به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 14 اردیبهشت 92 [ 17:46]
    تاریخ عضویت
    1392-1-17
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    215
    سطح
    4
    Points: 215, Level: 4
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 24 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Dead شوهر دوستم جای منو تو قلبش گرفته

    با سلام من قبل عید با سایتتون آشنا شدم مرسی از خوبیهایی که دارید
    من و دوستم حدود13 ساله با هم آشنا و رفیق هستیم، نه بودیم6 سال پیش من ازدواج کردم و از همون شب اول زندگیم باهاش در ارتباط بودم اما بعد ها کم کمک وارد مسائل زندگی مشترک و..... هرچی زنگ بود از اون بود و هر چی اس وقتی هم ناراحت میشد میگفتم ولش کن یه دختر مجرد که غم نداره البته مادر پدرش فوت کردن و همیشه میگفت اگه تو بمیری یا نباشی من چیکار کنم؟ یه روز هم با جی ال ایکسش صداشو مرد کرد و شروع کرد که من شوهر خواهر دوستتم اون مرده و ...... من باور نمیکردم و چندین بار با همین روش امتحانم کرد دیگه طاقت نیاوردم زدم ززیر گریه و.........
    بعدمدتها براش خواستگار و....... زمان نامزدیشون که فقط6ماه بود دعوتشون کردم خونمون شوهرش بهونه میاورد و بعدم تلفنی به من گفت نترس آبجی من نه سدم بینتون نه مانع و با شوهرم صحبت کرد و.........(البته تو عقد شون من و شوهرم نرفتیم چون مامانم اینا اومده بودن اینجا و مهمونم بودن خیلی ناراحت شدو..)حالا که ازدواج کردن تقریبا 3 ماه بازم من زنگ نزدم و اونم اینبار خبری ازش نبود اخه اون تو مشهد بودو من تهران زنگ زدم گفتش من عروسی کردمو دیگه نمیتونیم رابطه داشته باشیم چرا که خواسته شوهرم اینه خیلی دلم شکست نمیتونم باور کنم اخه اونی که از همه میزد تا با من باشه من هم همینطور حالا خیلی راحت میگه دیگه تموم قسمش دادم خواسته ی خودته یا شوهرت قسم میخورد که شوهرش بدون هیچ ناراحتیی و..........
    قطع کردم و خداحافظ اما دلم پیششه اخه مثل خواهرم بود قسمتی از لحظه لحظه ی زندگیم و........
    زنگ زدم خونه باباش برادرش برداشت گفتم به لیلا خواهر دوستم که همیشه با من ارتباطی خوب داشت بگه زنگ بزنه بهم اما از اونم خبری نشد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    حالا من موندمو شک شکه به این بزرگی

    در خواستم از شما:چطور به باور برسم؟
    چطور راهی برای بازگشتش پیدا کنم؟
    درست با لیلا که اونم ازدواج کرده ارتباط داشته باشم؟؟؟؟؟؟؟؟
    اصلا اونی که وقتی من و دوستم با هم بودیم همش میخواست باهام حرف بزنه و دوستم از رو حسادت نمیذاشت میخواد حالا بجای خواهرش با من دوست باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    راستی بعد ارتباط تلفنی من و شوهرم با شوهر دوستم چندین مزاحم تلفنی ترک داشتم که خیلی اصرار برای دوستی داشتن و شوهرم باهاشون فحش و فحش کاری کرد.
    چرا میگم ترک که هم دوستم ترک زنجانه هم شوهرش تبریزی با لهجه ی خیلی غلیظ
    ویرایش توسط فرشته مهربان : یکشنبه 18 فروردین 92 در ساعت 04:52 دلیل: حذف بخش تکراری

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 13 تیر 93 [ 20:39]
    تاریخ عضویت
    1392-1-07
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    1,246
    سطح
    19
    Points: 1,246, Level: 19
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 298 در 112 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    من چند بار مطلب شمارو خوندم اما اصلا مشخص نیست چی نوشتید !
    لطفا دقیقتر و منظمتر بنویسید

  3. 2 کاربر از پست مفید هدف تشکرکرده اند .

    فرهنگ 27 (جمعه 23 فروردین 92), کامران (چهارشنبه 21 فروردین 92)

  4. #3
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    متنتون خیلی روشن نیست.

    دوستتون مشهد است و شما تهران. همسرش هم تمایلی به ارتباط خانمش با شما نداره.
    بهتر است که به نظر دوستتون و همسرش احترام بگذارید و این ارتباط را قطع کنید.

    انشالله دوستان خوبی در تهران پیدا می کنید که امکان ارتباط بیشتری هم دارید.

  5. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    کامران (چهارشنبه 21 فروردین 92)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 09 خرداد 02 [ 03:26]
    تاریخ عضویت
    1390-6-22
    نوشته ها
    697
    امتیاز
    27,600
    سطح
    98
    Points: 27,600, Level: 98
    Level completed: 25%, Points required for next Level: 750
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    3,274

    تشکرشده 2,351 در 551 پست

    Rep Power
    162
    Array
    سلام نهال جان(البته اگه درست خوندم)
    سعی کردم حرفاتونو بفهمم اما شاید کامل و درست نفهمیده باشم.
    من در دوران مجردی همچین دوستی با همکلاسی دبیرستانم داشتم در حدی که نه خانواده اون بدون من مسافرت میرفتن و نه خانواده من بدون اون...
    حتی عید دیدینی خونه فامیلای هم میرفتیم... خلاصه من دوست داشتنی به این شدیدی تاحالا بین دو دختر ندیده بودم... دقیقا من مثه شما اول ازدواج کردمو رابطرو حفظ کردم به قیمت خیلی سختی ها حتی به قیمت گاهی ناراحت کردن همسر،به قیمت مخفی کاری... اما اون از زمان خواستگاریش(چند ماه با همسر فعلیش در ارتباط بود برای آشنایی بیشتر) ارتباطشو با من کم کرد و بعد عقدش تقریبا قطع کردو من موندمو یه دل شکسته و پشیمونی بابت اون همه محبتی که به پاش ریختم...
    الان دو سال ازین ماجرا میگذره و دید بهتری به اون زمان دارم.کار اشتباه منو تو کردیم که نفهمیدیم اولویت زندگیمون همسرمونه ،اونو درک کن که الان همه زندگیش همسرشه و وقتی ازش میخواد یا حتی حس میکنه اون میخواد که با تو رابطه نداشته باشه، طبیعیه که به حرف شوهرش گوش کنه،شاید بعضیا فقط دنبال یک تکیه گاهن ، یه روزی منو تو بودیم و حالا همسراشونن و دیگه یادی هم از ما نمیکنن... ما باید یاد بگیریم که به اندازه ارزش هر چیزی براش سرمایه گذاری کنیم.
    این همسرامونن که برای همیشه پیشموننو محیت به اونو حدو مرز نمیخواد،سعی کن به همسرت بیشتر محبت کنی و این جدایی رو بپذیری، ممکنه بعد چند سال یا ماه کم کم یک ارتباط دوستی معمولی و کم باهات برقرار کنه و تو هم اون زمان دیگه برات فرقی نداشته باشه.
    انشاالله که تو هم این بحرانو به بهترین شکل پشت سر بگذاری .موفق باشی

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 فروردین 98 [ 02:42]
    تاریخ عضویت
    1391-9-10
    نوشته ها
    485
    امتیاز
    9,513
    سطح
    65
    Points: 9,513, Level: 65
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 137
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    1,478

    تشکرشده 1,276 در 407 پست

    Rep Power
    73
    Array
    nahale1 عزیز
    شما اگه انقد این دوستی برات مهم و ارزشمند بود چرا خودت بعد ازدواجت این برخورد رو داشتی؟!!! خودت داری میگی بعد ازدواجت همه زنگا و اس دادنا از طرف اون بود و بهش بی توجه بودی و حتی ناراحتیش برات مهم نبود حالا چرا انتظار داری اون بعد ازدواجش بیخیال شوهرش بشه؟! همونقدر که برای دوستی مرام میذاری به همون اندازه توقع داشته باش خواهر من

  8. 4 کاربر از پست مفید sara 65 تشکرکرده اند .

    asemani (یکشنبه 18 فروردین 92), SAREH 68 (یکشنبه 18 فروردین 92), داود.ت (جمعه 23 فروردین 92), صبا_2009 (یکشنبه 18 فروردین 92)

  9. #6
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,052
    امتیاز
    146,692
    سطح
    100
    Points: 146,692, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,653

    تشکرشده 35,974 در 7,400 پست

    Rep Power
    1091
    Array
    nahale1 عزیز

    به تالار همدردی خوش آمدی



    با توضیحاتی که داده ای ، روند و انتظارات شما اشتباه هست . شما دچار وابستگی غیر منطقی شده ای و بهتره روی این حالتتان که ناشی از

    احساسی بودن شدید شما هست کار کنید .

    این شدت وابستگی و انتظار حتی از همسر هم مسئله ساز است و باعث فشارهای روحی و عوارض رفتاری نیز می شود لذا بهتره به کمک یک

    مشاور بطور حضوری روی قطع وابستگی کار کنید و برای تأمین نیاز به تعاملات اجتماعی نیز به طور معقول اقدام کنید و از هرگونه وابستگی به

    هرکسی که با او در تعامل قرار می گیری بپرهیز .


    همچنین برای ایشان و برای شما اولویت خانواده شماست .


    موفق باشید











  10. 3 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    nahale1 (جمعه 23 فروردین 92), فرهنگ 27 (جمعه 23 فروردین 92), داود.ت (جمعه 23 فروردین 92)

  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 14 اردیبهشت 92 [ 17:46]
    تاریخ عضویت
    1392-1-17
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    215
    سطح
    4
    Points: 215, Level: 4
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 24 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    مرسی هدف سارا شیدا شمیم زهرا و......... واقعا دل گرمی هستش برام این کمکاتون ولی هر لحظه یاد لحظه لحظه ی اون12 یا13 سال دوستیمون می افتم بخصوص یاد وقتایی که سر مزار مادرش میرفتیم

    - - - Updated - - -

    فرشته ی مهربان مهربان اخه من نمیدونم پس این سایت تا چه حد میتونه کمک کنه همش میگین به مشاوره مراجعه شود اخه بابا جان اگه پولش بود حتما این کار انجام میشد البته معذرت که انقدر تند رفتم

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 14 اردیبهشت 92 [ 17:46]
    تاریخ عضویت
    1392-1-17
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    215
    سطح
    4
    Points: 215, Level: 4
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 24 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دقیقا فرشته جان من رو همه جدایی ها ونبودن ها حساسم به حدی که تا مرز جنون میرم و خدا به دادم میرسه
    ولی من همش یاد خاطرات با هم بودن می افتم13 سال کم نیست همش عکسایی که با هم تو خونه های همدیگه با خانواده هامون گرفتم میبینم
    اخه نمیشد یه آب راه ای میذاشت واسه اینکه با هم باشیم یا حد اقل به یاد هم باشیم شایدم انقدر احساس خوشبختی میکنه که به این نتیجه رسیده دوستی یه ابزاری واسه تنها نبودن؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    و به قول خودش تا3 ماه دیگه میخواد بچه دار شه و........
    اما هر ادمی جز فامیل شوهر و..........به دوست هم نیاز داره بخصوص من که تو همه غم ها و شادیهام با این دوستم بودم

  13. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 مهر 94 [ 18:27]
    تاریخ عضویت
    1391-6-23
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    1,928
    سطح
    26
    Points: 1,928, Level: 26
    Level completed: 28%, Points required for next Level: 72
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 8 در 5 پست

    Rep Power
    0
    Array
    چي نوشتي نهال؟؟؟
    خودتم بخون ببين متوجه ميشي چي نوشتي؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

  14. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 خرداد 97 [ 07:57]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    863
    امتیاز
    11,692
    سطح
    71
    Points: 11,692, Level: 71
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 358
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,836

    تشکرشده 2,440 در 754 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آره به نظر منم مسخره نوشتی! آیا شما به زبان فارسی مسلطید؟(البته ببخشید با لحن شوخی بخونش!)
    ی بار از اول و خلاصه تر بنویش تا بچه ها بتونن کمک کنن! انگار متنی از ی زبان دیگه توسط دانشجوهای سال اولی زبان ترجمه شده باشه! اصلا منظور را نمیرسونه!
    *به جادوی چشم تو شیدا شدم*
    *ز خود گم شدم در تو پیدا شدم*
    *من آن قطره بودم که با موج عشق*
    *در آغوش مهر تو دریا شدم
    *


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تو سایت همسر یابی اشنا شدیم به دوستم گفته خیلی دوستم داره نمی دونم دوستم داره یا نه
    توسط arshida در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: شنبه 16 دی 96, 21:27
  2. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: پنجشنبه 07 آبان 94, 14:17
  3. شوهر دوستم فوت کرده...خودکشی...چه کمکی میتونم به دوستم بکنم؟
    توسط یک زن در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: سه شنبه 05 خرداد 94, 16:40
  4. پاسخ ها: 20
    آخرين نوشته: سه شنبه 31 اردیبهشت 92, 09:09
  5. پاسخ ها: 29
    آخرين نوشته: یکشنبه 05 آذر 91, 02:18

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 14:40 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.