سلام به همه عزیزان
من دختری 26 ساله هستم تحصیلکرده ،که اصلا" دلم نمی خواد ازدواج سنتی داشته باشم همه عمر دلم می خواست با کسی که عاشقانه دوستش دارم ازدواج کنم.به خاطر شرایط اجتماعی خانواده نامزدی نداریم بنابراین با توجه به وسواس من در ایده آل های مد نظرم اگه بخوام سنتی ازدواج کنم می ترسم.خیلی خواستگارا را رد کردم .
من تا حالا عاشق کسی نشده بودم و آدم سختگیری هستم در انتخاب.تا اینکه با کسی آشنا شدم که ظاهر دلخواه منو داره.اخلاقاش کاملا" برام دوست داشتنی و محترم،پسری با قبول اعتقادات مذهبی وباهوش و تحصیل کرده و شغل خوب.و بسیار با احساسات پاک و زیبا.وقتی به من پیشنهاد ازدواج داد بسیار خوشحال شدم اما وقتی شرایطشو گفت تا چند روز دیوانه شده بودم.آخه اون قبلا" یکبار زندگی نا موفق داشت!و بدتر اینکه یه پسر هم داره که البته حضانتشو به خانمش داده.من تا حد مرگ دوستش دارم اما خانوادم مخالفند و منو می ترسونند!من دیگه نمیتونم کسی رو پیدا کنم که اینهمه ایده آلهای منو یکجا داشته باشه و اینقدر هم عاشق من باشه!منم شدیدا"عاشقشم و بدون اغراق حاضریم برا هم جون بدیم!
آیا این مشکلات وی که از نظر من بی اهمیت هستند(هر چند دلم می خواست من اولین همسر وی باشم) می تونند در آینده برام مشکل زا باشند؟
با خانواده ام چه کنم؟من دوست دارم با کسی ازدواج کنم که خودم دوستش داشته باشم نه اینکه فقط مورد تایید اونا باشه.
علاقه مندی ها (Bookmarks)