سلام<br>امیدوارم همه سال جدید خوبی رو شروع کنند. من 22 سالمه و حدود 2 سال(1.8)هست که عقد کردیم. همسر من دخترعموی من هست و 21 ساله. من شدیدا علاقه مند به ایشون بودم و الان ایشون هم به من علاقه داره اما مشکل ما بیشتر مربوط به دخالتهای بیجا در زندگی و فشار خانواده ایشون و همچنین مسائلی مثل مقایسه کردن خودش با پسر هاست مثلا دائما میگه چرا نمیشه من شب بیرون برم پس ما دخترا بدبختیم. چرا خونه ی فلانی نرم بمونم... ما دخترا بدبختیم و &nbsp;و و و دائما خودش رو با جنس مذکر مقایسه میکنه.<br>با توجه به اینکه ایشون یه نامزدی نا موفق داشته و در خونه، پدرشون که تحصیلات عالیه دارند(هیئت علمی) سختگیری در رفت و امد ایشون داشتند، من بخاطر همسرم و برغم میل باطنی دستش رو در رفت و امد ها و گشت و گذار با دوستاش باز گذاشتم تا از گذشته دور بشه و وارد فاز جدیدی بشه ولی این فاز جدید متاسفانه از کنترل خارج شده ، مثلا بیرون رفتن های بدون اطلاع...یا اینکه میره بیرون بعد که رفت زنگ میزنه میگه من فلان جا رفتم...&nbsp;<br>از طرف دیگه خانواده ی ایشون بخاطر مشکلاتی که عروس و داماد دیگشون براشون ایجاد کردند(با عنوان تجربه) دارن تمامی فشارهارو به من میارن... مثلا قانون های عجیب مثل اینکه - طلا های شب جشن عقد برای دختره- (که دومرتبه باعث شدن ما نتونیم خونه بخریم.) یا اینکه پسر باید بیاد خونه ی دختر-که باعث شده همسر من نتونه بیاد اینجا و من هم دیگه رغبتی برای کنار خانواده ی عموم بودن نداشته باشم- و در عین حال هم همسر من دائما اصرار داره که باید پیش هم باشیم ولی از طرفی خودش در فشاره و از طرفی من. . اصلا هم درجاهایی که باید با خانوادش در این مسائل صحبت کنه حضور نداره و من هم بخاطر مسائلی سکوت میکنم اما این سکوتها امروز موجب ایجاد مشکل شده تا حدی که دیگه من احساس میکنم زندگی ما در کنترل دیگران هست.<br>در ضمن باید اضافه کمن حس بی اعتمادی به همسرم اومده سراغم... چندباری یهسری مسائل پیش اومد که خودم براش رفع کردم...مثل یه سری تماسها &nbsp;و ... ولی قرار شد با هم فیس بوک رو بببندیم و بستیم ولی تازه متوجه شدم ایشون یه پیج پنهانی بازکرده من حتی اجباری در بستن پیجش نداشتم و خودش گفت چون تو بستی من بستم و لی الان میبینم از اون موقع یه پیج پنهانی داره.... &nbsp; خیلی طولانی شد .... کسی برای راهنمایی هست؟<br>در ضمن ما هر دو دانشجوییم.<br>قرار ما بر دوسال عقدبوده و اردیبهشت دوسال ما تموم میشه و فشارهایی هم برای رفتن سر خونه زندگی هست و لی بنده شرایطش رو اصلا ندارم.<br><br><br>
علاقه مندی ها (Bookmarks)