من دختری 20 ساله هستم.2 سال پیش در دانشگاه با پسری به نام امید اشنا شدم.تا 9 ماه فقط ارتباط دانشجویی داشتیم.اما بعدش حرف ازدواج شد.خیلی پسر خوبیه.با هم خیلی خوب بدیم.حتی این تابستون می خواست به خواستگاریم بیاد.خانواده ها هم در جریان ارتباط ما بودن.تا اینکه 1 ماه پیش پسری به نام مصطفی که از همکلاسیام بود ازم خواستگاری کرد.از لحاظ ظاهر و اخلاق دقیقا اون چیزی بود که من ارزوشو داشتم.اخه اخلاق مردونه ای داره.قبول کردم که به خواستگاریم بیاد تا بین امید و مصطفی یکی رو انتخاب کنم.اما سردرگمم.می گم شاید نامردی باشه که بعد 1 سال ارتباط با امید و دادن قول ازدواج حالا بخوام با مصطفی ازدواج کنم.مصطفی رو دوست دارم اما به امید عادت کردم.ولی میتونم دل بکنم.فقط نگران امیدم که چی به سرش میاد.می ترسم اه امید منو بگیره و بدبختت بشم.امید خیلی با گذشته ولی مردونگی مصطفی بیشتره.یعنی بچه نیست.البته شرایط امید بلا تره براازدواج.حالا کمک می خوام.چی کار کنم؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)