به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 35
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 فروردین 92 [ 18:32]
    تاریخ عضویت
    1391-12-16
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    131
    سطح
    2
    Points: 131, Level: 2
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 28 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Unhappy چطور خانوادمو راضی کنم ؟ وعشقمو از دست ندم؟

    سلام دوستان خوب تالار همدردی :)

    دوستان مشکل من برای خودم به نظر لاینحل میاد .. در اینترنت مشغول سرچ بودم که به اینجا برخوردم وتصمیم گرفتم از شما کمک بخوام

    من پسری 31 ساله . ترم اخر کارشناسی ارشد مهندسی برق هستم و چندین ساله که شاغلم
    تعریف از خود نباشه فرد پخته وعاقلو منطقی هستم
    من اصلا اهل دوستی با جنس مخالف به شکل رایجش نیستم
    حدود 1 سال پیش بادختری آشنا شدم وخیلی معمولی در مورد مسائل روزمره حرف زدیم واصلا قصد ادامه نداشتیم اما هر چی که جلوتر رفتیم
    متوجه شدیم در مورد خیلی مسائل اتفاق نظر داریم ... کم کم یه رابطه سالم عاشقانه شکل گرفت وباهم آرامش پیدا کردیم
    همه چیمون به هم میخوره
    وارد جزئیات نمیشم ....
    بعد از کلی فکر و تحلیل به این نتیجه رسیدم برای آشناشدن باخانوادش ... خانوادمو راضی کنم تا برای دیدنشون بریم
    اما مادرم گفت برات زوده که ازدواج کنی !!!!!!!!!!!!!! در حالی که من همه شرایط ازدواجو دارم
    باهاش چندین بار صحبت کردم اما حتی یک بار نگفت اون دختر کیه ؟ چطور اشنا شدی؟ برم ببینمش !
    مدام حرف خودشو تکرار جوری که دیگه خسته شدمو به حالت قهر از خونه رفتم
    اما عشقم گفت برگرد خونه پیش خانوادت این راهش نیست
    من کارم خیلی زیاده گاهی و وقت زیادی ندارم اما توهمین فرصت مدام منطقی باهاشون صحبت کردم
    اما جوری برخورد میکنن انگار من بچم وهیچ ارزشی برای حرفم قائل نشدن
    با خواهرم صحبت کردم
    گفت کمکت میکنم فقط آدرس بگیر تا اول تحقیق کنم .. منم به زور ادرسشونو گرفتم
    خواهرم گفت تحقیق کردم همه ازشون خیلی زیاد تعریف کردن
    اما تو باید از یه خانواده پولدار و باکلاس دختر بگیری ( در حالی که ما کاملا هم سطحیم ) واونا ازمون کم نیستن
    باهاش منطقی حرف زدم اما کم کم به دعوا کشید و گفت برو هرکار میخوای بکن ما خواستگاری اون دختر نمیایم
    تو نمیفهمی ... پول خیلی مهمه !!!!

    من همه راهارو رفتم دوستان به نظرتون میشه این خانواده رو راضی کرد؟ من پدر ندارم و فقط دو تا خواهر دارم
    وهیچ شخصی ندارم که واسطه بکنمش
    ممنون میشم نظراتتونو بدونم ببخشید اگر صحبتم طولانی شد

  2. کاربر روبرو از پست مفید sina123 تشکرکرده است .

    mahmoudi (سه شنبه 22 مرداد 92)

  3. #2
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 فروردین 92 [ 18:32]
    تاریخ عضویت
    1391-12-16
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    131
    سطح
    2
    Points: 131, Level: 2
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 28 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان خوشحال میشم نظراتتونو بگید
    من امروز وقت کردم
    شاید از فردا نتونم بیام

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 30 شهریور 98 [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1390-10-26
    نوشته ها
    711
    امتیاز
    11,022
    سطح
    69
    Points: 11,022, Level: 69
    Level completed: 44%, Points required for next Level: 228
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,196

    تشکرشده 1,600 در 571 پست

    Rep Power
    104
    Array
    31 سال و زود بودن ؟
    پول معیار اصلی باشه ؟
    عذر می خوام ولی مقداری ارزش ها تو خانواده شما خوب معنی نشده ، دلیلش رو خودتون شاید بدونید
    ولی بابت اینکه شما رو قبول نمی کنند ( خانواده شما ) باید دلیل رو تو خودتون دید ، تا به حال چطور رفتار کردید که کسی برای حرف شما ارزش قائل نیست.
    به هر حال شما باید این استقلال طلبی رو تو خودتون ایجاد کنید ولی یادتون باشه شاید به قیمت دوری از خانوادتون باشه ، خیلی فکر کنید روش
    به هر حال این خانم هم نباشه و حتی مقوله ازدواج هم نباشه ، شما باید استقلال داشته باشید و اگر قرار باشه بابت هرکاری اینقدر تفاوت سلیقه غیرمنطقی با خانوادتون داشته باشید مشکل خواهید خورد
    بهتر هست یه تصمیم قاطع و همیشگی بگیرید ، ابتدا با تلاش سعی کنید رو خانوادتون تاثیر بگذارید اگر جواب نداد راه درست رو برید
    یا اینکه بقیه زندگیتون رو هم مثل 31 سال گذشته بگذرونید

  5. 3 کاربر از پست مفید داود.ت تشکرکرده اند .

    mahmoudi (سه شنبه 22 مرداد 92), sanjab (چهارشنبه 16 اسفند 91), فرهنگ 27 (چهارشنبه 16 اسفند 91)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 فروردین 92 [ 18:32]
    تاریخ عضویت
    1391-12-16
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    131
    سطح
    2
    Points: 131, Level: 2
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 28 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیز من همیشه احترام داشتم تو خانواده
    وهمه من رو به عنوان یه ادم منصقیو قاطع میشناسن
    اما نمیدونم چرا حالا که وقت ازدواجم شده وخودم کسی رو انتخاب کردم اینجور برخورد میکنن
    من اینو هم متوجه شدم که مادرم میترسه تنها بشه
    می ترسه دختریو انتخاب کرده باشم که منو ازش دور کنه
    هر قدر منطقی صحبت کردم که حداقل یک بار اونو ببینه فایده نداشت
    اصلا اهمیت نمیده .. خواهرمم اون حرفش تنها بهانست
    اگر فقط یک بار عشقمو ببینن ممکنه نظرشون عوض بشه
    حتی از چهره ش مشخصه چقدر نجیبو معصومه

    اگه میشه برای راضی کردنشون راه حل بدین
    نمیخوام این دخترو از دست بدم
    از طرفیم رفتار خانوادم واقعا ناراحتم کرده و باید کاری کنم اینو بفهمن و کوتا بیان

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 فروردین 92 [ 18:32]
    تاریخ عضویت
    1391-12-16
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    131
    سطح
    2
    Points: 131, Level: 2
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 28 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوستان گلم من از شما راه حل خواستم برای راضی کردن خانوادم در مورد ازدواج
    نگفتم منو تحلیل کنید
    خانواده ها با هر نوع روابطی موقع ازدواج فرزندانشون ممکنه مخالفت کنن
    و این ربطی به شخصیت اون فردورفتارش نداره
    این حرف مادرم که برات زوده بهانست
    احتمالا ایشون تو دلش فقط میترسه
    اما حتی حاضر نیست دختر رو یک بار ببینه

    من ازتون در مورد ازدواجم سوال کردم
    خواهشا بحثو منحرف نکنید

  8. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array
    بهتر نبود قبل از اینکه دخترو وارد بازی کنی نظر خانوادتو می پرسیدی؟

    الآنم بحث زود بودن یا تنها بودن مطرح نیست،مسئله اینجاست که تصمیم

    به این مهمی رو چرا تنها گرفتی.خانوادت به همین خاطر ناراحته و با شما

    مخالفت می کنه.این علت ناراحتی رو از بین ببر.


  9. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 فروردین 92 [ 18:32]
    تاریخ عضویت
    1391-12-16
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    131
    سطح
    2
    Points: 131, Level: 2
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 28 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    من تصمیم گرفتم بهشون بگم
    و باهاشون برم خواستگاری
    مگه میشه قبل اینکه خودم تصمیم بگیرم وبه نتیجه برسم بهشون میگفتم؟
    در ضمن بازی وجود نداره
    فقط رابطه دوست داشتن به مرور زمان شکل گرفته

  10. #8
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 11 بهمن 94 [ 04:40]
    تاریخ عضویت
    1389-3-25
    نوشته ها
    2,890
    امتیاز
    27,971
    سطح
    98
    Points: 27,971, Level: 98
    Level completed: 63%, Points required for next Level: 379
    Overall activity: 13.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    15,041

    تشکرشده 10,678 در 2,786 پست

    حالت من
    Moteajeb
    Rep Power
    339
    Array
    حدود 1 سال پیش بادختری آشنا شدم وخیلی معمولی در مورد مسائل روزمره حرف زدیم واصلا قصد ادامه نداشتیم اما هر چی که جلوتر رفتیم
    متوجه شدیم در مورد خیلی مسائل اتفاق نظر داریم >> درهمین زمان باید خانوادتو در جریان می ذاشتی.کم کم یه رابطه سالم عاشقانه شکل گرفت وباهم آرامش پیدا کردیم
    همه چیمون به هم میخوره
    ..


  11. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 فروردین 92 [ 18:32]
    تاریخ عضویت
    1391-12-16
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    131
    سطح
    2
    Points: 131, Level: 2
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 28 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    ولی من هیچ تصمیمی برای ازدواج نداشتم اون زمان
    وبعد نشستم فکر کردمو تصمیم نهاییو گرفتم

    دوستان اگر میشه نظرات بیشتری بدین
    چطور میتونم مادرمو راضی کنم و ترسشو از بین ببرم
    حداقل بیاد آشنا بشه
    من همه جور منطقی صحبت کردم
    دیگه واقعانمیدونم چیکار کنم

  12. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 04 فروردین 92 [ 18:32]
    تاریخ عضویت
    1391-12-16
    نوشته ها
    33
    امتیاز
    131
    سطح
    2
    Points: 131, Level: 2
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registeredTagger Second Class100 Experience Points
    تشکرها
    19

    تشکرشده 28 در 15 پست

    Rep Power
    0
    Array
    راستی خانوادم متوجه شده بودن که باکسی آشنا شدم
    چون اهل مخفی کاری نبودم
    چیزیم نداشتم پنهان کنم
    حتی یک بار به خواهرمم گفتم
    اما ظاهرا فکر نمیکردن به تصمیم ازدواج برسه


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. چه طور زندگی را عاشقانه کنم وعاشقانه نگه دارم ؟
    توسط سرگشته دوست در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: شنبه 26 مهر 93, 14:11
  2. چکار کنم که مومن وعاقل باشم؟
    توسط earth در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 57
    آخرين نوشته: چهارشنبه 23 بهمن 92, 00:26
  3. فهرست موضوعات راهنمائیهای تخصصی مدیر همدردی
    توسط فرشته مهربان در انجمن بهترین های تالار همدردی از دیدگاه اعضاء
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 21 خرداد 92, 01:28
  4. خانواده ي شوهرم به وعده هاشون عمل نكردن ،چه كار كنم؟
    توسط عسلي در انجمن سایر سئوالات مربوط به ازدواج
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: پنجشنبه 28 دی 91, 12:11
  5. انجام ندادن وعده ها و اخلاق بد نامزدم
    توسط تسلیم خدا در انجمن دو دلی در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: چهارشنبه 10 اسفند 90, 03:20

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 04:32 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.