با سلام خدمت دوستان سایت همدردی
خیلی سریع بدون مقدمه چینی میرم سر اصل مطلب
از بچگی علاقه ی شدیدی به ساز پیانو داشتم و دارم
خوب از بچگی که نمیشد که مطرحش کرد چون میگفتند که نمیفهمه و ......
حالا هم که به سنی رسیدیم که خوب و بد از هم تشخیص میدیم
حالا بعد از کلی تلاش و قناعت و هزار تومن هزار تومن جمع کردن پولم رسیده که برم پیانو بخرم
ایشان میگند که ساز مشکل داره تو خونه من بیاد
ابتدای امر فکر میکردم که مشکل شرعی با این قضیه دارند وقتی که حتی رفتم سر این قضیه استفتا کردم و زدن ساز هیچ مشکلی نداشت
پدرم میگه من اجازه نمیدم بری سمت این جنگولک بازی ها و جلف بازی ها ( تو شان خانواده ما نیست )
همش هم میگه من خیر و صلاحت میخوام
میگه یک زمانی میرسه که روز حسرت هست و این روز حسرت نزدیکه ( مدام این جمله را میگه )
میگه ولی چه فایده که اون روز فقط باید حسرت بخورید و هیچ کاری نمیتونید بکنید
میگه تا زمانی که در خونه من هستید حق ندارید از این کارها بکنید
هر وقت که مستقل شدید و رفتید خونه خودتون هر کاری خواستید بکنید ( درگیری تقریبا لفظی)
راستش بهم شدیدا برخورد ........میخواستم بزنم از خونه بیرون
ولی واقعا خودم را کنترل کردم
ما سر این موسیقی واقعا داستان داریم
علاقه اول و آخر من به موسیقی هست ( نه این سر و صداهایی که جدیدا اسمش گذاشتند موسیقی)
منظورم موسیقی سبک کلاسیک هست
به خدا موندم چی کار کنم ؟
یعنی دیشب به ذهنم زد این پولی که بعد از کلی مدت جمع کردم واسه پیانو را برم بدم یه زیر زمین کرایه کنم برم مستقل زندگی کنم تا از این جنگ اعصاب خارج بشم
هر چه قدرم که سعی میکنم اولش مقدمه چینی کنم جو را بسنجم ببینم خوبه یا نه
شرایط خوب هست واسه مطرح کردن خرید پیانو
الان همه دارن میگن میخندن بزار ما هم این وسط مطرح کنیم
ولی به محض این که اسم پیانو میاد .............. روز از نو .......
به خدا موندم چی کار کنم ؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)