به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 بهمن 91 [ 13:01]
    تاریخ عضویت
    1391-11-02
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    74
    سطح
    1
    Points: 74, Level: 1
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    نه ميتونيم بدون هم زندگي كنيم نه با هم لطفا كمك!

    من دختري 23 ساله ام و همسرم 35 سالشه...3 سال و چند ماه نامزد بوديم(عقد كرده) و 8 ماه هم هست ازدواج كرديم هر دو تحصيلكرده هستيم..از همون اوايل مشكلات بي شماري با هم داشتيم ولي هر وقت كه حواستيم از هم جدا بشيم هيچ كدوم نتونستيم..از وقتي هم كه ازدواج كرديم يه بار دعواي شديد پيش اومد و كار به قهر كشيد که در دوران قهر هر دو تصميم گرفته بوديم كه جدا شيم ولي باز هيچ كدوم طاقت نياورديم همسرم امد دنبال من و إلتماس و خواهش كه بيا دوباره تلاش كنيم و من خيلي دوست دارم و از اين حرفا...الان از اون قضيه 3 4,ماهي ميگذره زندگيمون از نظر من خيلي خوب و عاشقانه بود با توجه به پاره اي از مسائل که به نظرم خيلي پيش پا افتاده بودن و ميشد كه حل بشن.....که...ديروز در حالي كه همه چي خوب بود يه دعواي ناگهاني و شديد راه اتاد كه كار به كتك كاري و ناسزا رسيد و همه اين چيزا براي مثل يه خواب بود....خلاه الان باز به طلاق دارم فكر مي كنم البته همسر من اين دعواهارو و حتي ناسزا و كتك رو چيز كوچيكي ميبينه و فكر ميكنه اتفاق خاصي نيافتاده.......و البته اينكه اون هم نميتونه درونا خودش با زندگيمون وفق بده و در لحضاتي كه من از زندگيمون داشتم لذت ميبردم اون احساس بدبختي ميكرده .....اون هميشه بعد از دوا به حالت عادي برميگرده و ميگه تو نبايد دنباله دعوا رو نميگرفتي تو بايد فلان كارو نميكردي تو تو تو .......هميشه وقتي كار به اينجا ميكشه ميشينيم و صحبت ميكنيم و خيلي منطقي به اين نتيجه ميرسيم كه ما براي هم ساخته نشديم و بايد از هم جدا شيم.....ولي احساسات دوباره اوج ميكنه و دوباره مردد ميشيم ...... و نكات ديگه اي كه بايد بگم اينه كه مادر همسرم هم با ما زندگي ميكنه اون هيچوقت دخالت مستقيم توي زندگي ما نداشته ولي هر وقت پيش اون دعوايي پيش اومده اون به خاطر حمايت بجا يا بيجا از پسرش باعث شده من ازش بدم بياد و اونو يه آدم اضافي بدونم و نتونم اون جور كه بايد باهاش كنار بيام.....نكته دوم همسرم هيچوقت حاضر نميشه همراه من به يك مشاوره بره من خودم دو بار رفتم و هميشه هم مصمم بودم که مراجعه بكنم .....نكته سوم همسرم هميشه منو به عنوان يه بچه نگاه ميكنه و تكيه كلامش اينه كه بچه نشو يا بچه بازي در نيار.......نكته چهارم رابطه زناشويي ما بسيار عاليه......و نكته آخر ما خيلي از خصوصياتمون با هم مشتركه مثل غرور بي جا تودار بودن و .......لطفا منو راهنمايي كنيد آيا بايد ادامه بديم يا راهمونو از هم جدا كنيم...خواهش ميكنم سريعتر

  2. کاربر روبرو از پست مفید fereshteh77 تشکرکرده است .

    سما 1362 (چهارشنبه 04 بهمن 91)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 15 دی 92 [ 16:17]
    تاریخ عضویت
    1391-9-05
    نوشته ها
    102
    امتیاز
    1,411
    سطح
    21
    Points: 1,411, Level: 21
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 89
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    16

    تشکرشده 30 در 16 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نه ميتونيم بدون هم زندگي كنيم نه با هم لطفا كمك!

    سلام دوست خوبم ببین من وهمسرم تقریبا ده سال اختلاف سنی داریم خصوصیاتی که همسرت گفتی شبیه همسر من هست من وتو توسن احساس جوونی هستیم ولی خوب اونها منطقی تر من هم اوایل زیاد عصبانی میشدم دادوبیداد راه انداختم حتی مثل شما قهر ولی خوب با این همه نه من تونستم اونو کمی احساسی کنم نه اون منو خیلی منطقی بعد اون دعوا نشستم با خودم خیلی فکر کردم که آیا ازش جداشدن راحته میتونم بدون اون راحت زندگی کنم یا نه همه چیو بررسی کردم باهم حرف زدیم من قول دادم بهش احترام بزارم درهمه چیز نظرم وعقیده ام رو بگم واون حق نداره به من بگه بچه رفتم به سمت کارها چیزهایی که دوست داشت اگه ازنظرش بد باشه انجام نمیدم عوضش بهش فهموندم که اون هم باید به علایق و احساساتم احترام بزاره خیلی کم احساس بود ولی حالا هرروزی که خونم یا خونه مادرم بهم زنگ میزنه نگرانم میشه مهمون میاد کمک میکنه یواش یواش داره عوض میشه خودش پیشنهاد بیرون رفتن وخرید واینها رومیده حالا مشکل شما سرچیه بیشتر؟ ریزتر توضیح بده تا کمکت کنم

  4. کاربر روبرو از پست مفید fakhteh1365 تشکرکرده است .

    fakhteh1365 (چهارشنبه 04 بهمن 91)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 بهمن 91 [ 13:01]
    تاریخ عضویت
    1391-11-02
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    74
    سطح
    1
    Points: 74, Level: 1
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نه ميتونيم بدون هم زندگي كنيم نه با هم لطفا كمك!

    منم الان خيلي دارم باهاش كنار ميام قبلا سر هر چيز الكي باهاش قهر ميكردم يعني انقدر باهاش حرف نميزدم تا منت كشي بكنه ولي العان اصلا اينطور نيستم مگر اينكه دوران پريودم باشم اينجور مواقع خيلي به هم ميريزم.....شوهرم تمام بدبختي هاي زندگيشو از چشم من ميبينه مثلا يه روز كه تعطيل بود تا ساعت 3 4 بعد از ظهر خوابيد بعد كه بلند شد رفتيم جايي كار داشتيم انجام داديم و اومديم بعدش دلش ميخواست بره خونه خواهراش كه هيچ كدوم خونه نبودن خلاصه مونديم خونه حالا اين قضيه رو اينطور به من عنوان ميكنه که من انقدر احساس بدبختي ميكنم كه حد و اندازه نداره مثلا يه روز تعطيلم ميمونم خونه نه كسي مياد نه جايي ميريم و اينا همش تقصير توئه!

    چرا راهنماييم نميكنين......

  6. کاربر روبرو از پست مفید fereshteh77 تشکرکرده است .

    سما 1362 (چهارشنبه 04 بهمن 91)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 اردیبهشت 93 [ 10:46]
    تاریخ عضویت
    1391-8-12
    نوشته ها
    283
    امتیاز
    1,981
    سطح
    26
    Points: 1,981, Level: 26
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 19
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    439

    تشکرشده 527 در 189 پست

    Rep Power
    40
    Array

    RE: نه ميتونيم بدون هم زندگي كنيم نه با هم لطفا كمك!

    سلام
    خوب من در عجبم که چرا انقدر با اختلاف سنی ازئواج می کنید واقعا شما رد دو دنیا جدا بزرگ شدید . و این طبیعیه که شاید رد خیلی موقغ حرف هم رو نفهمید . این طور فکر کن که شما الان بخواهید با یک دختر 10 ساله توافق نظر داشته باشد .
    پس بهتره حتما اگه به حتی به طور انفرادی پیش مشاور بری تا بتونه روی شما و نحوه برخوردتون راهنمایی های لازم رو بکنه . تا هم شما به دنیا ان نزدیک تر شید هم ایشون رو به دنیا خودتون نزدیک کنید .
    ببین گلم پسری که تا سن 32 سالگی مجرد بوده و هر جا خواسته راحت رفته و هر کاری می خواسته بکنه با اراده خودش انجام می داده واسش سخت بوده بعد زندگی همه ی این استقلال ها ازش گرفته شه . نمی گم حق داره ، اما داریم دلیل حرفی که به شما در روز تعطیل زد رو می گم . حتما به مشاوره رفتنت ادامه بده .
    امیدوارم مشکلتون حل شه

  8. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 10 بهمن 91 [ 13:01]
    تاریخ عضویت
    1391-11-02
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    74
    سطح
    1
    Points: 74, Level: 1
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 26
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    7 days registered
    تشکرها
    0

    تشکرشده 3 در 3 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نه ميتونيم بدون هم زندگي كنيم نه با هم لطفا كمك!

    به نظر شما بايد مسائلمو با مادرم در ميون بذارم يا نه؟

  9. کاربر روبرو از پست مفید fereshteh77 تشکرکرده است .

    سما 1362 (چهارشنبه 04 بهمن 91)

  10. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 24 تیر 94 [ 05:14]
    تاریخ عضویت
    1391-10-04
    نوشته ها
    284
    امتیاز
    3,610
    سطح
    37
    Points: 3,610, Level: 37
    Level completed: 74%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First Class1000 Experience Points1 year registered
    تشکرها
    517

    تشکرشده 294 در 168 پست

    Rep Power
    40
    Array

    RE: نه ميتونيم بدون هم زندگي كنيم نه با هم لطفا كمك!

    من که میگم گاهی وقتا تو دعواهای زناشویی مادرا مشاورای خوبی نیستن چون طبیعتا دلشون برای فرزندشون میسوزه و ممکنه با دلسوزی های الکی نتونن راهکار مناسبی ارائه بدن

  11. کاربر روبرو از پست مفید ساحل75 تشکرکرده است .


  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    شنبه 14 بهمن 91 [ 23:47]
    تاریخ عضویت
    1391-10-12
    نوشته ها
    11
    امتیاز
    121
    سطح
    2
    Points: 121, Level: 2
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 13 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: نه ميتونيم بدون هم زندگي كنيم نه با هم لطفا كمك!

    سلام
    عزیزم من هم دقیقا شرایط شما رو دارم شوهرم 11 سال ازم بزرگتره دقیقا مثل شوهر شما خیلی منطقیه و من مثل شما احساسی و همیشه سر این قضایا با هم مشکل پیدا می کنیم همیشه وقتی دعواهامون رو ریشه یابی میکنم می بینم که دلیلش اختلاف سن بینمونه !خوب به قول دوستمون اختلاف سنیه زیاد اشتباهه که ما نادیده گرفتیم ولی خوب در هر صورت هر کسی تو زندگیش یه مشکلاتی داره شاید واسه من دلیلش اختلاف سن باشه و ممکنه دلیل کسه دیگه ای بی پولی باشه و یا همسن بودن ویا حساس بودن پس هر کس تو زندگی مشکل خودشو داره و به نظر من زندگیه بدون مشکل وجود نداره بخصوص اوایل ازدواج! من هم مثل شکا نزدیک 3 سال نامزد بودم و تا یکسال بعد ازدواجم خیلی با شوهرم مشکل داشتم ولی خوب الان که دو سال از زندگیم میگذره شرایط خیلی بهتر شده
    ببین عزیزم با خودت خوب فکر کن و اگر زندگیت رو هنوز دوست داری این اختلاف سن رو در خودت حل کن اگر دعواهاتون به خاطر اختلاف سنه باهاش کنار بیا و زندگی رو به خودت تلخ نکن و هر چیزی رو واسه خودت سخت نگیر چون اینطوری واقعا زندگی واست تلخ میشه سعی کن وقتت رو پر کنی خواسته هات رو با آرامش و محبت به شوهرت بگی اینطوری هم سعی میکنه به خواسته هات تن بده و هم دیگه بهت بچه نمیگه من هم دقیقا همین کارو کردم عزیزم مردا چه سن بالا چه سن پایین همشون بچه هستن و زود با محبت و زبون خوش خر میشن (ببخشیدا) به نظر من این یه دفعه رو هم به مادرت چیزی نگو چون ممکنه شما روابطتون دوباره خوب شه ولی مادرت ممکنه از شوهرت کینه به دل بگیره پس این یه دفعه رو هم یه شانس به خودتون بده و سعی کن با محبت تر بشی و تو این فرصت اکیدا بهت توصیه می کنم که حتما حتما تاپیکهای مربوط به چگونه شوهر خود را مطیع کنیم و امثال اینها رو حتما بخون خیلی کار سازه خیلی .راستی به همدیگه قول بدین که هیچ وقت دست رو هم بلند نکنین این کار بدترین نوعه برخورده و هیچ ربطی هم به سن نداره باز هم میگم تاپیکهایی که گفتم رو بخون خیلی کار سازه بهت یاد میده که چطور زندگیت رو مدیریت کنی


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مهارت كلامي ندارم ، نميتونم خوب صحبت كنم!
    توسط mehraneh67 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 02 آذر 92, 21:20
  2. نميتونم از حقم در خانواده دفاع كنم.
    توسط roze sepid در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 13
    آخرين نوشته: جمعه 25 مرداد 92, 20:30
  3. چند سال ديگه منتظرت بمونم ؟ آيا ميتونم ؟
    توسط نيكتا در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 78
    آخرين نوشته: چهارشنبه 26 مرداد 90, 17:58
  4. پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: چهارشنبه 26 مرداد 90, 09:49
  5. نميخواد يا نميتونه؟
    توسط hamishetanha در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 29 آبان 89, 21:55

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:34 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.