پریچهر عزیز؛ اون چیزی که میخوام برات بنویسم، شاید اجراش یه کم نه؛ مطمئنا بیشتر از یه کم سخت خواهد بود؛ اما این اون چیزی هست که در بحث خیانت آقای دهنوی به عنوان راه حل توصیه میکنند.
راستش میدونم برات سخته و شاید هم نقش بازی کردن سخت تر؛ اما شما باید برای نجات زندگیت و هدایت اون به مسیر درست راه تجاهل رو در پیش بگیرید.یعنی توی قدم اول سعی کنید که خودتون رو به ندیدن بزنید؛ اما این یک نوع ندیدن آگاهانه و عاقلانه ست (یعنی شما حواستون کاملا به زندگیتون هست). قدم بعدی برای شما شناخت علایق همسرتون و نزدیک کردن خودتون از لحاظ روحی و جسمی به ایشون هست، بدون اینکه سرزنش یا سرکوفت یا بحث و جدلی باشه؛ یا اینکه بخواید به روشون بیارید.
من فکر میکنم شما که هنوز از چیزی مطمئن نیستید؛ شاید هم اگر چیزی باشه به قول خودتون در مراحل اولیه باشه؛ بنابراین الان بهترین کار اینه که شما یاد اون روزهای اول زندگیتون بیفتید و سعی کنید محیط های عاشقانه ی دو نفره و موقعیت های احساسی بین خودتون و همسرتون رو بیشتر کنید.
باید از لحاظ احساسی به همسرتون نزدیک بشید؛ باید موقعیت هایی پیش بیارید که در اون شما از احساسات خودتون برای همسرتون حرف بزنید. از دلتنگی ها و اینکه چقدر دلتون میخواد مثل سابق باهم صمیمی باشید.
موقعیت هایی که در اون احساساتی هستید و رابطه ی جنسی های همراه با عشق رو زیاد کنید.
البته باید صبور باشید و حواستون هم باشه که رفتارهای همسرتون به چه شکل تغییر میکنه.
یادت باشه اگر یه روزی همسرت پیشت اعتراف کرد که من چیزی رو ازت مخفی کردم، با روی باز اشتباهش رو بپذیر و سعی کن یادش بیاری که این دفعه بخاطر محبت و عشقمون گذشتم؛ اما این موضوع جزوی از خط قرمز زندگی ماست.
آرزوهایم مشخص است و دست یافتنی و
من
برای رسیدن به آنها نهایت تلاش خود را خواهم داشت!
و امروز
من شاکرم! شاکرم که خداوندی دارم که
آرزوهایم رو به من هدیه دادند و
منه انسان
چیزی رو نخواهم ساخت، حتی دیگر لیستی نخواهم نوشت، من!!
من سر طاعت در برابر لیستی که به من هدیه میدهد برمیآورم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)