با سلام
من دختری هستم سی سال دارم و تحصیلاتم لیسانس و پدرم را وقتی 2 سالم بود از دست دادم من در سال گذشته به عقد آقایی در آمدم که ازم 7 سال بزرگتر .
من بخاطر مشکلاتی که با مادرم داشتم( بدون هیچ شناخت قبلی )به ایشون جواب مثبت دادم فاصله بین خواستگاری تا عقد ما یک ماه هم نشد با اینکه خواستگارهایی بهتر از ایشون داشتم اما در آن لحظه تصمیم به ازدواج گرفته بودم .. بعد از عقد متوجه شدم ایشون مشکلات زیادی دارد که 20 مورد منفی دارند که 1) استقلال فکری نداره از خودش اراده ندارد 2) حسابگر 3) مادی 4) بی احساس و سرد مزاج 5)منفی بین و ریز بین 5) اضطراب شدید 6) تو جمع و تما هیچ وقت حرف نمیزنه و ... شدیدا تحت نفوذ و سلطه مادرش از خودش هیچ اراده ای نداشت به هر حال بعد گذشت 4 ماه من متوجه شدم کهمن نمیتونم با ایشون زندگی مشترک داشته باشم اما متاسفانه این بین ما با هم رابطه داشتیم و من الان دختر نیستم با اینکه عقد بودیم.بعد از اعلام این موضوع به ایشون که ما نیاز به مشاوره داریم باید بریم اما این حرف همانا و ایشون پا پس کشیدن همانا و دیگه به من زنگ نزد و ما الان حدودا 10 ماه که اصلاهمو ندیدیم و حتی یک اس ام اس چون ایشون اونطور که من متوجه شدم از خودش هیچ اراده ندارد و من هم نزدم تا این موضوع به همه و خودم ثابت شود . الان من میدونم که تصمیمم برای جدایی صد در صد درست و خانوادم هم همین نظر رو دارند و من رفتم مهریه ام رو بخشیده ام تا ایشون طلاق بدهند و حکم طلاق توافقی ما امده است اما الان هم شرایط روحی بدی دارم و دلم میخواهد که او هم همان آزاری که من دیدم را ببیند و دلم راضی نیست بدون مهریه ام جدا شوم . از طرفی نگران برای این هستم که اگر نبخشم ایشون راضی نمیشه به طلاق دادن . من سر این دو راهی ماندم لطفا راهنمایی ام کنید . این را هم بگویم که من شاغل نیستم در حال حاضر و نیاز مالی دارم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)