به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 23
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 31 شهریور 87 [ 09:28]
    تاریخ عضویت
    1387-5-14
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    3,443
    سطح
    36
    Points: 3,443, Level: 36
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    دوستش دارم اما باید جدا شوم

    سلام دوستان
    من خیلی وقت نیست که عضو شدم اما در کنار شما دوستان حس خوبی دارم و از وجود شما دوستان خوشحالم.
    مشکل من کمی سخته ینی راه حلش آسون نیست شایدم اصلا هیچ راه حلی نداره . اما دوست دارم مطرح کنم.
    من با پسری آشنا شدم که در فاصله زمانی کوتاهی خیلی به هم وابسته شدیم و خیلی زود خانواده هامونو در جریان این رابطه قرار دادیم و با استقبال هردو طرف مواجه شدیم خلاصه نامزد بودیم و قرار بود که نامزدیمونو رسما به فامیل اعلام کنیم تا این که سر درد های مزاحم من دیگه امونمو بریده بود و پیشه یه دکتر خوب رفتم بعد از کلی اسکن و آزمایشو ازین حرفا معلوم شد یه ضایعه مغزی دارم که قابل درمان نیست. برای من خیلی دردناک نبود چون همیشه انتظار مرگ رو داشتم و دارم اما برای کیان فاجعه بود من نمیخوام اون شاهد روزهای آخر زندگی من باشه به همین دلیل تصمیم گرفتم بی خبر به کانادا برم تا کیان هم به زندگیش برسه .
    الان مشکل من علاقه ی شدید هردومون به هم هست هم خودم دوری کیان رو نمیتونم تحمل کنم هم کیان خیلی به من وابسته است و میخواد با همین شرایط ازدواج کنیم ام من نمیتونم غم و ترس رو تو چشاش ببینم دیوونم میکنه.
    میخوام بدونم تصمیمم درسته ؟[/b][/font]

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 آبان 91 [ 17:29]
    تاریخ عضویت
    1386-7-17
    نوشته ها
    1,333
    امتیاز
    16,003
    سطح
    81
    Points: 16,003, Level: 81
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 347
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    484

    تشکرشده 498 در 242 پست

    Rep Power
    150
    Array

    RE: دوستش دارم اما باید جدا شوم

    سلام عزیزم
    اول از همه به خدا توکل کن اون حتما" کمکت میکنه
    بعد هم بهتره بری پیش دکترای مختلف شاید راهی باشه
    درد من حصار برکه نیست درد من زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور

    نکرده است\"


  3. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 14 اردیبهشت 90 [ 22:20]
    تاریخ عضویت
    1386-12-21
    نوشته ها
    129
    امتیاز
    4,377
    سطح
    42
    Points: 4,377, Level: 42
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 173
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    137

    تشکرشده 139 در 69 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دوستش دارم اما باید جدا شوم

    سلام آبجی عزیزم،سارای دوست داشتنی...
    چرا اینقدر نا امیدی؟تو سختترین شرایط هم میشه امیدوار بود که خدا معجزه ای نشونمون بده.دو تا خاطره میگم که همیشه تو زندگی برام حکم تلنگر رو داشته!
    مریم(آبجی یکی از دوستام) تو سن 3-4 سالگی مبتلا به ضایعه مغزی شده بود.(این قضیه مال 7-8 سال پیشه) چون سنش کم بود، دکترا سفارش کردن که 2-3 سال صبر کنن تا یه کم بزرگتر بشه و بتونن عملش کنن.تو این مدت نمی دونم چی شد ولی خانواده اش به هیچ وجه نا امید نشدن... بعد از گذشت اون مدت وقتی دوباره بردنش پیش دکتر،دیگه خبری از اون بیماری نبود...
    فک کنم راهنمایی بودم که یه مجله اتفاقی به دستم رسید(فک کنم خانواده یا خانه سبز بود) توش یه داستان واقعی نوشته بودن؛اسمش بود:
    "راز چشمان فیروزه"
    داستان زندگی یه دختر جوون و یه پسر عاشق(رضا).با اینکه همدیگه رو خیلی دوست داشتن ولی بدون دلیل فیروزه راضی به ازدواج با رضا نمیشد.هیچ کس نمی دونست دلیلش چیه.بعد از چندین ماه پافشاری رضا،فیروزه مجبور شد بزرگترین راز زندگیشو برای رضا فاش کنه.فیروزه سرطان خون داشت و هیچ کس غیر از خودش خبر نداشت.رضا دلیل مخالفت فیروزه رو فهمید ولی بازم اصرار داشت که ازدواج کنن.ازدواج کردن.حدودا 6ماه با خوشبختی بی نظیری زندگی کردن تا اینکه علائم بیماری فیروزه کم کم هویدا شد و رضا شد پرستار فیروزه دوست داشتنیش...بعد از چند ماه فیروزه رفت...اون موقع که این داستان رو نوشته بودن فک کنم 2 سال از رفتن فیروزه گذشته بود و رضا بود و 16 دی و سالگرد کوچ فیروزه و تنها دل خوشی رضا از زندگی ...
    ببین چقدر رویایی بود که بعد از گذشت 10-11 سال هنوزم تکتک کلمه های اون داستان رو یادمه...
    هر برداشتی که دوست داری می تونی از این نوشته ها بکنی ولی سعی کن بهترینش باشه.تو هم می تونی یه داستان باور نکردنی! از زندگی خودت و کیان بسازی...
    ان شاء الله تو بشی یکی مثل،اولش فیروزه و آخرش مریم...
    برای سلامتیت و برای خوشبختیت و برای خوشبختی کیان دعا میکنم.قدرشو بدون...
    یا علی مددی!

  4. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مهر 89 [ 16:10]
    تاریخ عضویت
    1387-1-19
    نوشته ها
    1,801
    امتیاز
    13,034
    سطح
    74
    Points: 13,034, Level: 74
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    954

    تشکرشده 992 در 530 پست

    Rep Power
    198
    Array

    RE: دوستش دارم اما باید جدا شوم

    سلام عزيزم
    بسيار متأثر شدم اما خودتو نباز. همه چيز كه تموم نشده. بهتره با اقا كيان عروسي نكني. مي دوني كه بعد از لطمه مي خوره اما حتماً هم نيازي نيست خودتو ازش قايم كني.
    واقعاً دعا مي كنم اين مشكل از زندگيت محو بشه و بتوني به خوبي زندگي كني. يه وقت نااميد نشي يا؟؟؟!!؟!؟!

  5. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 31 شهریور 87 [ 09:28]
    تاریخ عضویت
    1387-5-14
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    3,443
    سطح
    36
    Points: 3,443, Level: 36
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دوستش دارم اما باید جدا شوم

    ممنونم منتظر عزیزو دانه دوست داشتنی
    از شما سپاسگزارم
    منتظر عزیزم من عاشق کیان هستم و اگر کمی غمگینم از رفتن فقط به خاطر کیان هست نمیتونم فکرشو بکنم که به این زودی باید از کیان جدا بشم اما زندگی گوتاه من با کیان ممکنه ضربه شدیدی به روح و روانش باشه .من بیشتر از خودم به فکر کیان هستم . هم الان داره عذاب میکشه و هم وقتی نباشم نمی دونم چیکار کنم .

  6. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 31 شهریور 87 [ 09:28]
    تاریخ عضویت
    1387-5-14
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    3,443
    سطح
    36
    Points: 3,443, Level: 36
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 57
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 3 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دوستش دارم اما باید جدا شوم

    الینا جان پیش چند تا دکتر رفتم اما حرفشون یکی بوده
    به هر حال من همیشه خدارو دارم
    ممنونم

  7. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 21 خرداد 88 [ 09:58]
    تاریخ عضویت
    1387-5-13
    نوشته ها
    73
    امتیاز
    4,119
    سطح
    40
    Points: 4,119, Level: 40
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 31
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    15

    تشکرشده 15 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دوستش دارم اما باید جدا شوم

    سارا جون سلام
    اشکم رو درآوردی که!!!!!!!
    نباید یه عارضه ی جسمی یه رابطه ی بزرگی رو مث عشق رو تحت تاثیر قرار بده و باعث یه جدایی بشه که واقعا خیلی سخته//
    کی گفته راه حل نداره؟؟داره همیشه عاشق باشی همه ی دردای بی درمون،درمون میشه//
    ازت می خوام با تمام وجودت به خدا توکل کنی که حتما جوابش رو می گیری//
    منم برات دعا میکنم که زودی خوب شی//
    اونی که درد میده حتما دواش رو هم داره مطمین باش خواهر خوبم///
    چه غم که عشق به جایی رسید یا نرسید/آنچه زنده است و میماند نفس این سفر است
    ایشاا...زودی خوب شی
    ناامید نباش

  8. کاربر روبرو از پست مفید asheqh تشکرکرده است .

    asheqh (چهارشنبه 16 مرداد 87)

  9. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 05 بهمن 87 [ 11:19]
    تاریخ عضویت
    1387-3-09
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    3,636
    سطح
    37
    Points: 3,636, Level: 37
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 14
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    27

    تشکرشده 27 در 17 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دوستش دارم اما باید جدا شوم

    برای خوب شدنت و سلامتی و خوشبختیت دعا میکنم عزیزم
    ان شاه اله که بهترینهای این دنی و اون دنیا نصیبت بشه .
    من عشق و علاقت رو درک میکنم .
    عاشقی که رنجش و ناراحتی معشوقشو نخواد عاشقه (خود منم یک ماه پیش وقتی واقعاً ذره ذره آب شدنه طرفمو دیدم و مطمئن شدم از طرف خانواده به شدت تحت فشاره خودم کشیدم کنار و گفتم بذار آدم بده و اونی که میگن بی وفا بود من باشم ولی سعید آروم بشه و خوشبخت )
    به یادتم توی این روزهای قشنگ و مقدس .

  10. کاربر روبرو از پست مفید سارا-ف تشکرکرده است .

    سارا-ف (چهارشنبه 16 مرداد 87)

  11. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 فروردین 91 [ 17:04]
    تاریخ عضویت
    1386-11-27
    نوشته ها
    732
    امتیاز
    8,030
    سطح
    60
    Points: 8,030, Level: 60
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    730

    تشکرشده 755 در 381 پست

    Rep Power
    90
    Array

    RE: دوستش دارم اما باید جدا شوم

    سلام
    تو کار درستی نکردی..... چرا؟؟!!

    چون تو به خواست خودت نیومدی که به خواست خودت بری ...

    همه ما رو خدا آفریده و فقط خودش میدونه تا چه زمانی در این دنیا زندگی خواهیم کرد نه دکترها ....

    دوست من رابطه خوبی که داری قطع نکن بلکه عشق بتونه سلامتی رو به شما برگردونه
    یعنی شما علاوه بر این مریضی میخواهید دوری این عزیز رو هم تحمل کنید ؟!!
    شما چرا برای ایشون تصمیم میگیرید ؟
    مگر نمیخواهید که او از شما راضی باشه و در هر صورتی دوستتون داشته باشه پس چرا با ترک کردنش آزارش میدید؟
    از خدا میخوام برای شما هم مثل میلیونها معجزاتی که هرروز انجام میده معجزه کنه وبه شما سلامتی بده
    اینم تقدیم شما

  12. کاربر روبرو از پست مفید آرزو تشکرکرده است .

    آرزو (سه شنبه 29 مرداد 87)

  13. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 14 اردیبهشت 90 [ 22:20]
    تاریخ عضویت
    1386-12-21
    نوشته ها
    129
    امتیاز
    4,377
    سطح
    42
    Points: 4,377, Level: 42
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 173
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    137

    تشکرشده 139 در 69 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دوستش دارم اما باید جدا شوم

    بازم سلام!
    من با نظر آرزو موافقم.تو حق نداری جای کیان تصمیم بگیری!اگه زندگی به گفته خودت کوتاهت (من میگم ان شاء الله طولانی میشه،اگه خدا بخواد)به روح وروان کیان ضربه شدیدی وارد میکنه، اینجوری جدا شدن که داغونترش میکنه دختر خوب.همه عمرش باید با حسرت اینکه اگه من با سارا بودم ... زندگی کنه.ببخشیدا ولی خیلی ظالمی! فک نکن معنی عشقو نمی فهمم!!! ولی تصمیمت به عشق کیان توهین کرده! اگه تو عاشقی، اونم هست.خیلی ظالمانه است که به خاطر وجدان خودت اونو برای همیشه از عشقش محروم کنی...
    دعا میکنم سلامت باشی و بهترین تصمیمو بگیری...
    یا علی مددی!


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: شنبه 07 بهمن 96, 00:37
  2. پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: سه شنبه 04 فروردین 94, 19:00
  3. چرا همه دوستام باهام قهر میکنند؟
    توسط کیت کت در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: شنبه 16 اسفند 93, 19:33
  4. دوستان کمک یه مشاور میخوام برا دوستام معتاد به استمناء (جلق) شدن
    توسط infodltube در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: سه شنبه 10 اردیبهشت 92, 00:07
  5. من و دوستام
    توسط بالهای صداقت در انجمن داستان و حکایت آموزنده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 06 آبان 89, 12:39

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:11 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.