به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array

    Thumbsdown آیا طلاق پس از 12 سال ؟ به علت بیماری پارانوئید همسر

    سلام دوستان
    من این موضوع رو از طرف خانمی می نویسم که خودشون به اینترنت دسترسی ندارن. اینارو نوشته بودن و از من خواهش کردن تایپ کنم اینارو و پاسخ ها رو براشون ببرم. ممنون میشم راهنمایی کنید ایشون رو.
    خانمی 32 ساله هستم که 12 ساله ازدواج کردم و دو بچه دارم. از زمانی که نامزد کردم متوجه تعصب زیاد نامزدم شدم. اما اون رو به حساب دوست داشتن و غیرتی بودن گذاشتم. بعد از اینکه ازدواج کردیم هم این قضیه همچنان ادامه پیدا کرد و سخت گیری های اون بیشتر روی آرایش نکردن و تنها از خونه بیرون اومدن بود که البته من هم گوش می دادم. بعد از مدتی بچه دار شدم و با خوبی ها و بدیها و سخت گیریهاش هم می ساختم . اما انگار اون روز به روز بدتر می شد. دست بزن پیدا کرده بود و با کوچکترین موضوعی منو ب باد کتک می گرفت .
    مثلا اگه اس ام اس ناشناسی براش می اومد منو تا حد مرگ می زد که این اس ام اس برای من اومده . در حالی که برای من نبود. یعنی من اصلا گوشی و خط و حتی توی خونه ام تلفن هم نداشتم. یعنی اصلا اجازه نمی داد که داشته باشم . من هم با توجه به این که حساس بود اصلا تقاضای داشتنش هم نمی کردم. به مرور انگیزه کارشو هم از دست داد و چون شغلش آزاد بود خیلی کم سر کار می رفت. یه مدت با هم شدیدا دعوامون شد و بچه هامو برداشتم و تصمیم به طلاق گرفتم. بعد از مدتی کشمکش به خونه برگشتم.
    به این شرط که به دکتر مراجعه کنه. با هم پیش روانشناس رفتیم و روانشناس تشخیص بیماری پارانوئئد رو داد. دارو داد. یه ماهی به زور دارو ها رو استفاده کردو بعد گفت که تو قصدت معتاد کردن منه و باز نخورد.
    روز به روز بدتر میشد. بعد از چند سال دوباره تصمیم به جدایی گرفتم. اما بازهم به خاطر بچه ام کوتاه اومدم و به دکتر مراجعه کردم. به اجبار با خودم همراهش کردم. مدتی رفتیم و اومدیم آخر دکتر آب پاکی رو ریخت رو دستم. گفت ایشون بیماری پارانوئید داره و زندگی کردن باهاش خطرناکه به شدت. حتی ممکنه شبی ، نیمه شبی بلایی سرت بیاره . تهمت های زیادی بهم زده . امیدوارم خدا ازش نگذره . من نمازخون و قرآن خون هستم . اما اون نمی خونه . به من هم میگه که به خاطر پنهون کردن و بی گناه نشون دادن خودم اینکارو می کنم. من حتی با کسی سلام و علیک هم ندارم.
    شاید بخندید. اما از کلی دعانویس هم کمک گرفتم. گفتن جن تو روحش حلول کرده . اما پیشنهادات اونا هم کاری نکرد.
    حالا نمی دونم چیکار کنم ! باید طلاق بگیرم. اینو دکتر بهم گفته که جون خودم و دخترام در خطره . از طرفی نمی دونم با بچه هام چیکار کنم ؟ آیا دادگاه اونا رو به من میده ؟ بعدش بچه هام چی میشن ؟ هر چی هم که باشه پدرشونه . چند وقت که نیست بهونه گیرش میشن. هرچند که الان هم می زندشون و محبتی نمی کنه بهشون. از طرفی نمی دونم با مشکل مالی چیکار کنم ؟ خودم تحصیل دانشگاهی ندارم که . می تونم کار پیدا کنم ؟ پولی در بساط ندارم . با حقوقی که بگیرم می تونم زندگیمو خرج بچه هام که مدرسه ای هستن رو در بیارم ؟ ساعت کاری ها بالاست. بچه هام می تونن تو خونه بمونن تا من برگردم؟ تا حالا شاغل نبودم. مردم به زن مطلقه چطور نگاه می کنن؟ اگه طلاق نگیرم چی ؟ کسی دیده این بیماری در کسی بوده باشه و خوب بشه ؟ البته این آقا اصلا و اصلا و اصلا اهل خوردن دارو نیست. کسی وضعیت مشابه منو داشته که کمکم کنه ؟ چیکار کرده تو این وضعیت ؟ بهترین راه برام چیه ؟

  2. #2
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    دوستان عزیز واقعا این مسئله ارزش کمی وقت گذاشتن و نظر دادن نداره ؟

  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 25 آبان 98 [ 00:18]
    تاریخ عضویت
    1391-9-15
    نوشته ها
    336
    امتیاز
    7,732
    سطح
    58
    Points: 7,732, Level: 58
    Level completed: 91%, Points required for next Level: 18
    Overall activity: 52.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran5000 Experience Points
    تشکرها
    626

    تشکرشده 656 در 231 پست

    Rep Power
    46
    Array
    آسمانی عزیز خیلی ناراحت شدم از مشکلی که واسه این شخص پیش اومده و اینکه از یه طرف میبینم وقتی میگه تحصیلات دانشگاهی ندارم ولی داره با فکر و درایت به همه جنبه های زندگی از بچه هاش و کارش و ساعت کاریش و روحیه بچه ها و نگاه جامعه به یه خانم متعلقه و ... نگاه میکنه بهش تبریک میگم ایشون باید به نظر من در نهایت پس از اینکه به جواب این سوالهاش رسید یه تصمیم بگیره که بمونه یا نمونه و واسه تصمیم گیریش باز بهتره پیش یه مشاور بره و بگه که دکترش گفته زندگی با این شخص ممکنه این خطرات رو داشته باشه و یک عمر پشیمونی بعدش یه مشاور خبره میتونه کمکش کنه اینجا کسی به این خانم نمیگه که جدا شه این خانم شاید یه سری راه های دیگه هم باید بره و امتحان کنه شاید تونست با روشهای دیگه به شوهرش کمک کنه و در درمان و بهتر شدنش همراهش باشه شاید اصلا این بیماری درمان نداره من اطالاعات زیادی در این مورد ندارم به هر حال اینکه این خانم قطعات زن مقاومی هستند که تا الان هم موندن و زندگیشون رو کردن و حتی اگه جدا شدن هم دیگه نباید به فکر دید جامعه باشن باید یاد بگیرن این زندگی خودشونه و شاید زندگی بعد از طلاق به مراتب سخت تر از زندگی الانشون باشه شاید هم نه خیلی بهتر و آرامتر باشه به هر حال برای رسیدن به هر هدفی که هرچیزی میتونه باشه که الان احتمالا آرامش فکری و روحی برای این خانم و فرزندانشون هست باید بهائی پرداخته بشه و بهای پرداختی برای این خانم شاید رفتن به یه کاری که ساعت کاریش زیاد باشه ، تنها موندن بچه ها در خانه تا زمان برگشت ایشان خرج تحصیل و خورد و خوراک بچه ها به گردن ایشون افتادن و ... پس در کنار یه مشاور خوب میتونن یه تصمیم عاقلانه بگیرن

  4. کاربر روبرو از پست مفید malakeh تشکرکرده است .

    asemani (چهارشنبه 09 اسفند 91)

  5. #4
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    دوستان عزیز لطفا کمک کنید

  6. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 26 شهریور 95 [ 14:54]
    تاریخ عضویت
    1391-6-24
    نوشته ها
    215
    امتیاز
    4,122
    سطح
    40
    Points: 4,122, Level: 40
    Level completed: 86%, Points required for next Level: 28
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran
    تشکرها
    566

    تشکرشده 594 در 190 پست

    Rep Power
    33
    Array
    این یه مقاله خوب در مورد پارانوئید هستش و این پاراگراف به دلم نشست میذارم اینجا برای دوستتون بخونین:
    پارانوئید قابل درمان یا پیش‌گیری است؟
    به گفته دکتر نویری هیچ راه حلی برای درمان وجود ندارد. این دسته از بیماران به شدت ترسو هستند و بیماریشان را جایی بروز می‌دهند که امکان آن وجود داشته باشد. اگر همسر کسی که مبتلاست، در برابر شک‌ها و حساسیت‌های او خود را نبازد و محکم بایستد، او نمی‌تواند به راهش ادامه دهد و بیماری بروز پیدا نمی‌کند. زنان باید در مواجهه با مردان شکاک، قوی باشند و مصرانه بر روی پاکی و عفتشان بایستند. در این صورت فرد مبتلا جرئت ادامه ندارد و از بروز بیماری پیشگیری به عمل آمده است.
    لینکش:پارانوئید قابل درمان نیست

  7. کاربر روبرو از پست مفید روژان20 تشکرکرده است .

    asemani (دوشنبه 21 اسفند 91)

  8. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 22 دی 94 [ 14:29]
    تاریخ عضویت
    1391-12-18
    محل سکونت
    زیر آسمان
    نوشته ها
    171
    امتیاز
    2,829
    سطح
    32
    Points: 2,829, Level: 32
    Level completed: 53%, Points required for next Level: 71
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    43

    تشکرشده 433 در 151 پست

    Rep Power
    29
    Array
    این مشکل با بیماران پارانویدی هست (Paranoid Personality Disorder) که به علت پارانویدشون به خانواده و بعضا به دکترها هم شک می کنند و برای همین در درمانشون همکاری نمی کنند. این بیماری قابل درمان نیست ولی روانکاوی می تونه به ایشون کمک کنه. شخص شما هیچ کاری برای ایشون نمی تونید انجام بدید و داروها هم بیشتر از اینکه تاثیر مثبت بگذارند باعث میشه ایشون تصورات منفی درباره شما داشته باشه که همینطور هم شده.

    از شخص فک و فامیل و دوست و آشنا هم کاری بر نمیاد. خودش هم هیچ کاری برای خودش نمی تونه انجام بده.

  9. 3 کاربر از پست مفید Sinéad تشکرکرده اند .

    asemani (دوشنبه 21 اسفند 91), فرهنگ 27 (جمعه 18 اسفند 91), اثر راشومون (سه شنبه 22 اسفند 91)

  10. #7
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    ممنونم از همه دوستانی که نظر دادن. ظاهرا همه به اتفاق میگن که این بیماری درمان نداره و این خانم طلاقشو بگیره ؟ درسته ؟ آخه خب عواقب بعد اون چی ؟ کسی در این موقعیت قرار نگرفته که بتونه بیشتر راهنمایی کنه ؟ آخه با دو تا بچه مگه میشه به راحتی طلاق گرفت ؟ دوستان خواهش می کنم بیشتر راهنمایی کنید. این خانم هر روز از من سوال می کنه که ببینه چیکار می تونه بکنه . یه چیزی بگید تو رو خدا.

  11. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 12 اردیبهشت 93 [ 15:23]
    تاریخ عضویت
    1389-6-08
    نوشته ها
    231
    امتیاز
    2,981
    سطح
    33
    Points: 2,981, Level: 33
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    227

    تشکرشده 409 در 163 پست

    Rep Power
    37
    Array
    خوب میتونن طلاق نگیرند و منتطر روزی باشند که خدای نکرده خطری برای خودشون یا فرزندشون به وجود بیاد، اون موقع میگه ای کاش توی کوچه زندگی میکردم اما فرزندم سالم بود. من فکر میکنم اولین اولویت ایشون تامین امنیت جانی بچه هاشه بعد فکر کردن به اینکه کار و درامدش رو چه کنه.

  12. #9
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 03 مهر 94 [ 16:31]
    تاریخ عضویت
    1391-10-27
    نوشته ها
    991
    امتیاز
    7,073
    سطح
    55
    Points: 7,073, Level: 55
    Level completed: 62%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1 year registered5000 Experience Points
    تشکرها
    2,771

    تشکرشده 1,881 در 749 پست

    Rep Power
    112
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط samanis نمایش پست ها
    خوب میتونن طلاق نگیرند و منتطر روزی باشند که خدای نکرده خطری برای خودشون یا فرزندشون به وجود بیاد، اون موقع میگه ای کاش توی کوچه زندگی میکردم اما فرزندم سالم بود. من فکر میکنم اولین اولویت ایشون تامین امنیت جانی بچه هاشه بعد فکر کردن به اینکه کار و درامدش رو چه کنه.
    samanis عزیز ممنون از جوابت. خب ایشون هم به همین تامین فکر می کنه که داره اینکارو می کنه. تامین امنیت مسما در خیابون نیست. قبلش حتما باید فکر یه سرپناه و درآمد بود. بی گدار نمیشه به آب زد. بعد هم ایشون اول به فکر درمانه. به نظر شما آیا میشه دکتر دارویی بده که پنهانی به فرد داده بشه و موثر واقع بشه ؟

  13. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 12 اردیبهشت 93 [ 15:23]
    تاریخ عضویت
    1389-6-08
    نوشته ها
    231
    امتیاز
    2,981
    سطح
    33
    Points: 2,981, Level: 33
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    227

    تشکرشده 409 در 163 پست

    Rep Power
    37
    Array
    نقل قول نوشته اصلی توسط asemani نمایش پست ها
    samanis عزیز ممنون از جوابت. خب ایشون هم به همین تامین فکر می کنه که داره اینکارو می کنه. تامین امنیت مسما در خیابون نیست. قبلش حتما باید فکر یه سرپناه و درآمد بود. بی گدار نمیشه به آب زد. بعد هم ایشون اول به فکر درمانه. به نظر شما آیا میشه دکتر دارویی بده که پنهانی به فرد داده بشه و موثر واقع بشه ؟
    دوست عزیز من اگر فرزندم و خودم در معرض خطر باشیم همون شب دست بچمو میگیرم میرم تو مسافرخونه های میدون راه آهن میمونم تا وضعیتم سر و سامون پیدا کنه (در مورد دارو و عوارض و بیماری به تفصیل دوستان براتون توضیح دادند).
    من خانومی رو میشناسم که به دلیلی از همسرش جدا شده و به خاطر بیماری یک کلیه اش رو از دست داده ، اما با عزت و شرافت توی خونه مردم کار میکنه و نون حلال با بچه هاش میخوره و شب با آرامش میخوابه. فکر میکنین دوست شما وضعیتش سخت تر از این خانومه؟

  14. کاربر روبرو از پست مفید samanis تشکرکرده است .

    فرهنگ 27 (سه شنبه 22 اسفند 91)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ادامه ارتباط پس از نه شنیدن از دختر
    توسط medaso در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: پنجشنبه 03 دی 94, 11:04
  2. پس از از بین رفتن علاقه بین زن و شوهر چه باید کرد؟
    توسط کیارش۲ در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: یکشنبه 18 تیر 91, 21:07
  3. زندگی پس از طلاق من
    توسط gole kaghazi در انجمن متارکه و طلاق
    پاسخ ها: 15
    آخرين نوشته: یکشنبه 18 تیر 91, 05:06
  4. ادامه تماس های یکی از طرفین پس از پایان رابطه
    توسط فارسیت در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: سه شنبه 19 اردیبهشت 91, 02:18

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:12 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.