سلام عزيزم ، دركت ميكنم شرايط سختيه ،خود من هم توي اين شرايط بودم باز خداروشكر كن مال توفقط جمادر شوهرت پس من چي بگم كه پدر و مادر ، خواهر شوهر و برادرشوهرهمه تو زندگيم دخالت ميكردن.
هرچه قدر حساس تر باشي بدتر ، بذار صحبت كنن اصلا هزار بار زنگ بزنن ، سعي كن سياست داشته باشي نذاري اگه هدفي هم دارن به هدفشون برسن، رابطتت با شوهرت گرم تر و نزديك تر كن ، در مورد خونوادش هم چيزي نگو چون بدتر ميشه آخر خودت آدم بده ميشي .
من هم هميشه دعواهايي كه بينمون بود بخاطر دخالت خونوادش بود حتي حاضر شد آخرا براي دفاع از خونوادش دست روم بلند كنه و كم كم هرروز بيشتر بيشتر سرد ميشديم از هم و فاصله ميگرفتيم هيچ مرد و زن نيست كه كامل باش به هرحال تو همه زندگي ها كم و زياد سختي وجود داره ولي تو اگه زندگي و شوهرت دوست داري محبت و سياستت بيشتر كن و خودت به شوهرت نزديك كن و از راه دوستي هرخواسته اي داري بهش بگو .
كاشكي يكي اينارو زودتر به من گفته بود كه الان كار به جدايي نميرسيد هرچند مشكل شوهر من يكي و دو تا نبود
مراقب خودت و زندگيتون باش گلم
علاقه مندی ها (Bookmarks)