (شنبه 24 فروردین 92), barani (جمعه 23 فروردین 92)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 00 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    604
    امتیاز
    13,683
    سطح
    76
    Points: 13,683, Level: 76
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 367
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,960

    تشکرشده 2,293 در 573 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    راستش عجیبه و نادر و سخت و غیر قابل تحمل این مشکل
    نه اونقدرا هم عجیب ونادر وبزرگ و....نبود!!:)

    ( خوش به حال اونای که اومدن اینجا هیچ دردی نداشتن !
    واقعاً!!!!!!!!
    (بعضی وقتا میگم خدا رو شکر خواهر ندارم وگرنه چی میکشید)
    پس ببینید دختری که همین موضوع رو تو خونه داره چی میکشه؟اون دیگه باید چی بگه؟!

    ببینید برادر شما از بچگی مشکل نداشت؟یعنی عصبی ولجباز نبود؟با بقیه برادراش مقایسه نمیشد؟اون موقع که رفت سربازی برگشت درخواستی از پدرمادرت نداشت؟مثلا بگه زن میخوام!
    بقیه برادرا همیشه رابطتون باهاش خوب بوده؟

    شما چرا کارتون رو ول کردی؟مگه اخبار خونه شما به محل کارتم میرسید؟!!

  6. 3 کاربر از پست مفید reihane_b تشکرکرده اند .

    bahar.shadi (شنبه 24 فروردین 92), barani (جمعه 23 فروردین 92), راحیل خانوم (یکشنبه 25 فروردین 92)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 اردیبهشت 92 [ 14:07]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    274
    سطح
    5
    Points: 274, Level: 5
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger Second Class250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 48 در 26 پست

    حالت من
    Badhal
    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    ممنون از دوستانی که نظر دادن و راهنمایی کردن
    فکور جان درست میگی بارها بش فکر کردیم ولی این برا کسیه که خواب باشه نه این که خودش رو به خواب زده باشه!!!!
    یعنی این کاراش از سر لجبازیه فکر میکنه هر چی میکشه تقصیر خونوادست - اگه ام این کار کنیم پیش بینیم اینه که عقده ایی تر برمی گرده و دنبال انتقام میگرده اونم شدیدا چون همیشه حق به خودش میده و برا خودش هیچ قدمی بر نمی داره-البته الان دیگه این مشکل شده بین بابام و داداشم یعنی هر دو دیگه اعصاب ندارن و تو دعوا هیچ کدوم نمی خوان کم بیارن و هر دو به خودشون حق میدن این میشه که دعوا تمومی نداره
    ================================================== ======
    ریحانه خانم ممنون

    آره خب پسرام تو این وضع کم میارن دیگه دخترا.......................

    نه از بچگی مشکلی نداشت عصبی و لجبازم نبود - البته تا اونجای که من یادمه -

    ولی آره - با برادراش مقایسه نمی شد ولی شدیدا با دوستاش و هم سناش مقایسه میشد حتی الانم بابام دست از این مقایسه بر نمی داره اونم خیلی عصبانی میشه و واویلا !! می دونم اشتباست ولی پدره دیگه وقتی چیزی براش کم نزاشته تو عصبانیت می یاد و اون رو با بقیه مقایسه میکنه- موقعیتای که از دست داده رو به رخش میکشه و ........... کلا هر کاری که نباید دو طرف بکنن می کنن!!!

    آره اخبار میرسید ما تو روستایم - یه جیغ بکشی همه میفهمن !! اونی که هست جا خودش حرفم در می یارن و دهن مردمم نمیشه بست - منم تحمل نگاه تحقیر آمیز و یا مظلومانه یا هر چی رو ندارم- کارمم جوری بود که با بچه ها و مردم سر کارداشتم- ولی خب تصمیم گرفتم برم پس ولش کردم!
    وقتی هیچ کدوم از موضعشون عقب نمیرن!!! تکلیف ما چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    من این رو میخوام من باید چه کار کنم تو این وضعیت؟؟؟؟؟؟؟؟
    وگرنه این مشکل که انگار نمی خواد حل شه!!!

  8. کاربر روبرو از پست مفید alaviali028 تشکرکرده است .

    barani (جمعه 23 فروردین 92)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 10 دی 02 [ 10:23]
    تاریخ عضویت
    1391-5-02
    نوشته ها
    1,285
    امتیاز
    24,091
    سطح
    94
    Points: 24,091, Level: 94
    Level completed: 75%, Points required for next Level: 259
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteranOverdrive10000 Experience Points
    تشکرها
    3,682

    تشکرشده 4,954 در 1,249 پست

    Rep Power
    223
    Array
    اون پسری که من میگم هم تو دوران بچگی براش اتفاقی افتاده بود که والدینش رو مقصر می دید و از هر کاری حتی تا حد کتک زدن پدرش هم پیش می رفت یه بچه هم داشت و خانمشم طلاق گرفته بود بچه رو خیلی اذیت میکرد کاری کرده بود بچه آرامش روحی نداشت پدر مادرش بیشتر به خاطر اون بچه این اقدام رو کردن


    اونا هم میخواستن جای خونه شون رو عوض کنن که اگه اومد بیرون سراغشون نره ولی بعدا دیدن اینجوری نشد و بهتره


    حداقل میتونید با یه روانپزشک صحبت کنید و شرایط رو توضیح بدید ببینید راهکاری داره یا نه؟ دقت کنید روانپزشک باشه نه روانشناس.
    پرواز کن آنگونه که می خواهی
    وگرنه پروازت می دهند آنگونه که می خواهند

  10. 3 کاربر از پست مفید فکور تشکرکرده اند .

    bahar.shadi (شنبه 24 فروردین 92), barani (جمعه 23 فروردین 92), راحیل خانوم (یکشنبه 25 فروردین 92)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 اردیبهشت 92 [ 14:07]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    274
    سطح
    5
    Points: 274, Level: 5
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger Second Class250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 48 در 26 پست

    حالت من
    Badhal
    Rep Power
    0
    Array
    ممنون از توجهتون.

  12. کاربر روبرو از پست مفید alaviali028 تشکرکرده است .

    barani (جمعه 23 فروردین 92)

  13. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 16 اردیبهشت 92 [ 14:07]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    39
    امتیاز
    274
    سطح
    5
    Points: 274, Level: 5
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registeredTagger Second Class250 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 48 در 26 پست

    حالت من
    Badhal
    Rep Power
    0
    Array
    خیلی ممنون از توجهتون.

  14. #8
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 مهر 97 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,398
    امتیاز
    13,057
    سطح
    74
    Points: 13,057, Level: 74
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Social1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,610

    تشکرشده 8,998 در 1,493 پست

    Rep Power
    155
    Array
    میتونی با برادرت طرح دوستی بریزی؟

    هیچ مسئله لاینحلی توی دنیا وجود نداره!!! فقط باید راه حلش رو پیدا کرد.

    کسی هست که به برادرت نزدیک تر از بقیه باشه؟

    چرا در موردش اینطوری صحبت می کنی؟ فکر می کنی با این فرض ذهنی باید درست رفتار کنه؟

    تا حالا شده ازش بپرسین با محبت که دردش چیه؟


    روزی تو خواهی آمــــــــد از کوچه های باران

    تا از دلـــــــم بشويي غمهاي روزگـــــاران...





  15. کاربر روبرو از پست مفید bahar.shadi تشکرکرده است .

    reihane_b (یکشنبه 25 فروردین 92)

  16. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 28 شهریور 00 [ 14:58]
    تاریخ عضویت
    1391-12-05
    نوشته ها
    604
    امتیاز
    13,683
    سطح
    76
    Points: 13,683, Level: 76
    Level completed: 9%, Points required for next Level: 367
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,960

    تشکرشده 2,293 در 573 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    چرا درمورد برادرت اینطوری حرف میزنی؟میدونی همین کارای شما اونو پرخاشگرتر میکنه؟
    شاید برادرت هیچوقت مثل بقیه برادرا نشه ولی بالاخره برادرتونه.اونم حرف برای گفتن داره.
    پدر شما دست میذاره رو نقطه ضعفش که مقایسه اس،خب چرا عصبی ترش میکنید؟
    چرا نمازخوندنشو مسخره میکنی؟اونم آدمه. درسته که اذیتتون میکنه ولی بالاخره یه ویژگی های مثبتی هم داره.چرا بهش میگی نامرد و...
    شما قضیه رو بدتر میکنی...

    شما باید واسطه بشید(یه نفر!) بین پدر وبرادر. یا ازکسی کمک بگیرید.
    اگر برادر شما با رفتار درست ومحبت آمیز درست نشه وبه راه نیاد مطمئن باشید با دعوا هم کاری درست نمیشه.فقط هرروز اعصاب خودتون و اون خرد میشه.
    یکی باید باهاش حرف بزنه.اون یه نفر میتونه یکی از دوستای خوبش باشه.

  17. #10
    در انتظار تایید ایمیل ثبت نام
    آخرین بازدید
    جمعه 29 شهریور 92 [ 20:28]
    تاریخ عضویت
    1391-6-26
    نوشته ها
    83
    امتیاز
    982
    سطح
    16
    Points: 982, Level: 16
    Level completed: 82%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class500 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    121

    تشکرشده 135 در 54 پست

    Rep Power
    0
    Array
    درووووود

    از دلم نیومد چیزی ننویسم. دوستان حرفای خوبی زدن . شما نباید لحنا و باطنا برادرتون رو نامرد صدا کنین.
    اگه چیزی گفت شما با مهربونی شما با چرب زبونی ارومش کن.
    باهاش صحبت کن اول حرفات هم عشق برادری تون رو بهشون نشون بده از کارهای خوبی که کرده خصوصیت های خوبی که داره بگو بعد سعی کن ارومش کنی از پدر و مادر پیرتون بگو .
    بگو که اونها الان نیاز به ارامش دارن.
    بگو اگه این وسط کسی هم مقصره ببخششون . بگو خدا توبه رو گذاشته بندهاشو می بخشه حالا تو پدر و مادرتو به خاطر شاید یسری کمبودها نمی بخشی.
    سعی کن هر روز یه وقتی رو براش بذاری .
    هر روز بیشتر و بیشتر بهش نزدیک شو. برای این کار می تونی در مورد چیزای مورد علاقش بپرسی طوری که مثلا در مورد فلان چیز نمی دونی و از ایشون داری راهنمایی میگیری. با این کارت بهش نشون می دی که اون داداش بزرگست. اعتمادشو بالا می بری. وقتی چند بار این کار رو بکنی حواسش به رفتاراش جمع میشه.

    خونه رو ترک نکن مامانتو تنها نذار.
    از مشکلی که دارین هر چقدره هم سخت و تلخ باشه فرارررر نکن!!!!
    به مادرت به پدرت برس. با هم برین بیرون.
    جو خونه رو عوض کن با یه موسیقی ارامش بخش. با یه سرگرمی. با شوخی و خنده (البته این وسط کسی مسخره نشه)

    نمیدونم الان میری سر کار یانه اما از خجالت و این حرفا کارتو ول نکن فکر میکنی همه اتو کشیده هستن؟؟؟!!!

    خودت برو پیش یه مشاور و ازش مشورت بگیر. ( فعلا بدون اینکه خونوادت در جریان باشن) تا اوضاع یخورده اروم بشه به امید خدا.
    هرکی یه رگ خوابی داره بگرد برای برادرتو پیدا کن.

    توکل یادت نره . راستی سعی کن برادرتو به مراسم مذهبی ( قرائت قران. روضه. نماز جماعت. مداحی. مسجد. امامزاد و....) ببری البته بدون اصرار و با راه های دیگه که خودت می دونی ارمش می ده هم به تو هم به برادرت.

    خلاصه برس به برادرت و خونوادت از این معضل نجات بده .

    بدرووووووود


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: سه شنبه 02 مهر 92, 00:43
  2. معرفی ودانلودكتب روانشناسی کاربردی درحوزه تغییرات فردی،خودشناسی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن معرفی کتب روانشناسی
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: دوشنبه 06 دی 89, 14:43
  3. +کسی که دوسش دارید؟یا کسی که دوستون داره؟
    توسط محمدرضا در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: شنبه 31 فروردین 87, 09:08
  4. +کسی که دوسش دارید؟یا کسی که دوستون داره؟
    توسط محمدرضا در انجمن ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 02 بهمن 86, 15:25

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:03 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.