به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 بهمن 91 [ 15:03]
    تاریخ عضویت
    1391-10-14
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    120
    سطح
    2
    Points: 120, Level: 2
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    بااینکه22سالمه اماطرفم به بهانه سختگیری خانوادم جرات نداره پاشوبذاره خونمون

    سلام. من حدود 6ساله که با پسر عمم ارتباط دارم. هر دومون 22 ساله، دانشجوی کارشناسی ارشد و بیکاریم! هردومون همدیگرو میخوایم،من وااااااااقعا خسته شدم وپشیمونم اما از این پشیمونم که چرااینقدر زود شروع کردم نه از اینکه با اونم.
    خانواده اون از علاقش به من خبردارن و خیلیم استقبال کردن. اما خانواده من چند سال پیش وقتی سال اول رابطمون بود و ازش خبر دار شدن عکس العمل وحشتناکی نشون دادن. میدونم که مامانم ازش بخاطر موضوع رابطمون خیلی ناراحت وعصبانی شد. اما موضع بابامو درمورد پسرخواهرش نمیدونم.
    مشکل اصلی من اینه که من تک دخترم و خانواده فوق العاده سختگیری دارم که حتی اجازه نمیدن بحث خواستگاری و اینحرفا تو خونه ما مطرح شه و تمام فکر وذکرشون تحصیل منه. طوریکه من خودم چندین تا پیشنهاد از فامیل و آشنا و دوست و همسایه داشتم اما اینقدر خانوادم سختی تو رفتارشون نشون دادن که کسی جرات نمیکنه بیاد خواستگاریم! از جمله خانواده عمم!
    میدونم که عمم میترسه اگه الان بیان خانوادم برخوردخوبی باهاشون نکنن باتوجه به اینکه پسرعمم هنوز دانشجوئه واستقلال مالی نداره.طبیعیه هیچ کسی دوس نداره بره جاییکه بهش نه بگن!
    من وطرفم تازه ترم اول ارشدیم.یعنی دوسال دیگه ام باید حداقل صبرکنم تازه بازم باید منتظربمونم که بره سرکار بعد اقدام کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    همین حالاشم واقعا فشار عصبی این زندگی معلقم داره داغونم میکنه. تازه طرفم ازم تقاضای رابطه...میکنه. می دونم اونم نیاز داره. واقعا دیگه نمیتونم این شرایطو تحمل کنم.
    لطفا راهنماییم کنید چطوری می تونم به خانوادم بفهمونم من دوس دارم ازدواج کنم. واقعا خلا طرفمو تو زندگیم حس میکنم.دوس دارم کنارم باشه دوریش کلافم کرده.اخیرا هم مساله نیازش که مرتب تکرارش میکنه به مشکلاتم اضافه شده
    چطوری باید کاری کنم که خانوادم یه خورده بازتر با مساله ازدواجم کنار بیان که خانواده طرفم بتونن مساله رو مطرح کنن.
    کمکم کنید لطفا

  2. کاربر روبرو از پست مفید نمو تشکرکرده است .


  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 خرداد 97 [ 07:57]
    تاریخ عضویت
    1391-2-16
    نوشته ها
    863
    امتیاز
    11,692
    سطح
    71
    Points: 11,692, Level: 71
    Level completed: 11%, Points required for next Level: 358
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,836

    تشکرشده 2,440 در 754 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بااینکه22سالمه اماطرفم به بهانه سختگیری خانوادم جرات نداره پاشوبذاره خونمون

    [align=justify]در مورد قسمت اول دوستان میان کمک میکنن اما من اومدم بگم اگه به پیشنهادش پاسخ مثبت بدی نابود میشی. ولت میکنه قطعاااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا اااااا(من به عنوان ی پسر دارم بهت میگما) واقعا بیچاره میشی!
    ایشونم الان شرایط ازدواج نداره که بخواین رسمیش کنیین و از این حرفا. به نظر من برای اینکه کمتر بهتون فشار بیاد تا شرایطتتون مناسب بشه با هماهنگی همدیگه رابطتون را موقتا قطع(یا خیلی کمرنگ)کنید وگرنه این نیازا مرتب واستون مساله میشه تا موقعی که همه چیز اکی شه[/align]

  4. 6 کاربر از پست مفید کامران تشکرکرده اند .

    کامران (پنجشنبه 14 دی 91)

  5. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 شهریور 92 [ 11:58]
    تاریخ عضویت
    1391-9-04
    نوشته ها
    252
    امتیاز
    1,377
    سطح
    20
    Points: 1,377, Level: 20
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,356

    تشکرشده 1,286 در 287 پست

    Rep Power
    37
    Array

    RE: بااینکه22سالمه اماطرفم به بهانه سختگیری خانوادم جرات نداره پاشوبذاره خونمون

    سلام نمو جان
    تاپيكتو بستم اما دوباره باز كردم كه فقط همين رو برات بنويسم:
    اگه منظورت از نيازش ، نياز جنسيه ، به هيچ عنوان اين كار رو نكن.
    شما هنوز تكليفتون مشخص نيست،چه بسا به هر دليلي با ايشون به هم بزني و بعدها با شخص ديگه اي ازدواج كني.
    داشتن رابطه با پسر عمه ت (حتي اگه بحث اخلاق و شرع رو كنار بذاريم) به شدت ميتونه برات آسيب زا باشه.
    بهترين كار اينه كه حداقل تا قبل از عقد دائم باهاشون رابطه جنسي نداشته باشي . (حتي توي همين تالار ميتوني پيدا كني كساني كه حتي توي دوره عقدشون و قبل از رفتن به زير يه سقف از داشتن رابطه پشيمونن).
    الان شما مسئول رفع نياز ايشون نيستي!
    لطفا قاطعانه ازشون بخواه كه ديگه اين موضوع رو مطرح نكنند.




    من همين نكته رو ميخواستم عرض كنم . انشالله راجع به بقيه صحبت هاتون دوستان ميان راهنمايي ميكنن.
    موفق باشيد

  6. 6 کاربر از پست مفید Royaye Sedaghat تشکرکرده اند .

    Royaye Sedaghat (جمعه 15 دی 91)

  7. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 آذر 95 [ 17:27]
    تاریخ عضویت
    1391-8-16
    نوشته ها
    394
    امتیاز
    4,863
    سطح
    44
    Points: 4,863, Level: 44
    Level completed: 57%, Points required for next Level: 87
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    906

    تشکرشده 891 در 308 پست

    Rep Power
    51
    Array

    RE: بااینکه22سالمه اماطرفم به بهانه سختگیری خانوادم جرات نداره پاشوبذاره خونمون

    من متوجه مشکل رابطه جنسی پس از عقد شرعی نشدم؟!

  8. 2 کاربر از پست مفید mehran21 تشکرکرده اند .

    mehran21 (جمعه 15 دی 91)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 19 شهریور 92 [ 11:58]
    تاریخ عضویت
    1391-9-04
    نوشته ها
    252
    امتیاز
    1,377
    سطح
    20
    Points: 1,377, Level: 20
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,356

    تشکرشده 1,286 در 287 پست

    Rep Power
    37
    Array

    RE: بااینکه22سالمه اماطرفم به بهانه سختگیری خانوادم جرات نداره پاشوبذاره خونمون

    نقل قول نوشته اصلی توسط mehran21
    من متوجه مشکل رابطه جنسی پس از عقد شرعی نشدم؟!
    منظورم رابطه كامل بود كه خيلي از مشاور ها هم در دوره عقد و قبل از ازدواج توصيه نميكنند.
    به هر حال هيچ منع شرعي نداره و فقط احتياط عقلانيه.
    البته سلايق و نظرها ميتونه متفاوت باشه !

    (آقا مهران اومدي نسازيا )

  10. 6 کاربر از پست مفید Royaye Sedaghat تشکرکرده اند .

    Royaye Sedaghat (پنجشنبه 14 دی 91)

  11. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 17 بهمن 93 [ 20:56]
    تاریخ عضویت
    1391-9-23
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    1,633
    سطح
    23
    Points: 1,633, Level: 23
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 42 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بااینکه22سالمه اماطرفم به بهانه سختگیری خانوادم جرات نداره پاشوبذاره خونمون

    با سلام !
    در مورد مسائل جنسی دوستان واقعیت هایی رو گفتن که به راحتی و با چند دقیقه تفکر خودتون به قبح قضیه پی خواهین برد . همچنین با کمی جست و جو به قول رویای صداقت توی همین تالار کم نیستند دوستانی که از رابطه جنسی به وجودآمده قبل از عقد دائم پیشمون هستند....
    رویای صداقت جمله درستی رو مطرح کردند "الان شما مسئول رفع نياز ايشون نيستي! لطفا قاطعانه ازشون بخواه كه ديگه اين موضوع رو مطرح نكنند." پس بیشتر از این وارد بحث مسائل جنسی نمیشم.
    در مورد رابطه باید خدمتتون عرض بکنم که روابط دوستی قبل از ازدواج آسیب زا بوده و هست . پس بهتره این رابطه رو با توافق خودتون تا زمانی که شرایط مهیا بشه قطع بکنین..
    در این فاصله شما هم میتونین با مطرح کردن این موضوع به مرور زمان شرایط رو برای خواستگاری ایشون مهیا بکنین. در ضمن فکر نکنم که مشکل خاصی با تقاضای مراسم رسمی خانواده عمه تون به وجود بیاد. محور اصلی در ازدواج شما و خواستگارتونه. والدین هم حتی شده با یک کلمه در مورد ایشون با شما صحبت خواهند کرد . شما میتونین با طرح دیدگاهتون والدینتون رو از این مساله آگاه بکنین.
    آیا ایشون هیچ منیع درآمدی ندارند و کاملا در مورد مسائل مالی متکی به خانواده هستند؟
    منظورم اینه که اگر ایشون استقلال مالی نسبی داشته باشن میتونین این 2 سال رو با هم نامزد بشین تا روابطتتون کاملا شرعی باشه.
    سبز باشین

  12. 2 کاربر از پست مفید سجاد صالحی تشکرکرده اند .


  13. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 مرداد 92 [ 18:11]
    تاریخ عضویت
    1391-8-26
    نوشته ها
    96
    امتیاز
    756
    سطح
    14
    Points: 756, Level: 14
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 44
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    3 months registered500 Experience Points
    تشکرها
    232

    تشکرشده 239 در 79 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بااینکه22سالمه اماطرفم به بهانه سختگیری خانوادم جرات نداره پاشوبذاره خونمون

    اگه پدرتون موافق باشن، میتونن مادرتونم راضی کنن؟
    اگه اینطوریه سعی کنید غیر مستقیم متوجه بشید نظرشون چیه، ولی حتما غیر مستقیم باشه
    چون اگه پدرتون متوجه این علاقه بشن و مخالفت کنن، توی روابط خانوادگیتونم تأثیر میذاره، واسه خودتونم بد میشه
    وقتی کمتر سزاوارم، به من مهر بورز، آخر آن زمان نیازمندترم

  14. 3 کاربر از پست مفید زنده دل تشکرکرده اند .

    زنده دل (سه شنبه 19 دی 91)

  15. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 بهمن 91 [ 15:03]
    تاریخ عضویت
    1391-10-14
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    120
    سطح
    2
    Points: 120, Level: 2
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 30
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    31 days registered100 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بااینکه22سالمه اماطرفم به بهانه سختگیری خانوادم جرات نداره پاشوبذاره خونمون

    دوستان مرسی ازهمه
    من نمیخاستم در مورد اینکه ایارابطه جنسی داشته باشم یانه بدونم.بهر حال بازم ممنون
    مشکل من الان اینه که بااینکه توی سنی هستم که مطرح شدن مساله ازدواجم توخونه باید عادی باشه اما متاسفانه والدینم باچنان حساسیتی به این قضیه نگاه میکنن که من حتی تاحالا جرات نکردم درمورد پیشنهادا و مواردی که برام پیش اومده بامامانم صحبت کنم.
    اینم بگم که پدر و مادرم هردو تحصیل کرده و کارمند دولتن اما نمیدونم چرا دیدشون نسبت به این موضوع اینقدر بسته ست و من حس میکنم طرفم داره از این موضوع به نفع خودش استفاده میکنه و باخودش میگه اینا که حالاحالاها اینو شوهر نمیدن منم که سنی ندارم عجله ای نیست!
    طرفم منبع درامد نداره الان ولی من دوس دارم بقول آقاسجاد حداقل قضیه مطرح شه ما نامزد شیم که اینقدر واسه ارتباطم باهاش استرس نداشته باشم بخدا دارم دیوونه میشم.
    دوستمون زنده دل میگه: اگه اینطوریه سعی کنید غیر مستقیم متوجه بشید نظرشون چیه، ولی حتما غیر مستقیم باشه.
    میشه کمکم کنید چطوری بفهمم نظر بابام چیه؟
    میشه بهم راهنمایی بدین چطوری میتونم قبح این قضیه رو توخونمون بشکنم؟ اگه دیدخانوادم باز شه و پای خاستگار توخونمون بازشه طرفم مجبور میشه یه تکونی بخودش بده. کمکم کنید بخدا شرایطم خیلی سخته اصلا آرامش روحی ندارم

  16. کاربر روبرو از پست مفید نمو تشکرکرده است .


  17. #9
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 17 بهمن 93 [ 20:56]
    تاریخ عضویت
    1391-9-23
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    1,633
    سطح
    23
    Points: 1,633, Level: 23
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 67
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1

    تشکرشده 42 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: بااینکه22سالمه اماطرفم به بهانه سختگیری خانوادم جرات نداره پاشوبذاره خونمون

    سلام !
    دوست عزیز بدون اینکه حداقل های زندگی رو تامین کنین به نظر من این وصلت خیلی اشتباهه ...
    الآن دیگه کم کم باید ایشون بتونن روی پای خودشون بایستند ...
    هنوز هم به خدمت سربازی نرفتن ........
    نمیشه که مئولیت ها رو نادیده بگیرن ... شما از الآن با اینکارتون ایشون رو بی مسئولیت بار میارین ...
    ایشون باید بتونن یه منبع درآمد حداقل جزئی واسه خودشون داشته باشن .. حداقل خرج خودش و دانشگاه و ایاب و ذهاب رو باید خودش تامین بکنه ... چه شما باشین و چه نباشین ..
    ولی اگر ایشون هم راضی به ازدواج هستن و میتونن تا 2. 3 سال دیگه منبع درآمدی داشته باشن و خدمتشون رو هم انجام بدن چه اشکالی داره .. میتونین بعد اینکه با خانواده ها به توافق رسیدین صیغه محرمیتی بین خودتون بخونین و با هم محرم بشین . ولی تو این ین باید ایشون حتی شده با کارهای پاره وقت دانشجویی حداقل ها رو فراهم بکنن.
    شما هم نباید قصاص قبل از جنایت بکنین ! بذارین خانواده ایشون بیان خواستگاری بعد همه کارها به مرور هم درست میشن .
    شما نباید دنبال خواستگاری ایشون باشین ولی میتونین با پدر و مادرتون در این مورد با هم همفکری بکنین . برای این کار میتونین فدری که بیشترین نفوذ رو در ایشون دارین راضی بکنین و از روابطتتون به طوذ خلاصه و فیلتر شده بهش بگین تا ایشون نظر طرف دیگه رو هم جلب بکنه....
    بهشون اطمینان بدید که میتونین در کنار درس خوندن از وظایف همسری هم بربیاین .
    بهشون بگین که فعلا میتونین تا مدتی به عنوان نامزد با هم زندگی کنین تا شرایط استقلالتون به طور کامل به وجود بیاد .
    سبز باشین

  18. کاربر روبرو از پست مفید سجاد صالحی تشکرکرده است .


  19. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 22 دی 92 [ 01:58]
    تاریخ عضویت
    1390-12-10
    نوشته ها
    251
    امتیاز
    2,517
    سطح
    30
    Points: 2,517, Level: 30
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    1,315

    تشکرشده 1,426 در 250 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: بااینکه22سالمه اماطرفم به بهانه سختگیری خانوادم جرات نداره پاشوبذاره خونمون

    ......

    سلام دختر خوب. خوبی خانم؟؟؟

    یه چیزی بگم؟؟؟؟جالبه واسم اصلا تو جملاتت رنگی از یه سری الفاظ رایج در این نوع رابطه ها نمیبینم
    مثل دوسش دارم،میخوامش،عاشقشم
    دوسم داره منو میخواد
    نمیتونیم به کس دیگه ای فکر کنیم از هم جداشیم میمیریمو...
    یه چیز دیگه؟؟؟شما مدام اونو طرفم خطاب میکنی؟؟؟

    درکل میل و رغبت اتشینی درمیون نیست یا دید من اینطوریه؟؟

    بگذریم....

    چرا فکر میکنی مشکل نرسیدنتون به همدیگه از سمت شما و خانوادتونه؟؟؟
    چرا فکر میکنی اگر خانوادت راه رو باز میزاشتن جناب پسر عمه حتما اقدام میکرد؟؟

    به این بسته بودن راه واسه اومدن خواستگار 2جور میشه نگاه کرد

    1.حقیقاتا خانواده با این کارشون فرصتهای ازدواجتو کم میکنم
    2.نگران تو هستن صلاح تو رو میدونم و اولویت فعلی شمارو درس میدونن

    دختر خوب با هر منظری که نگاه کنی تو دختری و روح دخترانه یعنی لطافت یعنی پاکی یعنی بین یه دسته گل باید مورد انتخاب قرار بگیری و باصطلاح گلچین شی.

    بزار اونی که قراره تورو از آن خودش کنه واسه به دست اوردنت کوه بکنه.
    قرار نیست تو راه رو واسش هموار کنی
    قرار نیست تو بهش بگی چکار کنه
    این اونه که باید با همه موانع سر راهش بجنگه تا به تو برسه
    متوجه منظورم میشی؟؟؟؟

    پس اگه از نه شنیدن میترسه تکلیفش معلومه
    اگه حالا که میخواد بدون زحمت تمام تو رو بدست بیاره تکلیفش معلومه

    حرمت خودتو خفظ کن
    جایگاه خودتو حفظ کن
    ارزش خودتو بشناس

    بگو این من این خونوادم بیا جلو ببینم چند مرده حلاجی؟؟؟؟!!!!!!!!

    دوستش داشتم
    سرخوشانه
    تهی‌دست
    ثانیه به ثانیه
    لرزان
    و
    اصل
    فقط داشتم

  20. 3 کاربر از پست مفید فائزه_م تشکرکرده اند .

    فائزه_م (شنبه 23 دی 91)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 09:29 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.