به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 23
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 14 اردیبهشت 92 [ 17:46]
    تاریخ عضویت
    1392-1-17
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    215
    سطح
    4
    Points: 215, Level: 4
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 24 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Thumbsdown ریخت منحوس جاریمو دیگه نمیبینم

    سلام چند ماه پیش در مورد جاری جاریم با شما خوبان مشورتی داشتم که تا به حال مشکل به این بزرگی برام نبود اما حالا بعد یک ماه از اون ماجرا که براتون تعریف میکنم بازم اومدم سراغ این سایت و ادمهای مهربونش برای کمک خواستن و با گفتن یه حقیقت که من:از خا به رنگ سرزمین معدن زمردمسلام چند ماه پیش در مورد جاری جاریم با شما خوبان مشورتی داشتم که تا به حال به این بزرگی برام نبود اما حالا بعد یک ماه از اون ماجرا که براتون تعریف میکنم بازم اومدم سراغ این سایت و ادمهای مهربونش برای کمک خواستن و با گفتن یه حقیقت که من:از خاک به رنگ دریا (ایران)واز خون به رنگ زمرد(افغانستان) معدن بهترین و اصیل ترین زمرد دنیا

    و دوستدار هر دو وطنم
    با همه ی خوبی ها و بدی هایشان


    در ایران بزرگ شدندو در ایران با هم آشنا و ازدواج کردند(پدر و مادرم)
    ایام انقلاب و زمان قبل از آن که شاه در توهم ماندن بود درست هم زمان با ورود پدر بزرگم و پسران نوجوانش به ایران بود.
    و
    .......

    بار سوم بود که با جاریم بحثم میشد جاری که 14 سال از من بزرگتر و با مقایسه لحظه لحظه زندگیش با زندگی من که( زندگی من از نظر مالی هم خوب نیست) و مقایسه ی شخصیتش با من که اصلا قابل مقایسه نیست حریم احترامش رو از دست داد،وسر مسائل خاله زنکیش که همش حاصل فضولی ها و.... خودش بود دعواهای زبانی و نه چندان بدی میکردیم که تو همشم شوهرش خودش رو دخیل میکرد،این سری هم به جاریم پیام دادم که بریم فلان جا و جواب منفی شنیدم اونم با شماره ی برادر شوهرم یه آن فکر کردم داره دروغ میگه مثل همیشه و میخواد ازیت کنه جواب دادم نخواستم و.....پس چرا3 روز پیش گفتی میای دروغ گفتی نه و علامت چشمک
    که باز پیام دریافتی:تو به بزرگواری خودت ببخش اره ما دروغگو تو راست گو
    عصبانی شدم:چرا3 شب پیش برا خود شیرینی پیش فامیل زنت من و برادرت رو فقیر جلوه دادی و.......
    زنگ اومد برادر شوهرم نه سلامی نه علیکی الو(اسمم) خوبی از پهلوی چپت پاشدی گفتم:سلام نه خوب نیستم شروع کرد تو روانی هستی باید بری روانپزشک و........ تو تف سر بالایی(بی رضایت خانوادم و با چند روز دوری از خانواده و بودن در کنار همسرفعلی و خواستگار قبلیم و بعد کسب اذن پدر برای ازدواج) من نه برادرم رو نه زنش رو فقیر نشون ندادم و.....باز تو تف سر بالایی اسم منو گفت تو بایدبه روانپزشک مراجعه کنی(سال اول دکترای تاریخ فلسفه و منطقش رو خونده بعدم جنگهای .... مهاجرت به ایران اما زنش تا5 ابتدائی) منم خداحافظ قطع و بعدم با پیامک کم کم شروع به بد حرف زدن کردم تا فردا شبش که شوهرم(فوق لیسانس عمران رو از دانشگاه کابل و . ایران و......)ناراحت اومد خونه که با اسم برادرش،دعوام شد زنگ زد بهش گفتم برو گمشو(اخه تو بچه گیهاش خیلی کتکش زده و بهشون شوهرم و 2تا برادر دیگش زور میگفته و حالا هم همیشه خودشو داخل بحثای من و زنش و خواهرش و زنش میکنه) فرداش زنگ زدم به زنش که عوضی بیسواد دهاتی دلت خنک شد دوتا داداشو به جون هم انداختی؟
    چشمتون روز بد نبینه شبش که بابام خونمون مهمون بود ساعتای 11 شب اومد دستشو از رو زنگ بر نمیداشت شانس اوردیم بابام حموم بود گفتم با کی کار داری گفت (اسم شوهرم)گفتم برو ما مهمون داریم گفت تو فلان خوردی با دهن بابات که مهمون داری منم رفتم پایین که مبدادا رد باز باشه بیاد بالا شوهرم خیلی اسرار داشت بابام نفهمه منم فقط بخاطر خواسته شورهم به معنای واقعی دندون رو جیگرم گذاشتم از همه ی همسایه ها خواستم درو باز نکنن رفتم حیاط به همسایه زیر زمینی بگم در باز بود رفتم ببندم دختردومیش که همیشه تشویقش میکردم و دوسش داشتم کلاس6 و اونم خاله صدام میکرد منو دید دیگه گیر کردم گفتم چیمیگی گفت با تو فلان فلان شده کار ندارم (اسم شوهرم) رو بگو بیاد خدا که چقدر بد شانسم همون لحظه مرد همسایمون با گفتن ببخشد از بیرون اومد داخل دیگه سرم داشت گیج میرفت به جاریم گفتم بروگمشو کوتوله درو بستم وحشی میخواست پاشو لای در بذاره که من موفق شدم دیدم شوهرم سر رسید برو بالا و درو باز کردو..........دیدم داره سعی میکنه اون عفریته روکه داره جیغ و داد میکنه اروم کنه آتیش گرفتم گفتمش ج..ده برو گمشو شوهرم خواست بزنه دهنم هلم داد داخل درو بست همسایه زیرزمینی با اسمم منو متوجه خودش کرد داشتم باهاش حرف میزدم که چند دقیقه گذشت و صداهای کلفت جیغ جاریم هی دور تر میشد درو باز کردم دیدم چند تا مرد تو گوشه کنار کوچه سینما تشریف بردن دیگه داشتم اتیش میگرفتم یه سنگ از باغچه برداشتم که اونم از شانسم کولوخ در اومد پرت کردم سمتش که شوهرم سپر بلای اون عفریته شد باز حمله کرد سمتم (همه ی این لحظات با صدای بلند فحش میداد و....)شوهرم داخل هلم داد اومد جلو که بزنه منم دستمو بردم بالا یه سیلی آب دار کجکی بزنم تو صورت عفریته جادوگر شوهر سپر بلام کیفشو کرد خانم میدید شوهرم هی سپرش میشه پرو تر و صداش کلفت تر میشد و..........
    اومدم داخل به برادر شوهرم زنگ زدم که کجایی بیغیرت زنت نصف شبی اومد برادریتو به(اسم شوهرم)ثابت کرد گفت من نتونستم جلوشو بگیرم و....بیا با خودش صحبت کن گفتم برو گمشو ملخک قطع و بابا از حموم تشریفشو اورد دید چشام پر اشک زنگ زد به برادر شوهرم زنش گوشی رو برداشت که مثلا بازم فحشم بده غافل که بابا هستش الو و فحش که بابا گفت الو الو با کی هستی تو غلط میکنی نصف شبی میای مزاحمت ایجاد میکنی قطع کرد(شوهرم تو پله ها سیگار میکشید درم روش قفل کردم که اگه میومد نمیذاشت حد اقل اینجوری دلم و خنک کنم منظور با تلفنه)
    صبح که بابا رفت و تا به حال هی یاد شوهرم میفتم که اون عفریته ی ................ رو هی تا سر کوچه مبرد و دعوتش میکرد به آرامش هی اون ...... بر میگشت و میخوام خودمو بکشم گرچه که چندین بار با شوهرم سر همین موضوع ناراحتی و دعوا داشتم میگه دلیلم این بود که صداشو خفه کنم در و همسایه نگن بیبین افغانی ها افتادن به جون هم و...........منم که ول کن نیستم با اینکه از همون شب تا2 روز بعدش هی با پیامک توهینش میکردم اما هنوزم میخوام سر به تنش نباشه و به قولی حالشو بگیرم(جاریمو میگم)
    ببخشید خیلی از بد اخلاقی هام سرتونو به درد اوردم
    حالا یه راه چهره برای ینکه حد اقل هر لحظه از زندگیم(حتی تو حموم)یادجاریم و کاراون شبش نیفتم.
    شوهرم میگه میبرمت پیش روانپزشک تو از بس عصاب خرابی میکنی قیافت شده مثل زنای 30 ساله منم ذله کردی.
    ولی تا بریم دکتر کمک
    کمک
    کمک

  2. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 14 اردیبهشت 92 [ 17:46]
    تاریخ عضویت
    1392-1-17
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    215
    سطح
    4
    Points: 215, Level: 4
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 24 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام هیچکی نیست به داد من خود آزار برسه؟؟؟؟؟
    باید فکرشو میکردم تا ببینید اهل ایران نیستم که البته هستم متولد همینجا و اما از خون از جایی شبیه همینجا نمیخواید راهنمایی منید

    - - - Updated - - -

    سلام هیچکی نیست به داد من خود آزار برسه؟؟؟؟؟
    باید فکرشو میکردم تا ببینید اهل ایران نیستم که البته هستم متولد همینجا و اما از خون از جایی شبیه همینجا نمیخواید راهنمایی منید

  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 13 تیر 93 [ 20:39]
    تاریخ عضویت
    1392-1-07
    نوشته ها
    150
    امتیاز
    1,246
    سطح
    19
    Points: 1,246, Level: 19
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 298 در 112 پست

    Rep Power
    0
    Array
    سلام
    به پیشنهاد همسرتون به روانپزشک مراجعه کنید
    سعی کنید فعلا با هیچ کدوم از اقوام رابطه ای نداشته باشید
    حتما حتما با یک روانپزشک صحبت کنید

  4. 3 کاربر از پست مفید هدف تشکرکرده اند .

    روژان20 (یکشنبه 18 فروردین 92), شیدا. (یکشنبه 18 فروردین 92), شمیم الزهرا (سه شنبه 03 اردیبهشت 92)

  5. #4
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 خرداد 99 [ 14:53]
    تاریخ عضویت
    1391-12-22
    نوشته ها
    4,428
    امتیاز
    70,050
    سطح
    100
    Points: 70,050, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    OverdriveSocialTagger First ClassVeteran50000 Experience Points
    تشکرها
    14,753

    تشکرشده 14,732 در 3,979 پست

    حالت من
    Khonsard
    Rep Power
    790
    Array
    این خیلی خوبه که همسرتون پیشنهاد کمک به شما را دادند.
    از این پیشنهاد استقبال کنید و در اولین فرصت پیش یک روانشناس یا روانپزشک بروید.

    قبلا هم سابقه مراجعه داشتید؟ اگر دکتر قبلی خودتون برید بهتر هست.

  6. کاربر روبرو از پست مفید شیدا. تشکرکرده است .

    روژان20 (یکشنبه 18 فروردین 92)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 14 اردیبهشت 92 [ 17:46]
    تاریخ عضویت
    1392-1-17
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    215
    سطح
    4
    Points: 215, Level: 4
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 24 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Bug

    خیلی ممنون از راهنمایی تون ولی چطور میتونم لحظات زندگیم رو از خاطره ی اون شب پاک کنم انگار که نه واقعا دارم خود خوری دارم همش یادم میاد که اومد پشت در خونم پررو بازی در آورد و همش حرص میخورم واقعا عذاب میکشم میگم بازم پیام بدم بد بگمش اما بعد میگم لعنت به شیطون خیلی عذاب میکشم که الان اون چه حسی داره حتما احساس میکنه فلانی(اسمم) خوب له شد خوب خورد شد خوب قبولوندمش که از هر نظر از من کمتره در حالی که این خانم حتی اسمشم به زور میتونه بنویسه تا5 ابندائی خونده اونم با مشروطی و من خیر سرم لیسانس مشاوره کودکان رو گرفتم ولی خودم روانی هستم یا شدم یا هرچی واقعا خسته شدم از این همه خود خوری - - - Updated - - - در ضمن اگه متن اول رو خوب خونده باشید گفتم از خون افغانی هستم اما متولد ایران و تو افغانستان یه نژادی هستن به نام هزاره که از قوم چنگیز مغول هستند علاوه بر سایر نژادها مثل پشتون(افغان)تاجک(تاجیک)قزلب اش،بیات،ازبک(ازبیک)ترکمن،ب لوچو........ که من همین چند سالی که با شوهرم زندگی میکنم با این اقوام و نژاد ها و رسم و رسومشون آشنا شدم. تو افغانستان منحوس ترین نژاد از نظر تاجیک ها و افغانها که اکثریت این کشور را تشکیل میدن همین هزاره ها هستند که فقط15 در صد کمتر هستند و این جنگهای داخلی قبل از طالبان هم باعثش همین ها بودند و........ ببخشید سرتونو درد اوردم اگه بخوام توضیح بیشتر بدم طول میکشه و من خودم از سادات طباطبایی هستم هم پدر و هم مادرم بخاطر حفظ و کنترل ازدواجهای دختر و پسرشون که فقط باید سادات با سادات ازدواج کنند بین افغانها معمولا کسی که میگه سیدم از هر دو طرف واقعا سادات هستش و میدونید که سادات هم از زمان امام رضا و شاید کمکی قبل تر و مطمئنا بعد تر به ایران که آ زمان افغانستان و ایران یکجا بودند امدند و معمولا هم از شیراز به بلاد دیگر تقسیم شدند شاه چراغ و فرزندانش و......... حالا ما از اون ساداتی بودیم که جد و.... برای تبلیغات رفتند سمت خراسان ان زمان که حالا نامش شده افغانستان و....... ولی این جاری نکبت بیسوادم دیوانم کرده تو این چند سالی که با شوهرم هستم همش میگه چون شما شیعه هستین و یکمکی به هزاره ها میخورین قیافه هاتون صددرصد هزارین و اون شبم اومد با همین صفت صدام میزد و....... و بیشتر همین آزارم میده شاید میگید اگه سیدی پس کو ادب و صبر ساداتید ولی من هم ادمم و .......... از نظر من انسان انسان وهیچ کس نمتونه بگه چون من قافم بهتر ه یا قشنگتره پس سر ترم و انسان ترم یا به قولی آدم ترم و.......... ولی تو این چند سال هر کاری کردم این خانم بفهمه نفهمید که هیچ آخرشم زهرشو ریخت که قیافه ای این بنده گان خدا یکم فتو ژنیکه خود کره ایی ها و ژاپنی ها و چینی ها کلا چش بادومی ها ولی............ به قول شوهرم و پدر مادر خدم بزار بگه خوب کسی که یکم اطلاعات داشته باشه میفهمه صرفا هر کی تو افغانستان شیعه بود هزاره نمیشه و هر کی شباهتی به این طایفه داشت هزاره نمیشه

    - - - Updated - - -

    http://www.hamdardi.net/thread-26169.html

    این ادرس صفحات قبلیم هستش که در مورد جاریم بود و البته با نام آوا2

    - - - Updated - - -

    http://www.hamdardi.net/thread-26169.html

    این ادرس صفحات قبلیم هستش که در مورد جاریم بود و البته با نام آوا2
    ویرایش توسط nahale1 : سه شنبه 20 فروردین 92 در ساعت 02:47 دلیل: درست کردن نوشته هام

  8. #6
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,052
    امتیاز
    146,692
    سطح
    100
    Points: 146,692, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,653

    تشکرشده 35,974 در 7,400 پست

    Rep Power
    1091
    Array
    سلام nahale1

    به همدردی خوش آمدی




    مشکل شما خودت هستی و اهمیت دادن به مسائل خاله زنکی . پتانسیل بالایی برای خشونت داری ، اگر از اون شب هنوز ناراحتی و از فکرت بیرون

    نمیره بخاطر این نیست که داد و بیداد و رفتارهای نامناسب درب منزل شما اتفاق افتاده ، بلکه بخاطر این بوده که احساس کردی در مبارزه کم گذاشتی

    و باید بیشتر از این حساب جاریت را میرسیدی . و اشتباه شما همینجاست . برگرد یک بار دیگه ماجرا را مطالعه کن ، شروع کننده شما بودی و ادامه

    هم دادی و ادبیات نامناسب و توهین آمیز هم بکار بردی . حتی در عنوان تاپیکت هم توهین آمیز هست . اینها را برای این ذکر کردم که بگم جاریت را

    رها کن و به داد خودت برس ، روی خودت کار کن . حیفه از کسی که لیسانس مشاوره کودک داره و طبیعتاً باید آموزش چگونه تربیت کردن به

    دیگران بده اینجور رفتارها یی سر بزنه و چنین ادبیاتی به کار ببره . اگر جاری شما و هرکس دیگر بدترینرفتارها زشت را داشت هنر نیست که شما

    خوب بتونید از پسش بربیاید با برخوردهایی از همان جنس با شدت بیشتر چون شما ناراحتی و میخوای که قویتر از او اما به همان شیوه برخورد

    کنی که دلت خنک بشه که کم نیاورده باشی و مشکل همینجاست که شما اشکالاتی که به جاریت وارد میکنی را خودت هم داری پس بهتره

    روی خودت کار کنی و عزت نفست را آنقدر بالا ببری که در شأن خودت نبینی که چنین رفتار کنی .


    یک نکته مثبت قابل توجه هم در شما می بینم که بابتش بهت تبریک میگم اونم
    صداقت شماست . حیفه با این ویژگی مثبت مهم ، بد دهن و

    پرخاشگر باشی















    ویرایش توسط فرشته مهربان : سه شنبه 20 فروردین 92 در ساعت 04:56

  9. 9 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    asemani (سه شنبه 20 فروردین 92), gelareh (شنبه 24 فروردین 92), monayi (چهارشنبه 21 فروردین 92), taraneh89 (سه شنبه 20 فروردین 92), ویدا@ (چهارشنبه 21 فروردین 92), مهربونی... (سه شنبه 20 فروردین 92), باران بهاری11 (سه شنبه 20 فروردین 92), راحیل خانوم (جمعه 23 فروردین 92), صبا_2009 (سه شنبه 20 فروردین 92)

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 14 اردیبهشت 92 [ 17:46]
    تاریخ عضویت
    1392-1-17
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    215
    سطح
    4
    Points: 215, Level: 4
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 24 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    فرشته مهربان من با تمام حرفای شما حرف که نه صحبتای شما موافقم و همه رو قبول دارم ولی
    اره همین حس که چرا نتونستم بیشتر از اینها حالشو بگیرم عذابم میده
    میدونم نباید انقدر بی ادبانه و جسورانه شروع و تقریبا تموم میکردم و با گفتن اون حرفا بهش بیشتر خودمو معرفی کردم تا اونو به خودش و دیگران
    الان مشکلم اینه که چطور از این حس خود خوری و ادامه دادن این دعوا خلاص بشم

  11. کاربر روبرو از پست مفید nahale1 تشکرکرده است .

    فرشته مهربان (پنجشنبه 22 فروردین 92)

  12. #8
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,052
    امتیاز
    146,692
    سطح
    100
    Points: 146,692, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.3%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,653

    تشکرشده 35,974 در 7,400 پست

    Rep Power
    1091
    Array

    بهش فکر نکن . بپذیر که رفتارت اشتباه بوده و ادامه دادنش اشتباه بزرگتر و خودت را بخاطر اشتباهت ببخش و از خدا هم بخواه ببخشه و بپذیر اینکه خودخوری

    داری که باید بیشتر حسابرسی میکردی اشتباهه و غلطه و خدا ناپسند هست . اینجوری دیگه بهش فکر نخواهی کرد .

    در یک کلام از تکنیک توقف فکر استفاده کن .

    بهتره تمرین کنی تا مهارتهای ارتباطی و کلامی را به کار بگیری و برای خودت برنامه بگذاری که تحت هر شرایطی مراقب باشی رفتار درست را داشته باشی . و هروقت

    رفتاری اشتباه بطور ناخودآگاه ازت سر زد زود از طرف و خدا عذر بخواه و ترسیم کن آیا خوشت میاد کسی با خودت چنان رفتاری داشته باشد مطمئن باش پاسخت

    منفی خواهد بود بعد به خودت و خدا قول بده که تکرار نکنی .

    تمرین ، تمرین و تمرین و بهره گیری از مشاوره حضوری برای آموختن و بکار گیری تکنیک های کنترل خشم را حتماً در پیش بگیر





  13. 3 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    monayi (چهارشنبه 21 فروردین 92), ویدا@ (چهارشنبه 21 فروردین 92), راحیل خانوم (جمعه 23 فروردین 92)

  14. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 12 اردیبهشت 93 [ 15:23]
    تاریخ عضویت
    1389-6-08
    نوشته ها
    231
    امتیاز
    2,981
    سطح
    33
    Points: 2,981, Level: 33
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    227

    تشکرشده 409 در 163 پست

    Rep Power
    37
    Array
    در کنار راهکارهای مناسبی که کارشناسان بهتون ارائه کردند لازم دیدم بهتون تذکر بدم که اقوام و قومیت ها و ملیت و نسب (سید و غیر سید) مایه برتری یا احساس کمبود بشر نیستند.
    همه انسانها با هر عقیده و رنگ پوست و مشخصات فیزیکی با هم برابرند. اگر غیر از این بود احتمالا ما میبایست وامدار زرتشتیانی بودیم که یادگار ایران کهن و باستانی هستند.

  15. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 14 اردیبهشت 92 [ 17:46]
    تاریخ عضویت
    1392-1-17
    نوشته ها
    46
    امتیاز
    215
    سطح
    4
    Points: 215, Level: 4
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    22

    تشکرشده 24 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط samanis نمایش پست ها
    در کنار راهکارهای مناسبی که کارشناسان بهتون ارائه کردند لازم دیدم بهتون تذکر بدم که اقوام و قومیت ها و ملیت و نسب (سید و غیر سید) مایه برتری یا احساس کمبود بشر نیستند.
    همه انسانها با هر عقیده و رنگ پوست و مشخصات فیزیکی با هم برابرند. اگر غیر از این بود احتمالا ما میبایست وامدار زرتشتیانی بودیم که یادگار ایران کهن و باستانی هستند.
    شما درست میگید و این صحبت شمارو هم کاملا قبول دارم


    اتفاقا اوایل ناراحتی های من با جاریم هم سر همین موضوع بود که ایشون فکر میکردن که چون تاجیک هستند(البته ما هم هستیم با تفاوت مذهب=شیعه)از افراد و قشر و کلا نژاد برتر افغانستان هستند
    و من کلی حرص خوردم تا به بچه هاش بفهمونم که هر کس دوستدار وطنش هست باید این قوم بازی ها و نسب بازی هارو بذاره کنار
    ویرایش توسط فرشته مهربان : شنبه 24 فروردین 92 در ساعت 02:06


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. منم دوس دارم یه ازدواج موفق جوری ک خودم میخام داشته باشم:(((
    توسط SHahr-Zad در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد ازدواج
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: پنجشنبه 03 مهر 93, 23:50
  2. آنیما و آنیموس- فرافکنی
    توسط meinoush در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: یکشنبه 02 شهریور 93, 00:28
  3. عروس بزگتر بهتر است یا عروس کوچکتر خانواده؟
    توسط باربی در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: یکشنبه 26 شهریور 91, 20:52
  4. داماد کوچک تر از عروس !
    توسط lord.hamed در انجمن مقالات و مطالب آموزشی در مورد خانواده
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: دوشنبه 02 آبان 90, 00:08
  5. دوس دارم یه دختر شاد و پر انرژی باشم:)
    توسط nazlin1990 در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: جمعه 15 مهر 90, 12:05

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:15 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.