سلام
نزدیک به دو ساله که ازدوج کردم قبلا سر کار همسرم مشکل داشتم و الان که تقریبا درسته شده و اون هم به همت خودم ..... الا نمیدونم با حساسیت و وسواسش چه کنم به همه چیز گیر میده خیلی ازش ناراحتم
چرا اینو برداشتی چرا گذاشتی چرا خریدی چرا نخریدی
همه حرفهاش اینه
دیروز که خونه تکونی داشتم خانواده ام آمدن کمک کنن اینقدر حساسیت نشون داد تا اخر خواهرام ناراحت و عصبانی شدند و به حالت قهر رفتند و گفتند دیگه تا وقتی همسرت خونه است ما نمیآیم چون اون میترسه تا ما به یک چیزی دست بزنیم
این از این
و اینو هم بگم که من شاغل هستم و اکثریت خرید هامو خودم انجام میدم چند وقته پیش حس کردم دیگه نباید خیلی خریدهای لباسو کفش انجام بدم شوهرم باید بدونه که خودش نسبت به این موضوع مسئولیت داشته باشه لذا سعی کردم دیگه سمت خرید نرم مگر همسرم خودش بخواهد برام بخره تا بلکه یاد بگیره یکم نسبت به این موضوع مسئولیت داشته باشه
اینو هم بگم دیگه قلبا دوست ندارم بهش کمک مالی کنم چند وقته دیگه قراره بریم مسافرت بهش گفتم خودت باید همه هزینه اشو تقبل کنی به من ارتباطی نداره داشتی میریم نداشتی نه؟؟؟؟
بیشتر ناراحتی ام به این دلیله که بعد از رفتن خواهرام خیلی بهشون فحش داد و من هم ناراحت شدم فرداش آمد منو برد بیرون شام بخوریم اما اصلا به روی مبارکش نیاورد که که چه اتفاقی افتاده منهم چیزی نگفتم گفت بریم خرید گفت باشه اگر داری بریم من پولی ندارم میدونید چی گفت؟؟؟
گفت چندوقته پیش برای خانواده ات شام خریدم پولش بده ببرمت خرید
واقعا این حرفه من هم در اوردم پولشو بهش دادم
خیلی بابت این موضوع ناراحتم و نمی دونم چه باید بکنم
علاقه مندی ها (Bookmarks)