نوشته اصلی توسط
نیروانا
ممنون از راهنماییت دوست عزیز.اما وقتی خانواده همسرم این ها رو وظیفه عروس میدونن چه دختر داشته باشن چه نه اونوقت تکلیف چیه.و جالب تر اینکه اونا قلبا راضی نمیشن که پسراشون تو کارای خونه مشارکت داشته باشن چون معتقد هستن که بچه هاشون زن ذلیل بار میان!!!و تو این شرایط منم مجبور میشم در برابرشون موضع بگیرم .وااالله شما هم اگه داماد خانواده ای باشی که یه سری وظایف رو بهت تحمیل کنن حتما شاکی میشی.بعضی وقتا حس میکنم اونا اصلا زنها رو به حساب نمیارن و زن فقط باید حمالی مردها رو بکنن خوب معلومه که ادم حساس میشه .منم نمیخوام تبدیل به یه زن حمال بشم گرچه میشم "بده".یه جورایی دارم مبارزه میکنم.از اونجایی که دلم برای م.ش میسوزه همیشه هم بهش میگم که پسراتو بد بار اوردی و به پسراشم که تو رده سنی 20-29سال هستن میگم اما دیگع کار از کار گذشته.حتی من تو مراسم عزاداری پدر بزرگ و م .ب همسرم هم کارایی کردم که تو مراسمای خودمون انجام نمیدادم و تازه م.ش گاها با تیکه و تذکر منو به انجام کارای دیگه وا میداشت.اون دوران اوج ناراحتی من از دست ایشون بود و باعث شد که بیشتر ازش فاصله بگیرم.راستش من نمیخوام بیش از اونچه به مامان خودم کمک کردم به ایشون خدمت کنم مثلا نمیتونم برم کمکشون فرش بشورم یا خونه تکونی کنم )البته با کمک پسراش انجام میده(از یه طرف دلم میخواد پسراش زن بگیرن که انتظاراتشون کمتر شه از طرفی هم اگه عروسای دیگه مطابق سلیقشون عمل کنن من دیگه بدتر متلک بارون میشم و یقینا باید فشار روانی به مراتب بیشتری رو تحمل کنم البته فعلا که شرایط ازدواجو ندارن..متاسفانه شاغل هم نیستم که ...دیگه نمیدونم واااالله...
علاقه مندی ها (Bookmarks)