من هم همین مشکل رو دارم. شاید یه کم کمرنگ تره چون یه شهر دیگه هستیم. یعنی اگر همون شهر بودیم من هم دقیقن وضعیت تو رو داشتم.
1. از مادرشوهرت بد نگو. من خیلی دارم سعی می کنم. هیچ وقت ازش بد نگو. نمی دونی چه تاثیری میذاره.
2. چندبار تو هم با شوهرت برو خونه اونا. سعی کن با شوهرت همراه بشی. خیلی سخته ولی ممکنه.
3. عاقلانه تر رفتار کن و کمتر احساسی باش. میشه ولی سخته.
4. از شوهرت انتقاد نکن! چون مادرش اینکار رو نمی کنه!
5. تحملت رو بالا ببر و زنونه تر رفتار کن.
.
یک کاری که شما می توانید در دستور کار قرار دهید اینست به جای استفاده از توانایی های منطقی خودتون از این به بعد صرفا توانایی های احساسی خود را رو کند. یعنی به جای ارائه راه حل، انتقاد، توصیه ، تحسین، و بحث های منطقی، به دنبال هم حسی و احترام به او برآئید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)