نمی دونم اسم مشکل ما چیه فقط هست و گاهی مثله یه غول بی شاخ و دم سر میاره بیرون و دعواها راه میفتن...
من 24 سالمه و همسرم 31 ما هر دو مهندسیم و شاغل.دو سالی هست که ازدواج کردیم و مشکل بزرگ و حادی توی زندگیمون نیست مگر ایرادهای اخلاقی من مثل کمالگرایی و افسردگی های مقطعی و ایرادهای او که یکیشون هنوز حل نشده مونده....
توی این دو سالی که ازدواج کردیم چند بار دعوا ی جدی داشتیم و از کوره درفتیم....بعد از دو سال وقتی این دعواها رو بررسی می کنم در پس همه شون یه چیز عجیب می بینم....علت همه این دعواها واحده ه ه ...یعنی اگر این مسئله نباشه این دعواها هم نخواهند بود...
حل این مسئله علیرغم اهمیتش از توان من خارج بوده چون هنوز باقیست...ریشه این مسئله رو نتونستم پیدا کنم و برای حلش هیچ راهی رو مثمر ثمر ندیدیم...
من دعواها رو براتون می گم شما هم متوجه واحد بودن علت همه خواهید شد
اولین دعوا مربوط به دوره عقدمون بود:همسرم با نجاری که سرویس خوابمون رو می ساخت درگیر شد و بهش بد و بیراه گفت....اون اقا دوست صمیمی دامادمون بود و همسرم بخاطر ما کوتاه نیومد و با دامادمون قهر کرد
دومین دعوا مربوط به بعد از عروسیمونه زمانی که همسرم با داییش دعواش شد چون کادوی عروسی ما رو توی راه برگشت از یه پیک نیک خونوادگی بهمون داد در حالی که به خاطر دوریه مسافت نه به عروسیمون اومده بود و نه تبریک گفته بود
سومین دعوا :دعوا با برادر من بر سر شوخی هاش با شوهرم.همسرم حاضر نبود بخاطر من کوتاه بیاد
چهارمین دعوا:دعوای همسرم با من سر این موضوع که وقتی خواهرم همه رو واسه افطار دعوت کرده بود همسرم دیر اومد و بقیه منتظر اون نایستادند و شام خوردند...همسرم دیگه اون شب مهمونی نیومد
پنجمین:قهر با زن داییش چون توی عروسی دختر داییش گفته بود عکس و فیلم نگیرید.و قطع رابطه دوستی با خانواده داییش
ششمین:دعوا توی مسافرت با خونواده من و بدو بیراه گفتن به اونا چون سر شوخی های برادرم عصبانی شده بود...
و آخریش هفته پیش قهر با خونوا ده من چون برنامه پیک نیک شوهرم رو رد کردند یا بهتر بگم کنسل کردند
البته یکی دیگه ش هم یادم اومد:دعوا و ترک محل زمانی که ماشینش توی جاده پیک نیک عید با خونواده من خراب شد....
حالا فهمیدین همه شون یه دلیل واحد داره که من نه ریشه شو می دونم نه علتشو نه راه حلشو هنوز هم علیرغم سازش محبت و پذیرش من تکرار میشه
بعد از این رفتاراش با شرمندگی باید بگم ازش متنفر می شم...و بابت رفتارش توی جمع شرمنده!!!
چرا این کارای بچه گانه رو تکرار می کنه و راه حل تموم کردن این دعواها و این رفتارا چیه؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)