به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 مهر 87 [ 10:33]
    تاریخ عضویت
    1387-3-08
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    3,855
    سطح
    39
    Points: 3,855, Level: 39
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    +حساسيت بيش از اندازه همسرم

    سلام به شما دوستان عزيزم
    من ديشب يه مورد حاد واسم پيش اومد همسر من فوق العاده آدم حساسيه ، حالا حساسيتش در چه مورده ميگم خدمتتون
    ديشب ما مهموني خونه خواهرم بوديم و از اول مهموني من چون مستقيمآ از محل کارم رفته بودم اونجا زياد سر و وضع مرتبي نداشتم و خيلي هم خسته بودم با اين وجود سعي نکردم که خستگيم رو بروز بدم و مرتب با همه صحبت مي کردم . تا اينکه صحبت به هنر پيشه ها رسيد ، و من از اطلاعاتي که قبلا در مورد چند تا از بازيگرا داشتم به همه ارائه دادم . حالا اطلاعات ارائه دادن همان و دعوا و سر و صداي شوهر منم همان ، که به جاي اين مسخره بازيهات و بچه بازيهات بشين کارت و انجام بده و (جلوي همه اينارو مي گفت ) و من فقط مات و مبهوت نگاش مي کردم ... خيلي سريع با همه خداحافظي کرديم و داخل ماشين که نشستيم شروع کردن سر من داد زدن و هوار کشيدن که چرا من که از اين چرت و پرتها خوشم نمياد رو ميگي ، تو به زندگي خصوصي هنر پيشه ها چيکار داري !!!!!! دست از اين خاله زنک بازيهات بردار و متاسفانه چون مسير خونه ما از خواهرم طولانييه تونست هر چي دغ و دلي داره رو سرم خالي کنه و به محض اينکه دم در خونه رسيدم ، در ماشينو باز کرد و به من گفت برو خونه بابات ديگه رنگ منم نمي بيني !!!!
    ببينيد دوستان !!! واقعا از ديشب بعد اون ماجرا خيلي فکر کردم که کجاي حرف من ايراد داشت !که اين موضوع رو به اينجا کشوند که قهر کنه و بره و چرا اينقدر حساسيت نشون ميده ، و حساسيتش اصلا واسه چيه ؟
    ميدونيد يه مشکله ديگه اي هم که داره اينه هميشه من و جلوي خونواده هامون خورد ميکنه و سعي ميکنه که اعتراضش رو جلوي همه و با خشونت بگه ...
    شما بگيد الان بهترين کار تو اين موقعيت چيه ؟

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 شهریور 90 [ 18:24]
    تاریخ عضویت
    1387-2-14
    نوشته ها
    226
    امتیاز
    4,810
    سطح
    44
    Points: 4,810, Level: 44
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    47

    تشکرشده 49 در 25 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: حساسيت بيش از اندازه همسرم

    سلام رژان جان
    شوهرت به هيچ عنوان حق نداره توي ذوقت بزنه و كوچيكت كنه .اون هم توي يه جمع .شايد مي خواد با اين كار اعتماد به نفس رو ازت بگيره .يا اينكه توي جمع هاي خانوادگي حضورت رو با سكوتت كمرنگ كنه . اگر مطمئني سزاوار سرزنش نيستي به شوهرت يادآوري كن كه تو را با همين وضع قبول داشته باشد .و حتي اگر انتقاد داشته باشد به طور خصوصي باشد . هرگز زير بار يه همچين برخوردي نرو و گرنه براي هر دوتاتون عادي مي شه . چند تا سئوال دارم -چرا به اين راحتي مي گه برو خونه بابات؟ چرا جلو خانوادت حرمت نگذاشته؟ نظر خانوادت در مورد رفتارهاي شوهرت چيه ؟

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 مهر 87 [ 10:33]
    تاریخ عضویت
    1387-3-08
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    3,855
    سطح
    39
    Points: 3,855, Level: 39
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: حساسيت بيش از اندازه همسرم

    اسما جان من هنوز عقدم اينکه گفتم به من گفت بمون خونه بابات واسه اينه که ما بيشتر شبها خونه مامانشيم و کمتر خونه مامانم اينا هستيم در جواب سوال بعديت هم بايد بگم که خونواده ام فوق العاده با اين طرز برخوردش مخالفن و حتي ديشب که منو پياده کرد و رفت مامانم به شدت عصباني شد و بهم گفت که ديگه فعلا حق ندارم باهاش تماس بگيرم . بهتره يه مدت بهش کم محلي کنم تا از کارش پشيمون شه و اون که خودش قهر مي کنه و ميره خودش هم بر مي گرده و منم کاملا با نظر مامان و بقيه موافق بودم ... چون حس مي کنم يه کم تنبيه براش لازمه

  4. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 مهر 87 [ 10:33]
    تاریخ عضویت
    1387-3-08
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    3,855
    سطح
    39
    Points: 3,855, Level: 39
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: حساسيت بيش از اندازه همسرم

    سلام
    موضوع ما خيلي فراتر از اوني که فکرشو ميکرديم رفته ، فعلا من و همسرم از اون شب که منو پياده کرد و رفت هيچ ارتباطي با هم نداريم و حتي خونواده من به قدري ازش عصباني اند که به من هم حق هيچ گونه ارتباطي رو هم نمي دن و ناگفته نمونه که منم واسه تنبيه اش همين عقيده رو دارم . چون توي اين مدت عقدمون خيلي منو جلوي همه کوچيک کرده و اين مساله خيلي روي رفتار من کار من ارتباطم تاثير منفي گذاشته بود ، تا اون شب که ديگه تحملم تموم شد و کار به اينجا کشيد .
    به نظر شما دوستان من توي اين موقعيت باهاش در ارتباط نباشم بهتره ؟ اين نوع تنبيه تا چه حد ميتونه اثر گذار باشه ؟ من اينارو واسه اين پرسيدم از کسايي که واقعا اين موارد رو تو زندگيشون تجربه کردن

  5. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مهر 89 [ 16:10]
    تاریخ عضویت
    1387-1-19
    نوشته ها
    1,801
    امتیاز
    13,034
    سطح
    74
    Points: 13,034, Level: 74
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    954

    تشکرشده 992 در 530 پست

    Rep Power
    198
    Array

    RE: حساسيت بيش از اندازه همسرم

    شوهرت بايد متوجه اشتباهاتي كه مرتكب مي شود شده و سعي در اصلاح خود كندوگرنه در آينده بدتر خواهد شد. برخي از مردان پس از ازدواج فكر مي كنند حالا مالك و صاحب يك نفر هستند و هر طور كه دلشان مي خواهد ،‌مي توانند فرمانروايي كنند. در ست است كه موضوع مورد بحث شما مورد پسند ايشان نبوده اما چنين رفتاري هم از ايشان ناپسندتر بوده است. بهتر است صبور باشي و رفتار و گفتاري انجام ندهي كه خداي ناكرده محكوم شوي.

    بهتر است پدر و مادرت با ايشان صحبت كنند و دليل اين رفتارشان را از او بخواهند و به او گوشزد كنند كه آبرو وشخصيت دخترشان بسيار مهم است و او حق ندارد به همين راحتي آن را زير سئوال ببرد.

  6. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 شهریور 90 [ 18:24]
    تاریخ عضویت
    1387-2-14
    نوشته ها
    226
    امتیاز
    4,810
    سطح
    44
    Points: 4,810, Level: 44
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    47

    تشکرشده 49 در 25 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: حساسيت بيش از اندازه همسرم

    رژان جان سلام
    به نظر من اگه خودت بخواي پا پيش بگذاري معنيش اين ميشه كه خودت هم حقارت خودت رو قبول كردي . من هم اوايل شوهرم همين رفتارها رو مي خواست پيش بگيره ولي دست خودش نبود اينجوري تربيت شده بود .منم خيلي صبوري كردم ولي ناگهان تمام خشمم رو تويه يه دعوا ناگهان خالي كردم اونقدر عصبي بودم و داد و فرياد كردم كه شوهرم شوكه شده بود و وقتي ازم پرسيد چرا اينقدر عصباني هستي تمام كلمات و جملاتي رو كه تو عصبانيتاش بهم گفته بود رو يك به يك يادآوري كردم و البته او اصلا" باورش نميشد كه من به خاطر حرفاش و رفتاراش اينقدر عصباني باشم چون من تا آن روز سكوت كرده بودم و شوهرم بي پرواشده بود و جالب اينكه خودش 10 دقيقه بعد از جر وبحث كاملا" فراموش مي كرد ولي من كينه توزي مي كردم و داشتم ازش متنفر مي شدم .ولي بعد از آخرين دعوا شوهرم ديگه در برابر من محتاط شد .ولي اخلاق آدما خيلي با هم فرق مي كنه . به نظر من تو هم بايد يه جا توهين وتحقيرهاي شوهرت رو متوقف كني و الان بهترين فرصت براي گفتگوي جدي است.البته خانواده شوهر هم خيلي توي اين مسئله مي تونن تاثير دائشته باشند . خانواده شوهر تو چه جور آدمايي هستند؟

  7. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 مهر 87 [ 10:33]
    تاریخ عضویت
    1387-3-08
    نوشته ها
    27
    امتیاز
    3,855
    سطح
    39
    Points: 3,855, Level: 39
    Level completed: 37%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 6 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: حساسيت بيش از اندازه همسرم

    آدمايي که تو جامعه خيلي خودشونو خوب نشون دادن اما از خونشون
    همسر من فوق العاده مامانيه و اين مشکله مارو روز به روز بيشتر و بيشتر مي کنه همش با من بحث ميکنه چرا اونو به مامانم نگفتي چرا نگفتي پيراهن قرمز خريدم ، چند خريدم از کجا خريدم ، چرا فلان اتفاق و که ديروز تو خونتون افتاده بود رو به مامانم نگفتي و حرفايي از اين دست ..( اين منو بيشتر مي توسونه )
    که اين خونوادشن که همسر من مثل موم تو دستشونه . من تا الان اجازه ندادم کسي تو کارم و زندگيم دخالت کنه و 2 ماه بعد از عقد گربه اي واسه همشون رقصوندم که حساب کار اومده دستشون ولي چيکار کنم که همسرم نمي خواد اينو بفهمه که مسائل زناشويي ما و خانوادگي ما هيچ ربطي به خونوادش نداره و همه چيزمونو ميره ميذاره کف دستشون . الان هم مطمئنم نشسته زانو به زانوييه مامان جونش و دارن بد منو ميگن
    اما من واقعا تصميم دارم اينبار از حق خودم و شخصيت بر باد رفته خودم دفاع کنم
    مي خوام بترسونمشون و بگم که يا رفتارتو درست ميکني و مواظب رفتارت هستي و مي چسبي به زندگيت و زنت (‌ نه مامانت ) وگرنه من که ديگه تحملم تموم شده ، حاضر به ادامه زندگي با تو و شنيدن تحقيرات خودت و مامانت و خونوادت نيستم .... ببينم چي ميشه ؟؟؟؟ واقعا اين تصميم آخرمه

  8. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 28 شهریور 90 [ 18:24]
    تاریخ عضویت
    1387-2-14
    نوشته ها
    226
    امتیاز
    4,810
    سطح
    44
    Points: 4,810, Level: 44
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    47

    تشکرشده 49 در 25 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: حساسيت بيش از اندازه همسرم

    سلام رژان جان
    وقتي آدم مجبوره همه چيز رو به خانواده شوهرش بگه يا در مورد همه چيز از اونا نظر بخواد كه واقعا" از يه جهاتي به اونها وابسته باشه مثلا" توي خونه مادر شوهر زندگي مي كنه يا اينكه خانواده شوهرش تمكين مالي مي كنن در اينصورتكه خانواده ها حتي مي تونن اجازه دخالت كردن به خودشون بدهند . شما اگه از اين نظر نيازي نداري تنها وظيفه داري احترام بگذاري .به شوهرت بگو تو انتخاب او هستي و با بدگويي از تو را از چشم خانواده مي اندازه مي كنه و اوضاع بدتر مي شه . در ضمن به شوهرت گوشزد كن كه دوست نداري حتي مادر او در جريان زير و بم زندگيت باشه . ( تو به عنوان يك آدم مستقل بايد از حق و حقوق خودت آگاهي داشته باشي. و بداني در كنار محبت به شوهرت بايد براي خودت و خواسته هات ارزش بگذاري ).

  9. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مهر 89 [ 16:10]
    تاریخ عضویت
    1387-1-19
    نوشته ها
    1,801
    امتیاز
    13,034
    سطح
    74
    Points: 13,034, Level: 74
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    954

    تشکرشده 992 در 530 پست

    Rep Power
    198
    Array

    RE: حساسيت بيش از اندازه همسرم

    به نظرم روژان جان داري اشتباه مي كني. خودت با دست خودت تيشه برداشتي و داري به پايه هاي زندگيت مي زني. تو با مهرو محبت مي توني مادر شوهرت رو مثل موم توي دستت بگيري و وقتي رام عطوفت و عشق تو شد آنوقت هر چه را كه مي خواهي بگو و هرچه را كه نمي خواهي نگو. اگر قرار بود با دعوا و دادو بيداد درست بشود كه خوب همه بلدهستند داد بزنند و آنوقت هيچ زندگي مشكل داري پيدا نمي شد . پس چرا اينقدر توي دادگاه ها شلوغه؟! مگر نه اينكه همه آنها با دعوا و مرافه بر سر مشكلاتشان پايشان به دادگاه طلاق باز شده؟!؟!
    به نظرم كمي خونسردي خودت را حفظ كن. از روش مهندسي معكوس استفاده كن. محبتت را بيشتر كن و بيشتر با مادر شوهرت گرم بگير تا به طوري كه وقتي شوهرت مي خواهد فرمان برد، ‌نداند كه اين دستور از جانب تو بوده يا مادرش. كم كم تو را در آينه مادرش ديده و به مرور مادرش جاي خود را به تو مي دهد. مراقب باش از بيخ و بن زندگي و آينده ات را تباه نكني عزيزم.

  10. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 مرداد 87 [ 00:26]
    تاریخ عضویت
    1387-2-15
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    3,676
    سطح
    38
    Points: 3,676, Level: 38
    Level completed: 18%, Points required for next Level: 124
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    5

    تشکرشده 5 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: حساسيت بيش از اندازه همسرم

    سلام.
    من با نظر دانه عزیز موافقم.اول سعی کن مادر شوهرتو تو دستت داشته باشی خودبه خود شوهرت جذب تو میشه.حتی به جایی میرسه که کوچکترین خطای مادرشو نسبت به تو میبینه.
    ولی اینکه الان باید باهاش چیکار کنی؟عزیزم به نظر من فرصتی به هم بدید که بتونید با هم صحبت کنید.منظورم اینه که اول توی یک فضای کاملا دوستانه و دو نفره با هم صحبت کنید و عیبهاشو طوری که ناراحت نشه بهش بگو.مثلا اول از چندتا از خوبیاش بگو بعد هم حرفاتونو بزنید.حتما شوهرت هم حرف واسه گفتن داره.
    بعد از اون فضا به هم فرصت فکر کردن بدید.الان هر دوی شما توی فاز دعوایی هستید که با هم کردید همونطور که تو با خونوادت از بدی اون صحبت میکنی و همفکری میخوای اون هم با خونوادش مشغول انجام همون کاره و واضحه که همه فکراتون منفی بشه پس اول فاز دعوای قبلی رو کمرنگش کن بعد فرصت فکر کردن عزیزم

  11. کاربر روبرو از پست مفید شکیلا تشکرکرده است .

    شکیلا (چهارشنبه 16 مرداد 87)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. حساسيت نسبت به حضور همسر در محيط دانشگاه
    توسط yasiman در انجمن شوهران و زنان از یکدیگر چه انتظاراتی دارند
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: شنبه 22 آبان 89, 21:48
  2. حساسيت به ارتباط عاطفي همسرم و خانوادش
    توسط وفا در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: چهارشنبه 06 شهریور 87, 20:40
  3. +حساسيت و علاقه شوهرم به مادرش
    توسط seda در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 32
    آخرين نوشته: سه شنبه 21 خرداد 87, 05:58
  4. * حساسيت و علاقه شوهرم به مادرش
    توسط seda در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر
    پاسخ ها: 24
    آخرين نوشته: چهارشنبه 01 خرداد 87, 10:19
  5. حساسيت بيش از اندازه همسرم
    توسط alieng در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 03 بهمن 86, 12:27

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 01:13 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.