به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 11
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 24 مرداد 92 [ 20:52]
    تاریخ عضویت
    1391-12-07
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    412
    سطح
    8
    Points: 412, Level: 8
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    با رفتار بی منطق شوهرم چه کنم ؟

    سلام به دوستان عزیزم !
    اسمم پریچهره و 40 سال دارم . سال 76 با معرفی خواهر همسرم با هم آشنا شدیم و نامزد و بعد از یک سال ازدواج کردیم .رفتار شوهرم در دوران نامزدی بی نهایت عجیب بود . البته این تحلیلیه که الان دارم . اون موقع 25 سالم بود و اصلا این درک رو از موضوع نداشتم . فقط می دیدم شوهرم اصلا علاقه ای به من نداره . کسی که برای دیدار پیش قدم می شد من بودم و تازه در تمام مدتی هم که کنار هم بودیم بیشتر به دعوا و جر و بحث می گذشت که همیشه هم متاسفانه با کوتاه آمدن من همراه بود . این بی علاقگی بعد از ازدواج ادامه پیدا کرد و در واقع با ورود به زندگی مشترک و مشکلات خاص اوایل ازدواج تشدید شد. اگه در دوران نامزدی سر مسائل پیش پا افتاده تر بود حالا تقریبا در همه زمینه ها اختلاف نظر به دعوا ختم می شد و انتظار شوهرم این بود که همیشه من باید کوتاه بیام وگرنه قهرهای طولانی که بعضا تا یک ماه هم ادامه پیدا می کرد به وجود می اومد. من هم خیلی احمقانه با همه نواقص زندگی کنار می اومدم مثلا یکی از ویژگی های شوهرم خساست بیش از حد در مورد هر هزینه ایه که به نظر خودش لازم نیست . در واقع شوهر من فقط خرید مواد غذایی را جزو هزینه های ضروری می دونه . تا امروز ( تعجب می کنید ولی در این 15 سال ) جز یکی دوبار برای من لباس نخریده و من همیشه با پس اندازی که از درآمدم دارم این کار رو می کنم .
    قطع ارتباط با خانواده من به بهانه عروسی برادرم ، اصرار به ارتباط بیش از حد با خانواده خودش و کلا نادیده گرفتن من تو همه مسائل از جمله مشکلات منه . با این که من یک زن تحصیل کرده ، از یک خانواده متوسط با درآمد بسیار خوب هستم و تا امروز از ایشون و بچه ام هیچی کم نذاشتم . دخترم 11 سالشه و الان موضوع من خودم نیستم چون به هرحال نصف عمرم با این زندگی گذشت و تموم شد بلکه نگران دخترم هستم که تو این محیط خانواده چی ممکنه بار بیاد و بعدا چه عواقبی می تونه این نوع نگاه به زندگی براش پیش بیاره . لطفا کمکم کنید


  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 اردیبهشت 99 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1391-11-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    719
    امتیاز
    12,958
    سطح
    74
    Points: 12,958, Level: 74
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 292
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,329

    تشکرشده 1,605 در 532 پست

    Rep Power
    90
    Array
    کاش پیش یه مشاور برین. یه مشاوره حضوری خیلی مفیدتره. اینجا بیشتر به درد درد و دل می خوره.

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 24 مرداد 92 [ 20:52]
    تاریخ عضویت
    1391-12-07
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    412
    سطح
    8
    Points: 412, Level: 8
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    آیا یه مشاور خوب سراغ دارین ؟ کسی که هم از دریچه روانشناسی و هم حقوقی به موضوع نگاه کنه و کمکم کنه ؟ اگه تنها برم فکر می کنین مفیده ؟ شوهر من جز خودش کسی رو قبول نداره و بارها که بهش گیشنهاد دادم میگه مگه مشاور کیه ؟ من خودم یه پا مشاورم ! باور کنین مستاصل شدم . هزاربار میگم جدا میشم ولی چهره معصوم دخترم رو می بینم و منصرف میشم . اینقدر اعصابم تحت فشاره که با هر چیز کوچیکی اشکم سرازیر میشه .

  4. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 اردیبهشت 99 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1391-11-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    719
    امتیاز
    12,958
    سطح
    74
    Points: 12,958, Level: 74
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 292
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,329

    تشکرشده 1,605 در 532 پست

    Rep Power
    90
    Array
    ببینید اول از همه به نظر می رسه شما کمی افسرده هستید. (اکثرمون هستیم!) ممکنه بهتون یه دوره قرص های ضد افسردگی بدن. بعدش هم اینکه اگه شوهر شما واقعن شما رو دوست نداشت که این همه سال با هم زندگی نمی کردین. می رفت دنبال یه زن دیگه مثلا. دوستتون داره ولی مشکلات ارتباطی این وسط هست و شما هم خیلی دیر تصمیم گرفتین اوضاع رو تغییر بدین.
    می تونین بهمون بگین همسرتون چطور آدمیه؟ چه نظرات یا اعتقاداتی داره؟ از زن چه انتظاراتی داره؟ دخترتون رو چقدر دوست داره؟
    .
    .
    در مورد روانشناس اول بگین کدوم شهر هستین؟ اگر تهران هستین آره من چند نفر رو می شناسم. یکی اش "ابراهیم میثاق" هستش که تلویزیون هم میاد.

  5. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 07 اردیبهشت 99 [ 02:11]
    تاریخ عضویت
    1391-11-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    719
    امتیاز
    12,958
    سطح
    74
    Points: 12,958, Level: 74
    Level completed: 27%, Points required for next Level: 292
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,329

    تشکرشده 1,605 در 532 پست

    Rep Power
    90
    Array
    حالا اول خودتون برین پیش روانشناس و مسائل رو مطرح کنین بعدش فکر کنین چطوری شوهرتون رو ببرین.
    .
    .
    چرا از نظر حقوقی؟؟؟؟؟ ای بابا، شما به فکر جدا شدن هستی یا درست کردن اوضاع؟!
    .
    کی هست که با همسرش اختلاف نظر نداشته باشه؟
    .
    کدوم مرد ایرانی بعد از دعوا پا میشه میاد معذرت خواهی می کنه؟
    .
    کدومشون هستن که دلشون نخواد فقط با خانواده خودشون ارتباط داشته باشن؟
    .
    کدومشون یاد گرفتن که نیازهای یه زن چیه؟
    .
    شوهر شما به نظر میرسه هنوز خصوصیات خوب و باارزشی داره. یه نگاهی به اوضاع این سایت بندازین! ببینین چه مشکلاتی هست!

  6. کاربر روبرو از پست مفید she تشکرکرده است .

    maryam123 (چهارشنبه 14 فروردین 92)

  7. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 24 مرداد 92 [ 20:52]
    تاریخ عضویت
    1391-12-07
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    412
    سطح
    8
    Points: 412, Level: 8
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    دوست عزیزم ! ممنونم .
    شوهر من اختلاف سنی زیادی با من داره . حدودا 10 سال . یک مرد سنتی به تمام معنا . مشکلات ما با هم از روزهای اول وجود داشت . منتهی من با توجه به عدم تجربه کافی متوجه اونها نمی شدم. مثلا اینکه به شدت به خانواده اش وابسته است و تمام بار زندگی خواهرها و برادرهاش که حتی از اون بزرگ تر و بعضا صاحب نوه هستند روی دوش اونه . اما از این طرف با خانواده من قطع رابطه کرده ! فردی خودبین که حاضر به پذیرفتن هیچ مشاوره ای از طرف فامیل و دوست و آشنا نیست . دخترم رو خیلی دوست داره . کلا مطلق نگره یعنی همه چیز باید مطابق میلش باشه تا بتونه زندگی کنه .بداخلاق و دائم در حال سرزنش کردن دیگران .متاسفم هرگز دوست ندارم شوهرم رو در مقابل دیگران کوچیک کنم ولی اگه جز حقیقت رو بنویسم نمیتونین کمکم کنین .

  8. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 24 مرداد 92 [ 20:52]
    تاریخ عضویت
    1391-12-07
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    412
    سطح
    8
    Points: 412, Level: 8
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    هیچ کس نیست کمک کنه ؟ حداقل شماره تلفن مشاوری رو به من بدین .

  9. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 11 بهمن 98 [ 21:22]
    تاریخ عضویت
    1390-1-21
    محل سکونت
    یه جای دور دور دور
    نوشته ها
    662
    امتیاز
    12,717
    سطح
    73
    Points: 12,717, Level: 73
    Level completed: 67%, Points required for next Level: 133
    Overall activity: 19.0%
    دستاوردها:
    SocialTagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    2,167

    تشکرشده 2,912 در 637 پست

    Rep Power
    86
    Array
    سلام
    پریچهر عزیز اینطور که من فهمیدم همسر شما 50 سالشونه . و خوب آدمها رو توی این سن تقریبا نمیشه تغییر داد اونم وقتی خودشونم اصلاً نخوان.
    نمی دانم چه کرده ام
    اما
    می دانم به تو نیاز مندم


  10. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 24 مرداد 92 [ 20:52]
    تاریخ عضویت
    1391-12-07
    نوشته ها
    13
    امتیاز
    412
    سطح
    8
    Points: 412, Level: 8
    Level completed: 24%, Points required for next Level: 38
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class3 months registered250 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 4 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array
    بله متاسفانه . ولی من واقعا دارم کم میارم . خودتون رو جای من بذارید. نه حمایت عاطفی میشم نه حتی با من حرف می زنه . تمام وقت در حال تلفن زدن یا بیرون رفتن با خانواده اش هست . پنهان کار شده و دائم با موبایلش اس ام اس میده . نمیدونم به کی . دیگه نمی تونم تحمل کنم . حس می کنم به تمام وجودم توهین شده . یکی بگه چند سال باید تحمل کرد ؟ آیا این حق من از زندگیه ؟

  11. #10
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,023 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array
    سلام به شما

    شما قبل از هرچیزی برای خوب شدن روحیه خودتون باید اقدام کنید.اگر شما از لحاظ روحی قوی نباشی نمیتونی عنان زندگی رو به دست بگیری و علاوه بر اون نمیتونی مادر کاملی هم برای دخترت باشی.

    بهتره از لحاظ روحی به خودت برسی.ورزش کنی.حتما به یک مشاور خانواده سر بزنی.(اگر تهران هستید بگید براتون چند تا ادرس بذاریم)

    من از حرفهای شما حس میکنم بیشتر در صدد جدایی هستید تا اصلاح زندگی.این رو اضافه کنم دختر 11 ساله شما با جدایی شما خورد و نابود میشه.

    اول همه توان و انرژی خودتون رو برای درست کردن زندگی بذارید.و مسئولیت پذیر باشید.شما از اول هم با همسرت مشکل داشتی اما اقدام به بچه دار شدن کردی.پس اینجا دختر شما گناهی نداره.

    این چیزهایی که شما از همسرت گفتی مسلما خبره ترین وکلا هم نمیتونن برای جدایی شما اقدام کنن.پس بهتره وقت و هزینه رو صرف مشاور خانواده کنید تا ایجوری بتونید کانون زندگی رو حفظ کنید.

    شما خودتون به یک مشاور مراجعه کنید.اونا قطعا راهکارهایی رو ارائه میدن که شما بتونی در مقابل رفتارهای همسرت عکس العمل پخته و درستی داشته باشی

    http://www.hamdardi.net/thread-6825.html

    (پست شماره 10 رو ملاحظه کنید)
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.



 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:00 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.