سلام به همه دوستان
این پست دوباره گذاشتم چون توی پست قبلی جاداب نمی گرفتم
جایی که هستم دترسی به اینترنت ندارم هر 2 یا 3 هفته یک بار پام به شهر میرسه
واسه همین دیر جواب میدادم ببخشید
من این مدت خیلی با خانمم حرف زدم (دوستایی که از جریان من و همسرم خبر ندارن به پست خیانت یا ناچاری شاید تقدیر مراجعه کنن )رابطمون خیلی بهتر شده من دوسش دارم ان این فهمیده البته به کمک شما دوستان دیروز وقتی خوابیده بودیم اومد پیشم سردم بود پتو انداخت روم خودشم اومد کنارم خوابید منو بغل کرد منم بغلش کردم خیلی دلو واسه این لحظه تنگ شده بود بعد از چند دقیقه بوسش کردم نگام کرد و زد زیر گریه نتونستیم تحمل کنیم از خونه رفت بیرون منم نشستم و فکر کردم به اتفاقات افتاده چند ساعت بعد قرار گداشتیم و رفتیم بیرون شام خوردیم......
در کل خوبیم ولی نمیدونم کی میتونه با خودش کنار بیاد به من میگه من دیگه واسه تو زن نمیشم تو به من احساس داری ولی من ندارم ..... نمیدونم چیکار کنم
از دوستایی که قبلا رهنمایی کردن ممنون میشم دوباره نظر بدن
زیبا کردستانی - ani - maryam 123 - داود.ت از شما خیلی ممنونم
علاقه مندی ها (Bookmarks)