به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 40
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 07 اردیبهشت 92 [ 19:05]
    تاریخ عضویت
    1392-1-08
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    102
    سطح
    2
    Points: 102, Level: 2
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 15 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    6 مشکل منفی بافی همسرم

    با سلام.پسری کارمند هستم 30 ساله و همسرم 24 سالشه.تو دانشگاه همدیگه رو دیدیم هر دو پاک بودیم و قبلش ارتباطی با جنس مخالف به لحاظ غیر شرعی نداشتیم.بعد مدت یکی دو هفته به درخواست همسرم مبنی بر اینکه خانوادش میخوان ارتباط رسمی شه زود به خاستگاری رفتیم و ظرف 2 ماه عقد کردیم.همدیگه رو خیلی دوس داریم اما مشکلاتی که خیلی اذیتم میکنه اینه که : 1-همسرم قدرشناس نیست و خوبی های من یا خانوادم رو وظیفه میبینه و هیچوقت تشکر نمیکنه اگر هم کنه من باید ازش بخوام ! 2- وقتی کار بدی میکنه عذرخواهی نمیکنه 3-بسیار غرغرو هستش ! 4-حسوده هر چیزی که دوست داشته باشم میخواد ازم جدا کنه از اعضای خانواده گرفته تا کامپیوترم ! 5-بسیار منفی بافه.مثلا مادرم میخواست خونه رو جاروبرقی بکشه همسرم گفت من میکشم مادرم گفت نه نه خودم میزنم همسرم بهم میگه مادرت سرم داد بیداد کرد ! یا مثلا خانوادشون اومدن خونه ما خواهرم خیلی زحمت کشید پذیرایی کرد جای تشکر شبش با من دعوا کرده میگه خواهرش بهش گفته نمیدونم چرا خواهر من چپ رفته راست رفته من بهش گفتم من ندیدم میگه پس چطور خواهرم گفت؟کلا خیلی منفی بافه خانوادم خیلی دوسش داشتن تو روی همه در اومده همه رو ناراضی کرده.میخوام اول نظراتو بشنوم بعد ایشالا مشاور هم میرم.مرسی

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 دی 94 [ 14:29]
    تاریخ عضویت
    1391-12-18
    محل سکونت
    زیر آسمان
    نوشته ها
    171
    امتیاز
    2,829
    سطح
    32
    Points: 2,829, Level: 32
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    43

    تشکرشده 433 در 151 پست

    Rep Power
    29
    Array
    شما به نظر میاد شناخت خیلی خوبی موقع ازدواج نداشتید و بعضی از مشکلات شما به خاطر عدم تفاهم و نظام باورها و فرهنگ های متفاوته.

    همسر شما بیشتر از اینکه شخص منفی بافی به نظر بیاد، بر اساس توضیحات کوتاه شما شخصی تا حدی خودشیفته است که این خودشیفتگی، باعث میشه ایشون برای خودش یک سری حق های خیالی و ذهنی رو در نظر بگیره که وجود ندارند، و چون به اینها نمی رسه منفی بافی می کنه. منفی بافی در افراد و به خصوص خانم های خودشیفته وجود داره.

    1. از نظر خانوادگی چطور هستند؟ اشاره کردید به رفتار خواهرشون (که عجیب بود)، کلا خانواده ایشون رو چطور می بینید؟
    2. همسر شما آیا خودش این مشکل رو قبول داره یا خیر؟
    زندگی خوب یک شکل ثابت ندارد، بلکه یک فرآیند است. یک جهت است، نه یک مقصد.

    کارل راجرز

  3. کاربر روبرو از پست مفید Sinéad تشکرکرده است .

    sookoot (جمعه 09 فروردین 92)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 07 اردیبهشت 92 [ 19:05]
    تاریخ عضویت
    1392-1-08
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    102
    سطح
    2
    Points: 102, Level: 2
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 15 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    sinead عزیز با تشکر از همفکری شما باید بگم ایشون خودشیفتگی هم دارند.متاسفانه پدر ایشون خیلی سنتی بودند و نشد بیشتر همو قبل ازدواج بشناسیم.رفتار خانواده شون باید بگم مادر و پدر ایشون هم در جریان مشکل خانومم هستن و حق رو به من میدند و مخصوصا مادرشون انسان والاییه که من تعجب میکنم چرا همسرم صبر و بردباری ایشون رو تدارن.اما پدرشون هم مشکلاتو قبول داره اما به جای اینکه با همسرم بیشتر صحبت کنه روی صحبتشو به من میکنه و صحبت میکنه به جای اینکه به همسرم بگه ! در حالی که اون باید با دخترش صحبت کنه.همسرم هم مشکلات رو قبول ندارند میگه من همینم که هستم ! میگم انسان برا بهتر شدن ازدواج میکنه نه ثابت موندن ! اما تو کتش نمیره !تورو به امام زمان کمکم کنید....مرسی

  5. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 دی 94 [ 14:29]
    تاریخ عضویت
    1391-12-18
    محل سکونت
    زیر آسمان
    نوشته ها
    171
    امتیاز
    2,829
    سطح
    32
    Points: 2,829, Level: 32
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    43

    تشکرشده 433 در 151 پست

    Rep Power
    29
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط purpleayaa نمایش پست ها
    sinead عزیز با تشکر از همفکری شما باید بگم ایشون خودشیفتگی هم دارند.متاسفانه پدر ایشون خیلی سنتی بودند و نشد بیشتر همو قبل ازدواج بشناسیم.رفتار خانواده شون باید بگم مادر و پدر ایشون هم در جریان مشکل خانومم هستن و حق رو به من میدند و مخصوصا مادرشون انسان والاییه که من تعجب میکنم چرا همسرم صبر و بردباری ایشون رو تدارن.اما پدرشون هم مشکلاتو قبول داره اما به جای اینکه با همسرم بیشتر صحبت کنه روی صحبتشو به من میکنه و صحبت میکنه به جای اینکه به همسرم بگه ! در حالی که اون باید با دخترش صحبت کنه.همسرم هم مشکلات رو قبول ندارند میگه من همینم که هستم ! میگم انسان برا بهتر شدن ازدواج میکنه نه ثابت موندن ! اما تو کتش نمیره !تورو به امام زمان کمکم کنید....مرسی
    بله متاسفانه ایشون به نظر میاد خودشیفتگی نسبتا قوی داشته باشند و ایشون به کمک حرفه ای روانشناسی و روانپزشکی نیاز دارند. این مشکل همیشه با افراد خودشیفته هست که حاضر نیستند کمک بگیرند چون در درجه اول قبول ندارند اصلا مشکل دارند و در درجه دوم فکر می کنند با کمک گرفتن ممکنه چیزی که اونها رو خاص و ویژه می کنه رو از دست بدن. ببینید مسئله جدی است و با حرف شما هم حل نمیشه، ایشون رو باید ببرید دکتر، شاید بتونید از خانوادشون برای متقاعد کردن کمک بگیرید.

    سوال من درباره خانواده ایشون بیشتر برای بررسی وضعیت های ژنتیک این اختلال ها بود، به خصوص خواهر و برادرهای ایشون، آیا به نظرتون نرمال هستند؟ کلا اونها رو چطور می بینید؟
    زندگی خوب یک شکل ثابت ندارد، بلکه یک فرآیند است. یک جهت است، نه یک مقصد.

    کارل راجرز

  6. 3 کاربر از پست مفید Sinéad تشکرکرده اند .

    sookoot (جمعه 09 فروردین 92), فرهنگ 27 (جمعه 09 فروردین 92), باران بهاری11 (جمعه 09 فروردین 92)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 07 اردیبهشت 92 [ 19:05]
    تاریخ عضویت
    1392-1-08
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    102
    سطح
    2
    Points: 102, Level: 2
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 15 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    1 خواهرشون مشکلی ندارند ولی یکی شکل ایشونه و زود از کوره در میره تا جایی که دیدم.به نظرتون نیاز به مشاور ازدواج بیشتر داریم یا روانشناس؟ متشکرم از پیگیریتون.امشب ادامه صحبتهاتونو میخونم و بهش جواب میدم.خیلی زحمت میکشید اجرتون با امام حسین.

  8. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 دی 94 [ 14:29]
    تاریخ عضویت
    1391-12-18
    محل سکونت
    زیر آسمان
    نوشته ها
    171
    امتیاز
    2,829
    سطح
    32
    Points: 2,829, Level: 32
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    43

    تشکرشده 433 در 151 پست

    Rep Power
    29
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط purpleayaa نمایش پست ها
    1 خواهرشون مشکلی ندارند ولی یکی شکل ایشونه و زود از کوره در میره تا جایی که دیدم.به نظرتون نیاز به مشاور ازدواج بیشتر داریم یا روانشناس؟ متشکرم از پیگیریتون.امشب ادامه صحبتهاتونو میخونم و بهش جواب میدم.خیلی زحمت میکشید اجرتون با امام حسین.
    اگه یکی از خواهرها مشابه ایشونه پس مشکلات می تونه ریشه ارثی و ژنتیک داشته باشه (که در خودشیفتگی داره).

    هر دوش می تونه کمک کنه (و هر کدوم می تونه ارجاع بده در صورت نیاز) یا اینکه می تونید سراغ کسی برید که هر دو تخصص رو داشته باشه، ولی رفتارهای خانم شما نیاز به روانشناس و شاید روانپزشک داره و این ضروری تر و مشکل ریشه ای روابط شماست.
    زندگی خوب یک شکل ثابت ندارد، بلکه یک فرآیند است. یک جهت است، نه یک مقصد.

    کارل راجرز

  9. 4 کاربر از پست مفید Sinéad تشکرکرده اند .

    purpleayaa (پنجشنبه 08 فروردین 92), sookoot (جمعه 09 فروردین 92), فرهنگ 27 (جمعه 09 فروردین 92), باران بهاری11 (جمعه 09 فروردین 92)

  10. #7
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    امروز [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام به شما

    خوش امدید به همدردی

    من فکر میکنم بیشتر لازمه شما به یک مشاور خانواده مراجعه کنید و در صورت صلاحدید اون مشاور به روانپزشک و روانشناس و ..مراجعه کنید.چون اینجوری و با این شرایط نمیشه قطعا گفت همر شما مشکل داره باید ببریدش پیش روانپزشک.
    مشاور ازدواج که مال قبل از ازدواجه.شما باید به یک مشاور خانواده مراجعه کنید که اگر در تهران هستید بفرمایید تا چند مرکز مشاوره که خوده اقای مدیر همدردی پیشنهاد دادن رو بگیم خدمتتون


    یه سوال دارم
    نوشته بودید قبل از ازدواج ارتباط غیر شرعی با کسی نداشتید...یعنی ارتباط داشتید اما شرعی بوده؟

    و سوال دیگه اینکه ممکنه یه مقدار از ویژگیها مثبت این خانوم رو هم بگید؟


    برخی مواقع خودشیفتگی میتونه از روی احساس حقارت یا کمبود باشه.مثلا افرادی که زیاد سرزنش میشن بعد از مدتی کاملا حالت تدافعی میگیرن و برخی هم منزوی و کم صحبت میشن.

    شما از لحاظ فرهنگی و تحصیلاتی چقدر به همسرتون و حانوادش نزدیکید؟از تحصیلات خودتون..خواهرتون..همسرتون و خانوادش بگید.

    از لحاظ مالی چطور؟

    من تصور میکنم همسر شما دچار خلاء در یک نقطه نا معلومه و داره بااین رفتارها دنبال جلب توجه دیگران میگرده و یا دلش میخواد مظلوم نمایی کنه....یا از طرفی شاید شما بیش از حد به گله ها و شکایات ایشون از خانوادتون توجه نشون میدید و بستر رو برای موارد و شکایتهای بعدی فراهم میکنید.

    در واقع منظورم اینه که ایشون چون میدونه شما در مقابل گله هاش عکس العملی دارید به شما منتقل میکنه

    در واقع اگر بدونه که شما کاری به این مسائل ندارید و از خودش میخواهید که مشکلاتش رو با خانواده شما حل کنه شاید درصد این گله گذاریها کمتر بشه

    اگر میبینی همسرتون قدرشناس نیست مدتی و به ملایمت محبتهایی رو که از سمت خانواده شما دریافت میکنه رو محدود کنید.تا ایشون نبود اون محبتها رو حس کنه
    اما توجه کنید طوری نباشه که اوضاع بدتر بشه

    و حتما این روهم بفهیمد ایا در زمان عدم حضور شما همسر شما از طرف خانوادتون (سهوا یا عمدا) حرف خاصی مثل متلک و تیکه از این حرفها میشنوه یا خیر

    درست میشه انشاالله .زندگی های بدتر از این هم بوده که به راحتی و تلاش و همت و توکل درست شده

    موفق باشید
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  11. 5 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    purpleayaa (پنجشنبه 08 فروردین 92), sookoot (جمعه 09 فروردین 92), فرهنگ 27 (جمعه 09 فروردین 92), باران بهاری11 (جمعه 09 فروردین 92), سنجاب بازیگوش (پنجشنبه 08 فروردین 92)

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 07 اردیبهشت 92 [ 19:05]
    تاریخ عضویت
    1392-1-08
    نوشته ها
    23
    امتیاز
    102
    سطح
    2
    Points: 102, Level: 2
    Level completed: 4%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 15 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array
    maryam123 عزیز با سلام و تشکر از حس انسان دوستی و همدردی شما.اینکه گفتم ارتباط غیر شرعی نداشتم منظورم دوستی و از این چیز ها بود.وگرنه به خواستگاری دختران زیادی رفتم و بدون اطلاع نبودم به هر حال 30 سالمه.متاسفانه از تهران نیستم و در شهر ما یک مرکز مشاوره هم وجود داره که ایشالا کارساز باشه اما همسرم همش عنوان میکنن که مشکلی ندارن و مشکلات همه از منه.ازشون میخوام به مرکز مشاوره بریم اما دایورت کرده که هر چی باباش بگه و تا باباش نگه نمیاد! از ویژگی های مثبتی که خانومم داره از نظرم اینه که انسان پاکی هست و مثل من قبل ازدواج با کسی نبوده.همینطور چیزی که خیلی باعث خودشیفتگی ایشون هست زیبایی نسبیشونه شاید از همسرم زیاد تعریف کردم پیشش و بول برداشته !البته من هم پسر زیبایی هستم نسبتا.همینطور تحصیلات تکمیلی دارن میخونن.خیلی همدیگه رو دوس داریم....همین.البته گفتین منزوی و کم صحبت تو دانشگاه هم زیاد با دخترا ارتباط نداشت با پسرا که خدارو شکر اصلا نداشت.تحصیلات من خانومم و برادر خواهراشون فوق لیسانسه اما از نظر فرهنگی مال یه شهر کناریمون هستن و با هم تفاوت های فرهنگی داریم.اما هر دو خانواده با خداییم و اهل بی بند و باری نیستیم.من هم حس میکنم خلا نا معلومی داشته باشن.5 تا خواهر بودن شاید یه هو من مهرو محبت زیادی به همسرم کردم که باعث این قضیه شدم؟آخه اونقد به من چسبیده که اجازه نفس کشیدن نمیذاره !نمیذاره هیچ علایقی داشته باشم میگه چطور من همه علایقم در تو خلاصه شده تو هم باید اینطور باشی!میگم آدم به پدر مادر خانواده دوست همکار هم نیاز داره اما انقدر حسادت به هر چیز داره که از یه گل خوشم اومده بود جلوم پر پرش کرد که مثلا بجز همسرم به چیزی توجه نکنم!خواهشمندم کمکم کنید. یه جوون خوبم با بقیه خودمو مقایسه میکنم اهل خانواده تلاش و کارم معتاد نیستم مثل این همه آدم حیفه زندگیم سخت شده روم..

  13. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    سلام.به نظر من شما اول باید یه طوری از خودتون شروع کنید. من هر وقت می خوام از کسی انتقاد کنم اول مثلا می گم فلانی من طرز لباس پوشیدنم,رفتارم بد نیست.تو رو خدا اگه اشکالی دارم بهم بگو! بعد اون طرف شروع می کنه از بعضی چیزا گفتن. بعد کلی تشکر می کنم و می گم دستت درد نکنه. تا حالا از این زاویه نگاه نکرده بودم.باز هم اگه نظری داشتی بهم بگو!خوشحال می شم! بعد اون طرف هم کلی ذوق می کنه و می گه شما هم اگه در مورد رفتار های من نظری داری بگو! من هم آرام آرام شروع می کنم به انتقاد نا محسوس! می گم, شما کعه خیلی عالی هستی ولی به نظر من اگر ... . بعد اون طرف تو رودر وایس قرار می گیره و حرف های منو روش فکر می کنه و جبهه نمی گیره. من یک دخترم و می دونم دختران این طوری خیلی تاثیر می پذیرند. شما با همسرت این کار و بکن ببین چی می بینی! و کلا خیلی بهش محبت کن و حرفات با محبت باشه. مثلا بگو وقتی میبینم این قدر خوب با خونوادم رفتار می کنی نمیدونی چقدر دوست داشتنی می شی.یا بگو من که این قدر تو رو دوست دارم, دوست داشتم منم محبتتو با تشکر و... ببینم.البته خوتون هم باید خیلی قبلش ابراز محبت کرده باشین تا تو رو درواسی قرار بگیره!

    - - - Updated - - -

    در ضمن برادر عزیز دیدگاه انسان نسبت به همسرش در لحن انسان تاثیر می ذاره و در جبهه گیری تاثیر داره!شما باید دیدگاهتون نسبت بهش درست کنین. و به نظر من هیچ زنی در قبال محبت ها و ابراز احساسات همسرش تاب نداره. واگه شما جوری رفتار کنین که چقدر نظرات اون برای شما مهمه,محاله که پیش خودش نگه پس چرا من براش جبران نکنم....موفق باشید

  14. کاربر روبرو از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده است .

    باران بهاری11 (جمعه 09 فروردین 92)

  15. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 اردیبهشت 98 [ 12:47]
    تاریخ عضویت
    1392-1-05
    محل سکونت
    خانه سبز
    نوشته ها
    1,631
    امتیاز
    24,877
    سطح
    95
    Points: 24,877, Level: 95
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 473
    Overall activity: 30.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassOverdriveSocial10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    5,037

    تشکرشده 6,499 در 1,515 پست

    حالت من
    Mehrabon
    Rep Power
    267
    Array
    شاید رفتار های ایشون به دلیل خلا های عاطفی باشه و به طور نا خود آگاه سعی در جلب توجه دارند و به قول خودتان غر می زنند.به نظر من شما به غر زدن هاشون کاملا بی تفاوت باشید و در عوض برای هر کار مثبتشون حتی کوچیک(مثلا غذا ی خوشمزه) خیلی تشکر کنید.این طوری هم می فهمند که شما کار های مثبتش را می بینید و برایتان مهم است و لازم نیست لج بازی کنند و توجه شما را حتی با کار های منفی جلب کنند. هم اینکه تشکر کردن را یاد می گیرد. شاید هم ایشان گاهی خواستند ناز کنند ولی شما متوجه نشدید و فکر کردین که غر می زنند.شما باید سیاست زن داری را یاد بگیرین!وقتی ایشان از مادرتان یا خواهرتان بد گفتند,شما بگین اتفاقا چقدر مادرم تو رو دوست داره و از دوست داشتنش بود که مثلا می خواست نذاره تو خسته بشی و خودش جارو بزنه!کلا یه بار کاملا بشینید پای درد دل همسرتان و حتی حرف های غلطش را بشنوید.و وسط حرفش نپرید. وقتی ببینه که به حرفاش گوش می دین اونم به شما اعتماد می کنه و لج بازی نمی کنه و به حرفاتون گوش می ده.بعد نظرت را اول برای حرافای درستش بگو.مثلا بگو که درسته که اون روز تو هم خسته بودی و من شاید توقع زیادی داشتم.بعد در مورد حرف های اشتباهش بگو: ولی من فکر می کنم عزیزم گاهی دچار سوء تفاهم می شی و من خیلی ناراحت می شم که عزیزم بی خودی خودش را ناراحت بکنه.کلا به رفتارهای دیگران اگه بخوای گیر بدی و ریز شی می تونی هزار تا برداشت بکنی!اما چرا با برداشت بد این قدر خودتو ناراحت می کنی؟
    کلا تغییر رفتار کمی زمان بر هست و باید صبر و حوصله داشت.
    کلا هم گاهی ایشون را در عمل انجام شده قرار بدین.مثلا وقتی با همسرتون می رین خونه مادرتون با هم یه چیزی بخرید و اونجا بگید که اینا رو خانمم گفت براتون بگیرم.اونا هم کلی تشکر می کنن ازش و مزه تشکر کردن را می فهمه.یا مثلا برای همسرتون گل بخرید,خوب طبیعیه که تشکر می کنه.بعد شما از این فرصت استفاده کنید و بگید که این ها که قابل شما را نداره و این فقط یه قدر دانی کوچیکه.این طوری تشکر کردن را به مرور یاد می گیره و از لج بازی دست می کشه. و می فهمه شما اگه چیزی می گین نمی خواین صرفا ایرادش را بگید و خودتونو بهش اثبات بکنین.
    برای عزر خواهی هم همین طور. وقتی مثلا شما یه اشتباه کردین حتی کوچیک.مثلا صدای تلوزیون بلند بود و همسرتون گفت چرا صدا را این قدر بلند کردی! شما بگید که ببخشید من نمیخواستم ناراحتت کنم.این طوری یواش یواش عزر خواهی را یاد می گیرند.
    به نظر من کلا شما باید با همسرتون یه دوست صمیمی بشین که به مرور اخلاقتون روش تاثیر بذاره,مثل یک دوست.و اون حس رقابت که چه کسی بهتر میگه یا راست میگه از بین بره. و فکر نکند که شما می خواین خودتونو بهش اثبات کنید.این طوری در برابر حرف حق حالت تدافعی نمی گیرند. ببخشید زیاد حرف زدم . ان شاءالله مشکلتون حل شه

    - - - Updated - - -

    دوستان ببخشید. شاید طرح این مساله اینجا بی ربط باشه. ولی من یه مشکلی دارم و می خوام تاپیک درست کنم ولی هر چی می گردم نمی دونم چه جوری و کجا باید درست کنم. لطفا دقیقا منو راهنمایی کنید.

  16. کاربر روبرو از پست مفید مصباح الهدی تشکرکرده است .

    purpleayaa (جمعه 09 فروردین 92)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:21 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.