ازدواج دانشجویی

[rezavb2005]

سلام من با یه خانمی اشنا شدم از همکلاسی هام من چون یه بار ضربه خوردم خیلی میترسم احساستم بروز بدم چون به من خیانت شده اما این خانم خیلی دوست دارم و میخوام رابطه محکمی برقرار کنم تا این حد که با مادرم هم صحبت کردم ما اهل کرمانشاه هستیم و من میخوام اطلاعات از این خانم داشته باشم اما بعضی وقتا میزنه تو ذوقم مثلا یه بار براش کتاب شعر بردم نخواست؟؟؟ نمیدونم چه طوری احساسم بهش بگم راستش میترسم؟چون ایشون قبلان جای دیگه ای درس خوندن الان انتقالی گرفتن.راستش من تا حدودی بهش اطمینان دارم اما خیلی می ترسم و میخوام رابطه برقرار کنم اما چه جوریش نمیدونم.
اینم بگم که ما رشته کامپیوتر درس میخونیم من درس خوب ولی ایشون خیر.

[مدیرهمدردی]

سلام rezavb2005
به تالار همدردي خوش آمديد
به نظر ميرسه سئوالي كه مطرح كرديد در موردازدواج باشه....
اگر مسئله ازدواج است، چون معمولا تناسب هاي معيارهاي دو طرف خيلي مهم است ، پس بايد دقت كنيد كه شناخت نسبي اوليه به اين خانم پيدا كنيد.
مسئله احساسي كه داري، مربوط به خودت مي شود، و لازم نيست كه با آن خانم در ابتداي كار مطرح كنيد، چرا كه اگر از نظر فرهنگي و اعتقادي او برداشت منفي از اين احساس ورزي شما بكند، ديگر حتي براي ازدواج هم براحتي نمي تواني اقدام كني. ثانيا بيان احساس روند شناخت را تحت تاثير خودش قرار مي دهد و ممكن است هر دو شما نتوانيد مسائل اساسي ازدواج را در يكديگر به خوبي بررسي كنيد.
نسبت به شناختي كه از آن خانم تاكنون داريد، بايد از طريق واسطه اي هدفت را با او در ميان بگذاري و از او بخواهي كه اجازه بده جهت شناسايي او رسما اقدام كنيد، چون خانواده شما خبر دارند، حتما ايشون هم دوست دارند خانواده اشان در جريان باشد. بعد زمينه شناخت براي هر دو شما باز مي شود و سوء تفاهمي از طرف آن خانم نسبت به رابطه شما پيش نمي آيد.