همسرم به من خیانت میکند

[asemaneman]

سلام خدمت کارشناسان.لطفا در مورد مسئله ی بنده افراد مجرب و کارشناسان نظر بدن.من 5 ماهه عقد کردم راه من و همسرم دوره.من 22 سالمه و همسرم 27.من درسم تمام شده همسرم دانشجو.وضع مالی متوسط.شوهرم 1ماه بعد از عقد تو اس ام اساش دیدم اس سکسی با همکار زنش رد و بدل میکنن.گریه کردم..مادرم گریه کرد...اون به غلط کردم افتاد...گذشت...2 ماه بعد فیلم سوپر و عکس لخت همون همکارشو دیدم تو سیستمش و دوباره شر به پا شد.گذشت و 1 ماه بعد دیدم با همکارا زنش شوخی میکنه و قربون صدقشون میره...از ناراحتی خود زنی کردم...سرمو به دیوار کوبیدم.جالب اینجاس که خانواده من باز هستن و خانواده اون کاملا مذهبی.من ظاهرم زیبا و جذابه.از لحاظ جنسی مشکلی نداریم.میخوام بدونم به خانوادش بگم؟آیا مریضه؟من از زندگی نا امید شدم که چرا این بلا سرم اومد.این افسردگیمو چه کنم.آیا جدا شم؟دوسش دارم بش وابسته ام ولی نمیخوام بازم بم خیانت بشه.من 1 بار با آی در جعلی باش چت کردم و عکس جعلی گذاشتم و قربون صدقه لپام رفت و ابراز علاقه کرد! من به زندگی انگیزه ندارم.نمیدونم چه حکمتیه همه میگن تحمل کن...آیا درست میشه؟نمیخوام برم شهرش ببینمش.چون متنفر شدم از خانواده ای که مذهبین و فرزندشون شده این.خانوادش خوبن.ولی من بسیار افسرده شدم.

اضافه کنم از طریق چت فهمیدم با همکارای زنش در ارتباطه.چند روزه عذر خواسته و دیگه چت نمیره.آیا روانپزشک برم؟سکسولوژیست برم؟مدیر همدردی بم کمک کن.تمنا میکنم.

[saamira]

آیا همسر شما نیازهای جنسی علاوه بر روند معمول همه روابط داره ؟
ازش بپرسید آیا فانتزی ... هایی داره که باعث لذت بیشترش میشه؟
ایا لباس پوشیدن و نوع ارایش کردن شما و نوع لباس پوشیدن شما رو دوست داره؟
آیا شما تنوع رو در روابط جنسیتون رعایت کردید؟
سعی کردید به نیازهاش پاسخ مثبت بدید؟
سعی کردید به جز روی تخت و اتاق خواب در جاهای دیگه این رابطه رو داشته باشید تا همسر شما خسته نشه؟
و هزاران سوال دیگه که شما میبایست به خودتون پاسخ بدید و ببینید کجای این رابطه دارای مشکل شده

[کبـود]

دوست عزیز شاید نظر من صحیح نباشه یا کارشناسان چیز متفاوتی بگند ، اما با این چیزی که شما تعریف کردی به نظرم دندون کردم خورده رو باید کشید و انداخت دور
یک موقع هست که همسر آدم به راه خطا رفته ، اما ذاتش سالمه و پشیمونه و میشه بهش امیدوار بود
اما یک موقع هست که قبح این مسایل در زندگی فردی از بین رفته و ذاتش خرابه ، ذات خراب هم خرابه و کاریش نمیشه کرد!
اینکه فیلم سوپر همکار زن ایشون رو تو سیستمش دید ، اس ام اس های سکسی رو دید ، رفتارش با زنان دیگه و شیطنت هاش حتی بعد از قول و قسمش خود گویای همه چیزه.
اولین چیزی که در زندگی مشترک مهمه تعهد ، صداقت و آرامشه که هیچ چکدوم رو ایشون ندارند.
در نامزدی جدا شدن خیلی بهتر از یک عمر تحمل کردن و بعد با یک بچه جدا شدنه. آسمون هم دهن باز نکرده ایشون افتاده باشه زمین که شما بخوای به هر قیمتی نگهش داری.
این نظر من بود.

[غصه]

با سلام
دوست عزیز آیا تا حالا دلیل این کاراشو برات گفته؟وقتی این چیزارو ازش دیدی چه توجیهی داشت براشون؟
منم با اینکه کسی ذاتش خراب باشه درست نمیشه موافقم !!!!ولی سعی کن دلایل خیانتشو پیدا کنی شاید واقعا دلیلی داشته باشه که اگه بفهمی تا حدودی میتونی روش کار کنی و مشکل رو حل کنی ....من توی زندگی آدمهای که داتشون خراب بوده مواجه بودم نمیتونن درست بشن....ولی برا حفظ زندگیت تلاش کن ولی حاضر به قبول هر شرایطی هم نشو ...موفق باشی

[asemaneman]

من به لحظه جدایی فکر میکنم داغون میشم...در جواب بم جز بد و بیراه به خودش.بم گفت : من فکر میکردم که زن و زندگیم جدا و این کاررام جدا.کارشناسا کمکم کنید.من هر شب و روز گریه میکنم.مدارک خیانتشو میبینم حالت تهوع میگیرم.بگید پیش روانپزشک برم؟چه کنم؟ما از لحاظ عاطفی مشکل نداشتیم.خوب منم تحت فشارم.باید خیانت کنم؟

میخوام تلاش کنم تا جایی که هم خدا تحسینم کنه.هم با آرامش جدا شم.که بگم سعیمو کردم...نشد.راهنماییم کنید کارشناسا.

[mehran21]

من هم با نظر کبود موافقم! خانم گرامی، شما با این محاسنی که برای خود برشمردید و با عرض پوزش شما هم جای خواهر من، بنده آرزوی بودن با چنین زنی رو دارم واقعا چه دلیلی داره که به یک چنین کسی که به نظر من ذاتش خراب شده پایبند باشه.

[maryam123]

سلام دوست عزیز

خوبی خانومی؟

شرایط سختیه.میفهمم.شما هم دوست داری مثل هر زنی شوهرت فقط مال خودت باشه و خیالت از این قضیه راحت باشه...اما الان اتفاقیه که افتاده.با خود زنی و گریه و عجز و ناله کاری از پیش نمیبری

قبلش چند سوال:

شما چطور با همسرت آشنا شدی؟
الان روابط شما در چه حدیه؟
بار دوم که فیلم همکارش رو دیدی چه کردی؟عکس العمل شما و عکس العمل همسرت چی بود؟


حالا که شما هنوز زندگی با همسرت رو اغاز نکردی الان لازمه که محکم باشی

فعلا این قضیه رو به خانوادش نگو.

بهتره از موضع ضعف بیای بیرون و به ایشون بگی باید باهمدیگه به یک مشاور حضوری سر بزنیم.در غیر اینصورت مایل به زندگی به این شکل نیستم.

محکم و قوی این حرف رو بهش بزن و بگو دفعه بعد ملاقاتمون باشه توی دفتر یه مشاور.

باید مشخص بشه ایا همسر شما بیماره یا صرفا برای تفریح این کار رو میکنه.که اینو مشاور میتونه بفهمه

موفق باشی

[asemaneman]

سلام . من پیش مشاور میرم و باز هم با شما در تماس خواهم بود.همسرم 2 هفته دیگه میادکه بریم پیش مشاور.دوست ندارم بم دست بزنه.آیا ممانعت کنم از اینکه تماس لمسی داشته باشیم؟به هیچ وجه آمادگی روحی تماس جنسی یا برگشت به احساس قبلو ندارم.هویتمو از دست دادم.سد در گمم.چند بار فکر خود کشی بم دست داد.نمیخوام مثل 1 زن مطلقه شم.دعا میکنم امام زمان ظهور کنه من تحمل این دنیا رو ندارم.میترسم مشاور بم بگه شوهرت مریضه.یکی آرومم کنه.ممنون از همه.

ما دوست بودیم و اصلا نمیدونستم ریتم زندگی همسرم اینجوریه.همسرم میگفت:من که از لحاظ احساسی و همه چی تامینت میکنم.فکر میکردم این کارام دیگه به تو و زندگیم مربوط نیست.جدای از این مسائل خوده من آزادی بی اندازه دارم.میترسم از روزی که از کوره در برم.خدا قهرش بگیره.احساس بی پناهی میکنم.هر شب میگم خدا کمکم کن.من الآن زنشم ولی عقدیم.دلم واسش میسوزه که تو خانواده محدود بوده.ولی میترسم از روزی که زبونم لال بچه دار شم و اون بم خیانت کنه.در ضمن من تو سیستمش فیلم سوپر دیدم نه فیلم همکارشو.و عکس لخت همکارشو دیدم.

من میخواستم همسرم از لحاظ احساسی باز باشه.چیزی که تو دلشه بم بگه.زندگیش باشم.نفسش باشم.اگه حتی تو دلش فلان لباس زنونه رو دوست داره بگه ولی به من حتی تو فکرش هم خیانت نکنه.زندگیم داره خراب میشه.چند بار قسمش دادم اگه چیزی تو دلشه بگه.اگه تو گذشتش رابطه جنسی داشته بگه.آروم میشم.فقط بگه.ولی احساس میکنم مسئله روحی داره.وقتی به ذره ذره خیانتاش فکر میکنم نفسم میگیره.

[sara1367]

بهتره به سولات مريم جواب بدي تا بهتر بهت كمك بشه

[asemaneman]

ناشکری نمیکنم بابت 1 سری چیزا خدا شکر.ولی نمیتونم لحظه لحظه زندگی شده عذاب.

وقتی عکس همکارشو دیدم.گفت 1 دکتره و تو محل کار ما نیست.بعد فهمیدم پرستاره و همونه که اولا بم خیانت کرد.بعد حساس شدم و داد و بیداد کردم و اون بم میگفت تو توهم داری.گذشت تا این سری .

بش میگم اگه مزاحمم بگو برم از زندگیت.میگه بی من میمیره.ولی میترسم زندگیمو ببازم.نمیدونم...خدا کمکم کنه..