به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 17 مهر 94 [ 18:41]
    تاریخ عضویت
    1392-1-03
    نوشته ها
    47
    امتیاز
    2,225
    سطح
    28
    Points: 2,225, Level: 28
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 13 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array

    بی اعتمادی خانواده نسبت به من

    درود
    من ی مشکلی دارم ک در تاپیک http://www.hamdardi.net/thread-27638.html مطرح کردم
    دوستان گفتن جون این دوتا مسئله با هم متفاوته ی تاپیک جدا باز کنم
    مدتی خانوادم نسبت به من بی اعتماد شدم
    و این اتفاق زمانی افتاد ک من صحبت ازدواج کردنم را در خونه مطرح کردم
    دائماً وقتی خونه نیستم با من تماس میگیرن کجای؟؟؟ با کی هستی؟
    کی بر می گردی؟؟
    یا
    موقعی ک دارم کار میکنم میان چک می کنن که دارم چی کار می کنم
    وقتی با دوستام چت می کنم میان میشنن کنارم ببین چی میگیم
    و .....
    حتی گاهی اوقات وسایلمو می گردند
    مثلاً چند روز پیش ی انگشتر خریدم ک بعداً نیاز دارم ولی اصاً یادم نبود ب خانوادم بگم
    تو جست و جوی وسایلم اون انگشترا پیدا کردن و ی دعوایی داشتیم ک نگو و نپرس
    میخوام راهنماییم کنید ک چی کار کنم
    پیشاپیش از راهنماییتون ممنونم
    ویرایش توسط فرشته مهربان : سه شنبه 06 فروردین 92 در ساعت 02:10

  2. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 دی 94 [ 14:29]
    تاریخ عضویت
    1391-12-18
    محل سکونت
    زیر آسمان
    نوشته ها
    171
    امتیاز
    2,829
    سطح
    32
    Points: 2,829, Level: 32
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    43

    تشکرشده 433 در 151 پست

    Rep Power
    29
    Array
    در تاپیک قبلی هم گفتم که تو در سنی هستی که نیاز داری حریم های خصوصی خودت رو داشته باشی، معنی نمی ده خانواده چت های تو رو مانیتور کنند یا وسایلت رو بگردند (مگه در مواقع بسیار بسیار خاص مثل ترس از اعتیاد یا چیزهایی از این قبیل که قطعا مسئله تو نیست) یا اصلا تو رو برای خریدن یک انگشتر دعوا و بازخواست کنند. من مطمئنم پدر و مادرت صلاح تو رو می خوان ولی این راهی که پیش گرفتن صلاح تو نیست و حتی این نوع برخورد با یک نوجوان 15 ساله هم مناسب نیست.

    باید در این مورد مستقیما با خانواده صحبت کنی و اگه گوش ندادند یا حدس می زنی که احتمالا گوش نمیدن، چون خیلی از مواقع پدر و مادر ها تصور می کنند هرچیزی که خودشون فکر می کنند بهترین کاری است که برای فرزندانشون می تونند انجام بدن، نیازه که یک شخص متخصص این قضیه رو براشون توضیح بده و حل و فصل کنه که اون موقع شاید متقاعد بشن.
    زندگی خوب یک شکل ثابت ندارد، بلکه یک فرآیند است. یک جهت است، نه یک مقصد.

    کارل راجرز

  3. کاربر روبرو از پست مفید Sinéad تشکرکرده است .

    iran2 (سه شنبه 06 فروردین 92)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 اردیبهشت 03 [ 11:57]
    تاریخ عضویت
    1391-6-06
    محل سکونت
    تهــــران
    نوشته ها
    435
    امتیاز
    12,597
    سطح
    73
    Points: 12,597, Level: 73
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 253
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,016

    تشکرشده 2,383 در 431 پست

    Rep Power
    62
    Array
    سلام
    برای بی اعتمادی خانواده هر چه قدر حساسیت بیشتری نشون بدید بدتر میشه.مثلا وقتی میبیند مرتب وارد اتاق میشن یا وسایل تون رو میگردن اصلا بحث و دعوا نکنید یه جوری رفتار کنید که انگار اصلا براتون مهم نیست!وقتی تماس میگیرن راحت و بدون داد و فریاد و غرزدن جواب بدید
    تو این بی اعتمادیشون, خودتون با عکس العمل هاتون مقصر هستید.
    نشون دادن حساسیت, زمانی که روتون زوم کردن باعث میشه فکر کنن واقعا خبریه که تا این حد عصبانی و نگران میشید .
    خودتون رو کاملا بیخیال و بی توجه نشون بدید و طوری رفتار کنید که اصلا متوجه ناراحتی و عصبانیتتون از رفتارهاشون نشن.
    عادی رفتار کنید بعد از یه مدت نسبت بهتون اطمینان پیدا میکنن و این رفتارهاشون تموم میشه
    موفق باشید

  5. 2 کاربر از پست مفید taraneh89 تشکرکرده اند .

    roze sepid (سه شنبه 06 فروردین 92), فرشته مهربان (سه شنبه 06 فروردین 92)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 دی 94 [ 14:29]
    تاریخ عضویت
    1391-12-18
    محل سکونت
    زیر آسمان
    نوشته ها
    171
    امتیاز
    2,829
    سطح
    32
    Points: 2,829, Level: 32
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    43

    تشکرشده 433 در 151 پست

    Rep Power
    29
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط taraneh89 نمایش پست ها
    سلام
    برای بی اعتمادی خانواده هر چه قدر حساسیت بیشتری نشون بدید بدتر میشه.مثلا وقتی میبیند مرتب وارد اتاق میشن یا وسایل تون رو میگردن اصلا بحث و دعوا نکنید یه جوری رفتار کنید که انگار اصلا براتون مهم نیست!وقتی تماس میگیرن راحت و بدون داد و فریاد و غرزدن جواب بدید
    تو این بی اعتمادیشون, خودتون با عکس العمل هاتون مقصر هستید.
    نشون دادن حساسیت, زمانی که روتون زوم کردن باعث میشه فکر کنن واقعا خبریه که تا این حد عصبانی و نگران میشید .
    خودتون رو کاملا بیخیال و بی توجه نشون بدید و طوری رفتار کنید که اصلا متوجه ناراحتی و عصبانیتتون از رفتارهاشون نشن.
    عادی رفتار کنید بعد از یه مدت نسبت بهتون اطمینان پیدا میکنن و این رفتارهاشون تموم میشه
    موفق باشید
    این توصیه خیلی مناسب نیست. این اتفاقی که پیش اومده فقط نشانه ایه از مشکلاتی که خانواده دوستمون درباره حریم های شخصی، استقلال، تصمیم گیری مستقل و احترام به حرمت فرزندشون دارند. صحیحه که عکس العمل نامناسب و پرخواشگرانه اصلا مناسب نیست، ولی بی خیالی هم صحیح نیست چون در آینده هم قطعا چنین مسائلی پدید خواهد آمد و بعدها پدر و مادر باز هم خودشون رو محق در دخالت در زندگی این فرد خواهند دونست.

    قضیه رو باید بطور ریشه ای حل کرد. اشکال این نیست که پدر و مادر اعتمادشون رو از دست دادند که با دوباره بدست آوردنش قضیه حل بشه. اشکال از اینه که پدر و مادر به حریم های ذهنی، به استقلال فکری و به حرمت نفس فرزندشون احترام نمی گذارند.
    زندگی خوب یک شکل ثابت ندارد، بلکه یک فرآیند است. یک جهت است، نه یک مقصد.

    کارل راجرز

  7. 2 کاربر از پست مفید Sinéad تشکرکرده اند .

    iran2 (سه شنبه 06 فروردین 92), roze sepid (سه شنبه 06 فروردین 92)

  8. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 05 اردیبهشت 03 [ 11:57]
    تاریخ عضویت
    1391-6-06
    محل سکونت
    تهــــران
    نوشته ها
    435
    امتیاز
    12,597
    سطح
    73
    Points: 12,597, Level: 73
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 253
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,016

    تشکرشده 2,383 در 431 پست

    Rep Power
    62
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط Sinéad نمایش پست ها
    این توصیه خیلی مناسب نیست. این اتفاقی که پیش اومده فقط نشانه ایه از مشکلاتی که خانواده دوستمون درباره حریم های شخصی، استقلال، تصمیم گیری مستقل و احترام به حرمت فرزندشون دارند. صحیحه که عکس العمل نامناسب و پرخواشگرانه اصلا مناسب نیست، ولی بی خیالی هم صحیح نیست چون در آینده هم قطعا چنین مسائلی پدید خواهد آمد و بعدها پدر و مادر باز هم خودشون رو محق در دخالت در زندگی این فرد خواهند دونست.

    قضیه رو باید بطور ریشه ای حل کرد. اشکال این نیست که پدر و مادر اعتمادشون رو از دست دادند که با دوباره بدست آوردنش قضیه حل بشه. اشکال از اینه که پدر و مادر به حریم های ذهنی، به استقلال فکری و به حرمت نفس فرزندشون احترام نمی گذارند.
    sinead محترم
    اولا نقد نظرات و پست های دیگران تو همدردی خلاف مقرراته!چون باعث انحراف تایپیک میشه اگر امکان چنین کاری بود بنده از پست های شما میتونستم تعداد زیادی مشکل دربیارم!ثانیا خواهر گلم هرآدمی (فرقی نداره که مشاور باشه یا نه)میدونه که زمان وقوع مشکل بین افراد اول باید جو و فضا کمی و آرام منطقی بشه تا ظرفیت پذیرش بالا بره بعد در صورت امکان دنبال حل به قول شما ریشه ای مشکل باشن!ثالثا خود فرد نباید سرمایه و انرژی و وقتش رو صرف تغییر دیدگاه و نظرات اطرافیانش به صورت مستقیم بکنه چون ممکنه چیزی تغییر نکنه بلکه گاهی مثله این شرایط رفتارها و عکس العمل های باسیاست تر خود فردموثره و جواب میده!
    نظر شما به نظر خودتون موثره ولی عملا تو شرایطی که به ایشو ن تو فضای خونه فعلا اعتمادی ندارن کاربردی نیست
    لطفا دیگه نقد پست ها و نظرات رو انجام ندید اگر نظری دارید در مورد خود مراجع بفرمایید درغیر اینصورت نیازی به ارسال پست نیست چون نتیجه ای جز انحراف تایپیک نداره
    موفق باشید

  9. 2 کاربر از پست مفید taraneh89 تشکرکرده اند .

    iran2 (سه شنبه 06 فروردین 92), فرشته مهربان (سه شنبه 06 فروردین 92)

  10. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 17 مهر 94 [ 18:41]
    تاریخ عضویت
    1392-1-03
    نوشته ها
    47
    امتیاز
    2,225
    سطح
    28
    Points: 2,225, Level: 28
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 13 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    از همتون ممنونم ک جواب دادید
    چون واقعاً به راهنماییتون نیاز دارم
    فعلاً روشی ک پیش گرفتم این بوده ک یکمی معاشرتمو با خانواده بیشتر کنم
    در مورد اون قضیه دیروز هم اصاً بی خیالی طی می کنم تا به موقش ازش استفاده کنمو غر بزنم :d
    فعلاً معاشرته جواب داده اون رفتارای سرد کمتر شده
    ولی چیزی ک هست دائماً دنبال راهی هستند کنترل کنن ببینن چی کار می کنم
    مثلاً دیروز من کلاً داشتم سمینار دکتر فرهنگ را گوش می کردم کافی بود راستشو بگم
    ک چی گوش میدم
    گفتم دارم موزیک گوش میدم :d
    این رفتار تا ی مدتی کم شده بود وقتی ک بحث ازدواجم تو خونه خیلی جدی شد اینطوری شدن
    فک می کنن من با اون خانم رابطه نزدیکی دارم
    در صورتی ک اینجوری نیست
    من خودم اصلاً از اینطور رابطه خوشم نمیاد
    ولی با دلتنگی و عذاب کشیدن اون خانم هم نمی تونم کاری کنم ک کلاً رابطمون قطع بشه
    لطفاً بیشتر راهنمایی کنید

    - - - Updated - - -

    ی چیزی یادم رفت بگم
    من توی صحبتام ازشون خواستم ک عاقلانه تر فک کنن خیلی محترمانه و با کلماتی ک هییییییییچ توهینی توش نیست
    ولی در عوض سریع عصبی شدن و گفتند آره دیگه ما عقلمون نمیرسه و تو شدی عقل کل
    حالا 1000بار بگو ک قصد توهین نداشتی و خواستی با آرامش همه چی حل بشه
    بخدا از این شرایط خسته شدم
    موندم چی کار کنم

    - - - Updated - - -

    حتی همین الان ک دارم پست میذارم
    مجبورم چند صفحه باز باشه
    ک اگه سرزده اومدن تو اتاق بتونم بپیچونمشون
    کافیه بفهمن دارم مشاوره میگیرم
    فک کنم بعدش باید قید لپ تاپم ک وسیله کارمو با اینترنتو بزنم
    چند لحظه پیش اومده میگه داری چی کار میکنی با کی چت می کنی
    آخه حرف زدن من با همکارام هم باید چک بشه؟؟؟؟؟؟؟؟

  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 17 مهر 94 [ 18:41]
    تاریخ عضویت
    1392-1-03
    نوشته ها
    47
    امتیاز
    2,225
    سطح
    28
    Points: 2,225, Level: 28
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 13 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    همین کم مونده بود ک ساعت 3 صبح بیان تو اتاقم ببین خوابم یا نه
    حداقل نمی کنن آروم بیان
    با این سروصدا میان تو خوابم باشم بیدار میشم :d

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 17 مهر 94 [ 18:41]
    تاریخ عضویت
    1392-1-03
    نوشته ها
    47
    امتیاز
    2,225
    سطح
    28
    Points: 2,225, Level: 28
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 75
    Overall activity: 14.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 13 در 13 پست

    Rep Power
    0
    Array
    به سلامتی و دل خوش امروز لپ تاپ را هم ازم گرفتن!!!!!!!!!
    ولی دوباره پس گرفتم


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بی اعتمادی به شوهر
    توسط sayeh_m در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: سه شنبه 30 آبان 91, 11:47
  2. چه طور دوباره اعتماد کنم؟
    توسط a.a در انجمن تعدد زوجات، چند همسری، صیغه موقت
    پاسخ ها: 9
    آخرين نوشته: یکشنبه 07 آبان 91, 14:43
  3. چگونه به همسرتان اعتماد کنید
    توسط eghlima در انجمن شوهران و زنان از یکدیگر چه انتظاراتی دارند
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: شنبه 31 تیر 91, 13:58
  4. بي اعتمادي و بدبيني نسبت به ديگران (شناخت، اعتماد)
    توسط parse در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: پنجشنبه 29 مهر 89, 19:16

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:40 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.