سلام
.مسئلم رو گفته بودم...خیانت همسر...ایشون مشاوره نیامدن.فعلا اوضاع آروم هست و خودم میخوام اول 1 جلسه مشاور برم.من دچار حساسیتهای روحی شدم .بعد از اختلافات و مسائل با همسرم.مثلا تا یک کار را 8 بار انجام ندهم احساس میکنم همیرم بم خیانت میکند.یا اگر یکسری کارها را انجام دهم...کارهای مسخره یا روتین...همسرم خیانت میکند...یا زندگیم از هم میپاشد...یا اتفاقی برای خانوادم میفتد..مثلا الآن 3 نقطه قبلی را احساس کردم باید 4 نقطه بگذارم وگرنه همسرم الآن در حال معاشقه اس ام اسی با کسی است...بسیار آشفته شدم.و یا فکر میکنم حتما بعد از حتی 1 ساعت آرامش باید دعوا کنم با کسی و عصبانی شوم.اکثر مواقع سرم سنگین است تا اینکه سر درد میگیرم...نگران همه میشم شدیدا...افکار وحشتناک به ذهنم میاد که قبلا شوهرم سکس داشته؟که نکنه پاش لیز بخوره...؟نکنه روزی برشه خانوادمو از دست بدم.نمیدانم میشه لحظات زندگیم با آرامش باشه؟همیشه؟خیلی وقته اینطور شدم...به زور دارم زندگی میکنم.خدا رو شکر میکنم هر روز بابت 1 سری مسائل...ولی..امیدوارم حالت وحشتناک مرا درک کرده باشید.مادرم با چند آقا در ارتباط است بدلیل 1 سری مسائل خانوادگی...بسیار بابت همین نگران و ناراحتم...هر شب خواب میبینم زبونم لال از دیت دادمش.مادرم بسیار مهربان است و زیبا..ولی ساده است.کاش با 1 نفر بود...نمیشه بیتفاوت بود.خواستم چند بار باش حرف بزنم ولی گفتم نه احترام باید سر جاش باشه و خجالت نکشه.لطفا افراد با تجربه راهنماییم کنن.نمیخوام دلداری ... حرفای غیر کاربردی مثل ... بیتفاوت باش و شعار نمیخوام.وضعیت روحیمو لطفا تشریح و اگه دچار بیماری شدم لطف کنید بگید.با تشکر از افرادی مهربان که برام وقت میزارن.
علاقه مندی ها (Bookmarks)