مشکلات دوران بارداری من با همسر و خانواده اش
سلام به همه دوستان خوبم
از اینکه سایت دوباره راه افتاد خوشحالم
راستش دوران بارداریم رو سپری می کنم همراه با مشکلات ریز و درشت
اون آرامش و شادی که دنبالشم تا فرزندم در آرامش پروش پیدا کنه رو ندارم
زیر بار توقعات نابجای خانواده همسرم و منت های همسرم توان ایستادن ندارم و به نوعی خسته شدم از حال خودم هم بگو که روحی و جسمی اصلا خوب نیستم
راستش می خوام کمی به جزئیات مشکلات بپردازم تا مثل همیشه بهم کمک کنید چون خیلی نیاز به کمک دارم
ما تازگی ها خونه خریدیم که مبلغ زیادیش رو پدر همسرم تقبل کرد که بارها و بارها در جمع و تنههایی ازش تشکر کردم و واقعا هم ازش ممنونم چون اگه کمکش نبود نمی تونستیم خونه بخریم
ولی از اون روز تاحالا توقعاتش از ما چندین برابر شده و فقط و فقط کارش شده گلگی مثل دیشب که ما ناهار رفتیم خونشون و چون ماشین نداشتیم ،همسرم ماشینشو قرض گرفت ازش تا به خرید بریم و داشتیم می رفتیم مادر شوهرم ازم پرسید شام می این که من گفتم نه می ریم خونه و تشکر کردم ساعت 8 شب همسرم جلوی خونمون منو پیاده کرد و خودش رفت ماشینشونو تحویل بده که پدر شوهرم وقتی همسرم رسید اونجا و برگشت بهم زنگ زده که اینکاری که کردی رو در حق پدر و مادرت نکن خیلی بده !!! ما بعد از ظهر جایی نرفتیم و منتظر شما بودیم تو رفتی خونتون
هفته پیششم جمعه صبح که از خواب بلند شدم به مادرشوهرم زنگ زدم چون هر روز صبح یا اون زنگ می زنه و یا من که بعد از ظهرش پدر شوهرم زنگ زده خونه ما و داد و بیداد که چرا شوهرم از صبح تاحالا زنگ نزده حالشونو بپرسه در حالیکه من ساعت 1 زنگ زدم و اون ساعت 4 زنگ زده و ..............
و از اون طرف بماند که هر کاری می خوایم برای خونه انجام بذیم می گن اینکارو بکن و اینکارو نکن
همسرم هم سر هر کاری که می کنه منت می ذاره و محبتش بهم خیلی خیلی کم شده
رابطه دو نفرهمونم کم شده
دیروزم می گفت کاری می کنی که به دنبال آرامش بیرون خونه بگردم!!!!!!
منم شبا از کمردرد خوام نمی بره و کلا از نظر جسمی خیلی داررم اذیت می شم
و نگران کارم هم هستم که از اون طرف سال با دونستن شرایطم باهام قرارداد نبندن
بهم بگید چی کار کنم و چه طوری اوضاعم رو مدیریت کنم
[align=center]خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد
بلکه کسی است که با مشکلاتش مشکلی ندارد .[/align]
علاقه مندی ها (Bookmarks)